شاهعباس، اسطوره گردشگری ایران
در زمان شاهعباس، بار دیگر ستاره بخت و اقبال ایران درخشید و اقتصاد ایران یکبار دیگر شاهد دورهای پررونق و درخشان شد. در این زمان، ایران و به ویژه اصفهان، مرکز آمدورفت نمایندگان اروپایی و آسیایی بود، بهگونهآی که بیش از 50 سفارتخانه در اصفهان تأسیس و کاروانسراهای متعددی در شهرها و جادهها بنا شد، مراکز حملونقل کالا رونق گرفت، کارگاههای صنعتی افزایش یافت و هنرمندان ارجوقرب یافتند و هنرشان را عرضه کردند.
هفته نامه سیاحت و تجارت: ایران عهد صفوی، مسافران بسیاری را به خود دیده است. برخی از آنان نمایندگان سیاسی کشورهایی بودند که برای عقد قرارداد نظامی یا تجاری به ایران سفر میکردند، یا بازرگانانی بودند که در جستوجوی بازار تازهای برای فروش اجناس خود به این سرزمین میآمدند، یا حتی اعضای هیئتهای مذهبی ممالکی بودند که عدم تعصب مذهبی و میهماننوازی ایرانیان انان را به این نقاط کشانده بود برخی نیز مسافرانی بودند که فقط برای لذت بردن مسافرت به ایران میآمدند.
سلسله صفوی پس از حدود 850 سال، یعنی از فروپاشی ساسانیان تا برآمدن صفویه، دولتی متمرکز و نیرومند به وجود آورد که سعی داشت روابط گستردهای با دولت خارجی داشته باشد.
در زمان شاهعباس، بار دیگر ستاره بخت و اقبال ایران درخشید و اقتصاد ایران یکبار دیگر شاهد دورهای پررونق و درخشان شد. در این زمان، ایران و به ویژه اصفهان، مرکز آمدورفت نمایندگان اروپایی و آسیایی بود، بهگونهآی که بیش از 50 سفارتخانه در اصفهان تأسیس و کاروانسراهای متعددی در شهرها و جادهها بنا شد، مراکز حملونقل کالا رونق گرفت، کارگاههای صنعتی افزایش یافت و هنرمندان ارجوقرب یافتند و هنرشان را عرضه کردند.
«شاردن» اشاره میکند که اگر به قبرستان ارامنه و کلیساهایی که در اصفهان قرار دارند. نظری بیافکنیم، مقبرهای متعلق به اتباع کشورهای فرانسه، انگلستان، آلمان، لهستان، هلند، قزاقستان، استرالیا و آمریکا مییابیم که تأیید بر پذیرش و انتخاب ایران بهعنوان مأمنی برای خارجیان است اصفهان نهایتاً شهری بود که زرتشیان، مسیحیان، یهودیان و مسلمانان در آن با همزیستی کامل میزیستند.
اگر از بعد گردشگری به اقدامات شاهعباس نگاه کنیم. به موارد بسیاری میتوان اشاره کرد که بعضی از آنها در ادبیات امروز گردشگری باعنوان زیرساختها مطرح میشود. البته به جز مواردی که در بالا به آن اشاره شد، میتوان ساخت تأسیسات رفاهی بینراهی، اتصال شهرها با ایجاد شاهراهها، تساهل دینی و ساخت کلیساها و در پس آن، به نوعی دعوت از سرمایهگذاران دیگر کشورها و زیباسازی شهرها، بهویژه پایتخت و شهرهای مهم و مقدس و بنا کردن بناهای باشکوه را نام برد.
نصف جهانی که شاهعباس بانیاش بود، بعدها شهری شد که «آندرهمالرو» دربارهاش میگوید: چه کسی میتواند ادعا کند که زیباترین شهر دنیا را دیده، در حالیکه اصفهان را ندیده باشد. یا اینکه جانتیلور، رماننویس و شاعر قرن بیستویکم مینویسد: هرگاه که در میانه میدان نقش جهان میایستم، این حس ناخودآگاه برمن غلبه میکند که برفراز بام کل هستی پای نهادهام.
همه این تعریفها و تمجیدها از کسانی که دنیا نامشان را میشاند و بهخاطر دارد، اصفهان و ایران روزگار دوران شاهعباس را به نوعی نوستالژی شیرین تبدیل کرده که هر گردشگری آرزوی دیدنش را دارد. هرچند شاهعباس با نگاه گردشگری سیاسیتهایش را تبین نمیکرد، ولی با نگاه امروزی میتوانیم او را در زمره پیشگامان و قهرمانان رونق گردشگری در همان سالها و سالهای بعد بدانیم.