سينماي جهان تحت سيطره بودا + عکس
سينماي غرب بويژه آمريكا يكي از ابزارهاي اصلي ترويج عرفانهاي كاذب از قبيل اومانيسم، لائيسم، و شيطان پرستي و.... شده و فيلم هاي بسياري در اين راستا با تبليغات فراواني در جهان پخش شد.
تازه: در دوراني هستيم كه حركت معنا گرايي هاليوود به سوي عرفان هاي شرقي بويژه بوديسم و بودا تبتي (لامائيسم) است و آثار شاخصي در طرح اين نوع معناگرايي در جهان وجود دارد. سينماي غرب بويژه آمريكا يكي از ابزارهاي اصلي ترويج عرفانهاي كاذب از قبيل اومانيسم، لائيسم، و شيطان پرستي و.... شده و فيلم هاي بسياري در اين راستا با تبليغات فراواني در جهان پخش شد. اكنون سينما گران، فوتباليستها، خواننده ها، و فاحشه ها جانشين شواليه هاي جنگ سرد فرهنگي شده اند. آنان مبلغاني براي عرفان هاي نو ظهور رسانه اي شده اند و اين نبرد نرم فرهنگي فقط وفقط غرب را در رویارویی با اسلام ياري مي كند. ماتریکس: از نمونه هاي اين فيلم مي توان به فيلم پر هيايوي "ماتريكس" كه نماد انكار ناپذيري براي اثبات بوديسم و صيهونيسم مي باشد اشاره كرد. اين فيلم را برادران "واچفسكي" كارگرداني كرده اند، كه به اعتراف خود از علاقه مندان جدي بوديسم هستند. اين فيلم تركيب عجيبي از عرفان هاي مسيحي، يهودي، بويژه بودايي و صيهونيستي است و محوريت شهر محبوب خدا، اورشليم در كنار كوه صيهون، محسوس است. درباره قسمت هاي مختلف اين فيلم سخن ها مي توان گفت، اما چيزي كه براي ما در اين نوشته مهم است، مي توان گفت: پيوند محكم بوديسم و صيهونيسم است كه در اين اثر بسيار پيدا و كاملا آشكار است: وجود ناجي، بدون نشاني از خدا، نبوت ابراهيمي وشريعت وهمچنين القاي اين مطلب كه با تامل مي توان در يافت كه حقيقت جهان جز پوچي (نيهليسم) چيز ديگري نيست و اين يكي از آموزه هاي كليدي بودا است. اين فيلم معنا گرايي هاليوودي را به خوبی به نمايش مي گذارد. عرفان نمايي اين فيلم، با بكار بردن زبان معنوي و راز آميز دو چندان مي شود: مشكلات اصلي بشر با واژه هاي همچون كوري، خواب، جهل، رويا، تاريكي و شب به ميان مي آيد و راه حل ها از طريق واژه هایي هم چون بينايي برخاستن، دانش، نور، سفيدي و روز القا مي شود. در اين فيلم سكانس هایي وجود دارد كه تعاليم بودا را باز گو مي كند: از مرگ و تولد دوباره(سمسارا و تناسخ ) تا مساله نيروانا. در كنار فيلم ماتريكس 9 انيمشن ماتريكس با نام كلي "انماتريكس" ساخته شد كه شش قسمت آنرا كارگردانان ژاپني و بقيه را برادران واچفسكي كارگرداني كرده اند. در اين انيميشن ها موضوع هايي از قبيل: تبليغ و ترويج هنرهاي شرقي و تمرين هاي بودايي، تولد دوباره (تناسخ) و... اشاره مي شود.
ای کی یوسان: و ازديگر مثال ها مي توان به سريال "اي كي يوسان" اشاره كرد كه همه ي بچه ها آنرا دوست داشتند و از تماشاي آن لذت مي بردند: سريال؛ داستان كودكي است كه به معبد بودايي سپرده شده است و باشوخ طبعي، و استعداد فراوان، رنج بسيار، و مهرباني و مراقبه، در ياري كردن به ديگران كوشا است او با لباس هاي نازك در زمستان و تابستان رياضت مي كشد ومشخصه اصلي او تامل و تمركز حواسش است كه همچون بودا راه بيداري و روشنايي و خروج از تاريكي، رنج و مشكلات را به اطرافيان خود مي آموزد. وي مانند الگويي دوست داشتني و خنده رو، اسوه كودكان دنيا معرفي شده است. دوبله خوب اين انيميشن به فارسي، آن را در ذهن مخاطبان بيشتر ماندگار مي كند و متاسفانه در مورد محتواي اين برنامه نقد و تحليلي نشده است.
جواهري در قصر: اين سريال را چانووك پارك، كارگردان كره اي در سال 2003 براي شبكه ام بي سي ساخته است. اين اثر در كشورهاي مختلف طرفداران بسياري را به خود جلب كرد. "يانگوم" نام دختري است كه بعد از رنج و مشقت هاي بسياري در نهايت به مقام يانگوم بزرگ مي رسد. انیميشني هم با همين نام، معروف به يانگوم، ساخته شد كه مورد استقبال كودكان و بزگ سالان قرار گرفت. كره جنوبي كشوري است که دین غالب در آن بودايي است و با حمايت هاي بي قيد و شرط آمريكا، يكي از پايگاه هاي مهم آمريكاست. سرمايه گذاري هاي مالي و فرهنگي آمريكا در اين كشور بسيار فراوان است. كره در كنار چين به شدت تحت تاثير مكتب هاي عرفاني شرقي است. در اين سريال نيز مكتب هاي شرقي، بويژه بوديسم، نمايان است. برخي از آموزه هاي بودايي اين فيلم عبارت است از: 1-يانگوم تسليم نظام ظالمانه پادشاهي است و فقط به اصلاحاتي جزئي رضايت مي دهد: همچون بودا كه نظام سياسي خاصي ندارد. 2- يانگوم هميشه با رنج دائمي همراه است اين يكي از آموزه هاي اصلي بودايي است. 3- در اين فيلم جايي براي مساله وجود خدا، معاد، نبوت و.... وجود ندارد. 4-اكثر غذاها گياهي هستند و اين هم يكي ديگر از آموزه هاي بودا مي باشد و اينكه بدون حضور خدا، يانگوم به مقام والاي پزشكي مي رسد. اسوه بي خدايي، مورد پسند رسانه هاي مسلط جهان است، و بشر- محوري را بسيار تاكيد دارد و اين سريال هم متاسفانه بدون هيچ نقد و برسي از تلوزيون ايران پخش شد.
بهار، تابستان، پاييز، زمستان ... و بهار: اين فيلم درسال 2003 ساخته شده است، كارگردان فيلم "كيم كي داك" است. نمادهاي بوداي و به رخ كشيدن آرامش راهبان بودايي در تمام فيلم وجود دارد. كارگردان براي ترويج اين آيين بخوبي از ابزار سينما استفاده كرده است. فيلم؛ داستان شخصيتي است كه از كودكي آموزه هاي بودايي را فرا مي گيرد. فصل بهار، تابستان، پاييز و زمستان به ترتيب كودكي، نوجواني، جواني و ميان سالي و پيري اين شخصيت را نشان مي دهد. نمادها و سنت هاي آيين بودايي در تمام اين فصل ها آشكارا ديده مي شود، در نهايت باز فصل بهار است. در اين بهار دوباره، آن كودك اينك استاد شده است و كودكي نزد او در حال تعليم است. نام گذاري فيلم هم كه پنجمين كلمه اش همان اولين كلمه است، ياداور تناسخ است. اين فيلم موفق شد بوديسم را در غرب مطرح كند و در جشنواره "برلين" و "كن" به آن توجه فراواني شد. اساتيد زيادي براي توضيح اين فيلم به غرب سفر كردند. نقد ها و توضيح هاي فراواني در نشريه ها، در تعريف و تمجيد از فيلم و توضيح مضامينش منتشر شد.
روشنايي تضمين شده: نمونه ديگر در اين مورد، فيلمي است ساخته شده در آلمان و ژاپن با نام "روشنايي تضمين شده" ساخته ي خانم "دوريس دوري" در سال2002 در مونيخ و توكيو كه در آلمان بودايي ها فعاليت بسيار دارند. فيلم داستان دو برادر سرگشته در زندگي سخت شهري در مونيخ است كه در نهايت، از فضاي سرد تكنولوژي فرار كرده و وارد معبد بودايي مي شوند. حالت هاي اين دو در معبد، كاملا از حالت عادي خارج است و در اين معبد آرامشي شگفت انگيزي وجود دارد. گرچه اين دو برادر وارد زندگي شهري مي شوند ديگر هياهوي شهر و شلوغي آن روي آرامش آنها تاثير ندارد: انگار در اطراف خلا و پوچي است. اين اثر تبليغي براي بودايي گري و آيين تائوئيسم محسوب مي شود: چرا كه بوديسم تركيبي از فلسفه تائوي چيني و بوداگرايي است.