آقای محصولی، دوران «خاتمی» کجا بودید؟
آقای محصولی پیش از آنکه برای بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی تعیین تکلیف کنند و از آنها بخواهند که اصولگرا بودن خودشان را به او و دوستانش ثابت کنند بهتر است نگاه کوچکی به کارنامه سیاسی و اقتصادی خود بیندازند و به این سوال پاسخ دهند که آن زمانی که اصولگرایان در برابر اتفاقات تلخ زمان اصلاحات ایستاده بودند، ایشان مشغول به چه کاری بودند؟ آیا «ثروت اندوزی از طریق حلال» که فعالیت اصلی محصولی در زمان اصلاحات بوده، ارجح بر ورود به جبهه ولایت و ایستادگی در برابر توطئهها بوده است که ایشان در آن زمان فعل حلالشان را ترک نکردهاند؟
اشاره صادق محصولی در این سخن به سمت کمیته متحد اصولگرایان است. کمیتهای که با محوریت آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی برای عملیاتی کردن پروسه وحدت اصولگرایان شکل گرفته است. صادق محصولی کسی است که ریاست ستادهای انتخاباتی احمدینژاد را در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ و مجلس هشتم، بر عهده داشته و در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ هم وزیر کشور بوده است. در حقیقت پیشینه فعالیتهای انتخاباتی محصولی برای احمدینژاد، نشان میدهد فرد مورد وثوق احمدینژاد برای ورود خود و حامیانش به انتخابات، تنها و تنها صادق محصولی است. دو یار یگانه و دیرین که همدیگر را در ارومیه یافتند و تا پاستور با هم پیش آمدند.
صادق محصولی که اکنون به عنوان چهره اصلی جبهه پایداری شناخته میشود، پس از پایان ماموریتش در وزارت کشور با هدف برنامه ریزی برای انتخابات مجلس نهم، جبهه پایداری را به عنوان جریانی جدید در طیف اصولگرایی تاسیس کرد. غالب افرادی که اکنون در جبهه پایداری گرد هم آمدهاند از تندروترین حامیان احمدینژاد در ۶ سال اخیر بودهاند. برخی از افراد این جبهه مانند محصولی، الهام، کوچکزاده، رسایی و ... از کسانی هستند که هیچگاه در برابر انحراف دولت موضع گیری نکردند و در سپهر سیاسی کشور به نام «ساکتین انحراف» خوانده میشوند.
با شکل گیری جبهه متحداصولگرایان و ورود آیت الله مهدوی کنی به فرآیند وحدت اصولگرایان، ایشان تا به حال بارها بر حفظ وحدت تاکید کرده و از همه گروههای اصولگرا خواستهاند تا به جبهه متحد بپیوندند. جبهه پایداری اما علی رغم این تاکیدات و با یک رویکردحساب شده، با تعیین شروطی بیمبنا و عدم شرکت در جلسات جبهه متحد اصولگرایان، تلاش دارد تا برخلاف روند وحدت که مورد تاکید مقام معظم رهبری است و در فرمایشاتشان در سفر کرمانشاه هم بر آن تاکید کردند، به پیش بروند. از جمله یکی از آخرین شروط محصولی این است که چرا آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی میبایست حرف آخر را بزنند؟
جالب این است که تصمیم گیران اصلی این جریان برای توجیه عملکرد وحدت شکن خود از جایگاه رهبری هزینه میکنند. برای نمونه محصولی در همان نشست می گوید: «ما نگفتهایم که در جلسات شرکت نمیکنیم بلکه در حال رصد فرمایشات مقام معظم رهبری هستیم و منتظریم و با حالت تعامل نیز منتظریم تا براساس نظرات مقام معظم رهبری به تکلیف خود عمل کنیم.»
سوال این است که آقای محصولی و دوستانشان تا به حال درنیافتهاند که نظر رهبری چیست؟ آیا رهبری حکیم به صراحت و روشنی از لزوم وحدت و پرهیز از اختلاف افکنی سخن نگفتهاند؟ این رفتار محصولی آیا نمونهای از همان رفتاری نیست که به روشنی در ماجرای عدم تمکین از حکم حکومتی رهبری دیدیم؟ آیا حرکت بر خلاف فرمایشات روشن و صریح رهبری در عمل و ادعای تابع مطلق رهبری بودن در زبان، چیزی جز سیاسی کاری نیست؟
آقای محصولی پیش از آنکه برای بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی تعیین تکلیف کند و از آنها بخواهد که اصولگرا بودن خودشان را به او و دوستانش ثابت کنند بهتر است نگاه کوچکی به کارنامه سیاسی و اقتصادی خود بیندازد و به این سوال پاسخ دهد که آن زمانی که اصولگرایان در برابر اتفاقات تلخ زمان اصلاحات ایستاده بودند، ایشان مشغول به چه کاری بود؟