درباره فیلم قتل دختران کرمانشاهی توسط پدر
در طول چند روز گذشته فيلم مردی كه سه دختر خود را با شلیک گلوله به قتل ميرساند به صورت گستردهاي در ميان مردم و فضاي مجازي انتشار يافته است. صحنههايي كه درآن مردي معروف به مرادسیاه و ساکن روستای تختگاه کرمانشاه است، روز حادثه به بهانه اینکه برای جشن عروسی قصد خرید دارد، سه دختر 19، 12 و هفت ساله خودش را سوار بر وانت آبیرنگش ميكند و ...
تهران امروز: به منطقهای خلوت ميبرد و بعد هر سه دختر خود را با شلیک سلاح کلاشینکف از پا درميآورد. دست به دست شدن اين كليپ و ونمايش آن در گوشيهاي تلفنهاي همراه بار ديگر بحث آسيبهايي كه از طريق انتشار اين صحنهها بهوجود ميآيد را داغ كرده است. خشونت باعث توليد خشونت بيشتر ميشود كارشناسان اجتماعي عقيده دارند كه خشونت و بيتفاوتي دوعارضه اساسي امروزي جامعه هستند. دكتر مجيد ابهري، آسيبشناس رفتاري در اين باره به تهران امروز ميگويد: «با توجه به افزايش خشونت در جامعه و گسترش آن توسط بعضي از رسانهها و افرادي كه اشتياق به آزردهسازي عاطفي جامعه دارند، در دو دهه گذشته دو ناهنجاري در جامعه ما خودنمايي ميكند. از نگاه آسيبشناس رفتاري، بيتفاوتي واكنش رفتاري است كه در مقابل حوادث جاري در محيط افراد واقع ميشود. متاسفانه بعضي از ضرب المثلهاي موجود در زبان فارسي هم ريشههاي اين بيتفاوتي ميشود و هم باعث پررنگ نمودن و پيوسته دانستن آنها. «ما چه كارهايم، دودستي كلاه خودت را چسبيدن، زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد، مملكت صاحب دارد، ما دنبال دردسر نيستيم» و امثال اين عبارتها آحاد جامعه را به جاده بيتفاوتي هدايت ميكند. اگر در فاجعه سعادتآباد تماشاچيان لحظهاي خود را به جاي مضروب قرار ميدادند، شايد امروز بر اساس يك اشتباه، پرونده زندگي دو نفر بسته نشده بود. در موضوع پل مديريت احساس مسئوليت يك شهروند از بروز و گسترش يك فاجعه ديگر جلوگيري كرد. اين بيتفاوتيها كه در مقابل آزارهاي خياباني، مزاحمتها، قانونشكنيها و جامعهستيزيها موجب ميشود بعضي از افراد سكوت را به اعتراض ترجيح بدهند. اين سكوت باعث خشونتهاي بيشتري شده و تا جايي پيش ميرود كه عكسها، تصاوير فجيع و آزاردهنده در گوشيهاي همراه دست به دست گشته يا بلافاصله روي اينترنت قرار ميگيرند.» اين استاد دانشگاه شهيد بهشتي دلايل مختلفي را براي انتشار اين فيلم برميشمارد؛ «خشونت، باعث توليد خشونت بيشتر ميشود. آثار منفي آن هم به تبع آن زياد ميشود. اگر بياخلاقيها و بدرفتاريها توسط بعضي از رسانههاي زرد بزرگنمايي نشوند، ميتوان به نوعي از آثار و عوارض آنها جلوگيري كرد. يك فرد بيمار و معتاد با مرخصي گرفتن از زندان، كمر به قتل سه فرزندش ميبندد و يكي از دختران از يكي از دلآزارترين صحنههاي بشري فيلمبرداري كرده و معلوم نيست اين فيلم از كجا به دست مبلغان خشونت رسيده و رسانهاي شده است. اين فرد معتاد به شيشه و توهم بوده كه توانسته سه فرزند بيپناه خود را به گلوله ببندد. گسترش فروش سلاحهاي سرد و گرم، عدم توجه به روح و روان بزهكاراني كه از زندان آزاد شده يا مرخصي ميگيرند، باعث وقوع اين حادثه تلخ شده. لابهلاي اخبار و حوادث روزنامهها بارها ملاحظه كردهايم كه يكي از زندانيها در دوران زندان مرتكب جرايم مختلفي شده و جرمهاي بيشتري را نيز ياد ميگيرد. محروم نمودن بزهكاران شناسنامهدار از امتيازهاي اجتماعي، قراردادن تحت آموزشهاي رفتاري و مديريتي، كنترل رفتارهاي زندانيان در دوران مرخصي و زندان اگر اجباري شود، ميتوان از وقوع بسياري از جرايم جلوگيري كرد. اما آنچه موجب توجه كارشناسان جامعه ميگردد علت قراردادن صحنههاي آزاردهنده بر روي اينترنت و دسترسي هر نوع از افراد جامعه است. معمولا دو گروه از افراد تمايل به تماشاي اين گونه صحنهها دارند. گروه اول اشخاصي هستند كه از روي كنجكاوي و حس دخالت در موضوعات به اين گونه فيلمها و عكسها سر ميزنند و در نهايت باعث آزار و اذيت رواني خود ميشوند. دسته دوم افرادي هستند كه به خاطر داشتن روحيه خشونت طلبي، آزارجويي و تبليغ خشونت نسبت به قراردادن اينگونه عكسها و فيلمها در سايتهاي مختلف و تماشاي آنها اقدام ميكنند.» انتشار فيلم حوادث، قبح خشونت را ميشكند يكي از اصليترين دغدغهها و نگرانيهايي كه بعد از انتشار اين نوع فيلمها همانند كليپهاي فاجعه سعادتآباد وجود دارد، تاثير پذيري افراد جامعه از اين نوع خشونتهاست. ابهري هم اعتقاد دارد انتشار فيلم اين حادثه بر روي كودكان تاثير مخرب طولاني مدت دارد؛ «بر اساس ملاحظات پژوهشي اين گونه اشخاص داراي رفتارهاي ناهنجار، آزارطلبي و لذت بردن از آزار ديگران هستند. استمرار اين كارها موجب قبح شكني و زشتيزدايي از خشونتها ميشود. اگر اين نوجوانان تا ديروز از اين نوع صحنهها ميترسيدند و به والدين پناه ميبردند امروز همين طيف سنتي به استقبال تماشاي اين گونه صحنهها ميروند! علت اساسي را ميتوان بازيهاي خشن رايانهاي، فيلمهاي تلويزيوني پر از قتل و تيراندازي اين افراد دانست. عوارض رفتاري خشونت زايي و خشونت افزايي يك روي سكه بوده و طرف ديگر آن ايجاد حس بدبيني و حتي تنفر در كودكان و نوجوانان نسبت به والدين ميباشد. يك نوجوان و جوان شايد وضعيت روحي قاتل كرمانشاهي را نداند و نشناسد و تنها اكتفا به اين موضوع كند كه يك پدر فرزندان خود را به گلوله ميبندد و در برابر عجز و لابه آن قدر خونسرد است كه حتي در فيلمهاي هاليوودي نيز كمتر ميبينيم! فرزندان با ديدن اين صحنهها تصور ميكنند همه والدين ميتوانند خالق چنين حوادثي باشند. رسالت رسانههاي مسئول ايجاب ميكند كه باعث آگاهي جامعه شده و وضعيت بيمارگونه اين پدر را اعلام كنند. بعضي از اين افراد قصد دارند وقوع اين جنايت را به فقر پيوند دهند و به خاطر اينكه نميتوانسته جهيزيه دخترانش را بدهد دست به اين جنايت هولناك زده است. يك پدر و بالاتر از آن يك انسان در بدترين شرايط به خود اجازه نميدهد كه حتي اگر بيگانه هم باشد به كسي آزار برساند.» اين كارشناس اجتماعي راهحل كنترل تبعات اين نوع آسيبها را بررسي ريشهاي اين حوادث ميداند؛«بايد به فكر چاره باشيم. يعني نهادهاي حمايتي و سازمان زندانها، نهادهاي دولتي و خصوصي به ياري خانوادههاي زنداني بشتابند و اجازه ندهند كه طومار عمر انسانهاي بيگناه در هم پيچيده شود. پيشگيري از نمايش فيلمهاي خشن كه بخش اعظمي از آن توسط ماهوارهها انجام ميشود، جلوگيري از فروش و پخش بازيهاي رايانهاي و كالبدشكافي رسانهها ميتواند از تكرار آنها جلوگيري كند. براي كاهش بيتفاوتي، والدين، رسانهها و نهادهاي آموزشي با احياي مسئوليتهاي اجتماعي براي افزايش همصدايي بايد اقدام كنند. بيتفاوتي به اهانت به يك مامور دولت در انظار عمومي و متلكپراكني به دختران در خيابان ميتواند بيتفاوتي را گسترش دهد و امنيت اجتماعي و اعتماد عمومي را دچار مخاطره كند. عوامل انتشار اين گونه تصاوير دچار اختلال هستند. والدين بايد با آگاهسازي فرزندان خود، با تاكيد بر احساس مسئوليت اجتماعي و برخوردي مسئولانه، آسيبهاي اجتماعي جامعه را هدفگيري و آن را از بين ببرند.»