متن کامل نطق امروز مطهری در مجلس

کد خبر : 168250

بسم الله الرّحمن الرّحیم قل انّما اَعِظُکم بواحده أن تقوموا لله مثنی و فُرادی اي پيامبر بگو من شما را تنها به يك چيز سفارش مي كنم: براي خدا بپا خيزيد دو نفر دونفر و يا به تنهايي(سوره مباركه سبا/آيه 46) از این که ماجرای سؤال از رئیس جمهور به این جا ختم شد و وقت مجلس و نمایندگان محترم به جای مسائل اساسی کشور به بررسی استعفای اینجانب اختصاص می¬یابد متأسفم، اما چه می توان کرد که برای پاسخ به مردمی که از سرنوشت این سؤال می پرسند راهی جز استعفا باقی نماند. بارها آنچه را که مخالفان و عاملان عقیم ماندن این طرح مطرح کردند در ذهن خود مرور کردم، شاید قانع شوم و همان را به مردم بگویم، اما نشد. یکی مي‌گفت به خاطر بیداری اسلامی ملتهای منطقه فعلاً طرح سؤال از رئیس جمهور به صلاح نیست. دیگری می گفت چون از خاتمی سؤال نشد، درست نیست که از احمدی نژاد سؤال کنیم. سومی می¬گفت چون بی¬بی¬سی و صدای آمریکا خوشحال می شوند پس نباید سؤال مطرح شود، و چهارمی می گفت چون در حال تحریم هستیم، سؤال از رئیس جمهور به مصلحت نیست. هر چه فکر کردم چه ارتباط منطقی میان این مقدمات و این نتیجه هست به جایی نرسیدم. بی¬اختیار این شعر عامیانه به ذهنم خطور کرد که: کلنگ از آسمان افتاد و نشکست وگرنه من کجا و بی وفایی با این استدلال ها باید بسیاری از وظایف و اختیارات نمایندگی را ببوسيم و روی طاقچه بگذاریم. تا زمانی که انقلاب اسلامی و آرمانهایش و خصوصاً آرمان آزادی فلسطین زنده است تحریم¬ها هم وجود خواهد داشت و بی¬بی¬سی و صدای آمریکا هم از هرگونه انتقادی از دولت و سایر ارکان نظام اظهار شادی می¬کنند گرچه در دل با آن مخالفند چون موجب اصلاح امور می شود. حتی بهانه گیری سلطه گران غربی در مسأله انرژی هسته¬ای ناشی از پایبندی ما به آرمان فلسطین است و الاّ نه قطعنامه¬ای در کار بود و نه حساسیتی. پس فشار خارجی از قبیل تحریم¬ها و نقشه¬ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی همیشه هست و انتها ندارد. حال آیا می¬توان نتیجه گرفت که باید از اصلاح امور داخلی خودداری کنیم و چشم بر تخلفات ببندیم و بخشی از وظایف و اختیارات نمایندگی را نادیده بگیریم؟ اتفاقاً باید بر عکس نتیجه گرفت که چون با تهدیدات خارجی مواجه هستیم باید وضع داخل را سامان بدهیم تا تحریم¬ها نتیجه ندهد و نقشه¬های دشمن بی¬ثمر بماند. امير المومنين علي عليه السلام وقتي به خلافت رسيد، بر خلاف روش خلفاي پيشين ابتدا به اصلاح داخل پرداخت و كار را از اقامه عدل و برقراري مساوات و مبارزه با قانون گريزي آغاز كرد. حال با سؤال از رئيس‌جمهور بنا بود چه اتفاقی بیفتد که برخی اعضای هیأت رئیسه مجلس از یک طرف و معاون پارلمانی رئیس جمهور و برخی معاونان پارلمانی وزرا از طرف ديگر، مانند دو تیغه یک قیچی نمایندگان امضاکننده را تحت فشار قرار دادند تا امضای خود را پس بگیرند؟ بنا بود سؤال به کمیسیون مربوط برود و طبق قانون، ظرف یک هفته نماینده رئیس جمهور محترم در کمیسیون حاضر شود و در حضور نماینده سؤال¬کنندگان پاسخ دهد، آنگاه اگر همچنان 72 نفر از امضا کنندگان قانع نشده بودند، رئیس جمهور ظرف حداکثر یک ماه به مجلس بیاید و توضیح بدهد، بدون آن که رأی¬گیری برای قانع شدن یا نشدن مجلس در کار باشد؛ مردم هم بشنوند و قضاوت کنند و ای بسا حق را به رئیس جمهور بدهند. چنين چيزي حتي اگر تهران زير بمباران دشمن باشد خطري براي كشور ندارد بلكه به حال كشور مفيد است. آیا این روش برای اداره کشور بهتر است یا روش فعلی که دولت و مجلس از طریق رسانه¬ها مواضع یکدیگر را گلوله باران می¬کنند. آیا این روش موجب حسن تفاهم میان دولت و مجلس نمی¬شود و سوء تفاهمات را از میان نمی¬برد؟ ما خود را دوست رئیس جمهور می¬دانیم و خیر ایشان را می¬خواهیم و در قلب خود هیچ کینه¬ای نسبت به وی احساس نمی¬کنیم. با سؤال از رئیس جمهور قصد تحقیر يا مفتضح کردن ایشان را نداریم و اساساً قادر به چنین کاری نیستیم. به یاد دارم در اردیبهشت 59، ما خانواده شهید مطهری در اولین سالگرد شهادت ایشان خدمت امام(ره) رسیدیم. امام ابتدا فرمودند دیشب ويژه برنامه تلویزیون را دیدم و گریه کردم. ضمن صحبت¬ها، یکی از حضار گفت عده¬ای می¬خواهند کاری کنند که استاد مطهری و آثارش فراموش شود. امام فرمودند:« آقای مطهری آن قدر گردن کلفت است که کسی نمی¬تواند کاری بکند.» بلاتشبیه، خراب کردن آقاي احمدی¬نژاد به وسیله یک سؤال، به واسطه خدمات زیادی که ایشان داشته یک تصور جاهلانه است، گرچه این خدماتِ زیاد همراه با خطاهای زیاد بوده است. مرحوم جلال آل احمد کتابی دارد به نام «خدمت و خیانت روشنفکران». جسارت نمی¬کنم و کلمه «خیانت» را به کار نمی¬برم، اما بجاست کتابی با عنوان «خدمت¬ها و خطاهای احمدی نژاد» نوشته شود و چه بهتر که این کتاب توسط افرادی نوشته شود که افراط کردند و کتاب «احمدی نژاد، معجزه هزاره سوم» را نوشتند. اساساً مسئله، بزرگتر از آن است که به اشخاص مربوط باشد، بلکه به آینده نظام جمهوری اسلامی مربوط است. مي دانيد آقای لاریجانی داماد خانواده ماست - و البته از باب مزاح عرض مي‌كنم ديگر داماد ناخلفی است چون با طرح سؤال همراهی نکرد- اما واللهِ و باللهِ اگر ایشان هم رئیس جمهور بود و همین اقدامات را می¬کرد، با همین جدیت، طرح سؤال از رئیس جمهور را دنبال می¬کردم. من از همة صد نمایندة امضا کنندة سؤال که به این وسیله رشد اجتماعی و سیاسی خود را نشان دادند تشکر می¬کنم و برای هفتاد و يك نفری که بر امضای خود پایداری کردند سپاس ویژه دارم. از همان ابتدا بر اين مطلب اصرار داشتم كه اسامي كساني كه امضاي خود را پس گرفتند منتشر نشود زيرا نماينده بايد در كمال آزادي امضا كند، در كمال آزادي بر امضاي خود پايدار بماند و در كمال آزادي امضاي خود را پس بگيرد و تحت هيچ فشاري نباشد، بلا تشبيه آنچنان كه اباعبدالله الحسين عليه السلام دنبال بيعت آگاهانه و آزادانه افراد بود و در شب عاشورا دستور داد چراغها را خاموش كنند تا هر كس مي خواهد، برود. من حتي غير از چند نفر اول كه به طور طبيعي امضاي خود را پس گرفتند، تا ديروز، آن هم اضطرارا دنبال آگاهي از اسامي ساير كساني كه امضاي خود را پس گرفتند نرفتم، چون اساسا اين نوع پس گرفتن امضا يعني به تشويق برخي اعضاي هيئت رئيسه را قبول ندارم زيرا نماينده با خود مي گويد لابد يك خطر ملي در ميان است و همراهي مي كند. هيئت رئيسه در اين گونه موارد بايد بي طرف بماند. اگر در همان روز پنجم تير ماه كه هيئت رئيسه محترم نامه سئوال را دريافت كرد طبق قانون آيين نامه داخلي مجلس سئوالات را به كميسيونهاي مربوط ارجاع مي كرد و اين طرح را به جريان مي انداخت مسئله پس گرفتن امضاها پيش نمي آمد ولااقل كمتر پيش مي آمد. ولي وقتي نماينده احساس مي كند هيئت رئيسه مايل نيست يا مردد است، متزلزل مي شود. بجاست که از مرحوم حجت الاسلام اسلامی نماینده مردم شریف ساوه که بر تحقق این سؤال اصرار داشت یادی کنیم و علوّ درجات او را از خدای متعال مسئلت نماییم. بعد از استعفای اینجانب این سؤال حدود 85 امضا داشت اما هیأت رئیسه محترم ترجیح داد که به جای به جریان انداختن نامه سؤال، استعفای این بنده را اعلام وصول کند و آنگاه به همراه دولت به پس گرفتن امضاها بپردازد. این بهترین دلیل بر عزم جدی برخي اعضاي هیأت رئیسه مجلس بر عملی نشدن طرح سؤال از رئیس جمهور است. من در این چند دقیقه باید دلایل استعفای خود را بیان کنم و طبعاً مخالفان استعفا این دلایل را رد می-کنند و آنگاه نمایندگان محترم تصمیم مقتضی را می¬گیرند. لازم است اشاره¬ای به سیر ماجرا داشته باشم. اولین جرقه سؤال از رئیس جمهور زمانی زده شد که آقای رئیس جمهور در پاسخ به سؤال یک خبرنگار درباره اجرای «قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران و کلان شهرها و حمل و نقل عمومی کشور» گفتند که «من این قانون را قانون نمی¬دانم و اجرا نمی¬کنم.» ضرورت اجرای این قانون با آغاز هدفمند کردن یارانه حامل-های انرژی افزایش یافت اما هیچ گاه اجرا نشد. بعد از مدتی ایشان اعلام کرد که این جمله امام (ره) که «مجلس در رأس امور است» مربوط به زمانی است که مجلس نخست¬وزیر را تعیین می¬کرد و الا امروز مجلس در رأس امور نیست. این قضیه باعث شد که اراده ما بر سؤال از رئیس جمهور راسخ¬تر شود. چندماه بعد، آقای احمدی نژاد در برنامه زنده تلویزیونی از برخی مجریان قانون عفاف و حجاب انتقاد کرد و اساساً وظیفه دولت در این زمینه را برخلاف اجماع فقها انکار کرد و بعد از مخالفت گسترده مراجع تقلید، ائمه جمعه، علمای بلاد و نمایندگان مجلس، در مصاحبه تلویزیونی بعدی اعلام کرد که «حرف همان است که گفتيم». اين امر باعث انحطاط آشكار وضع پوشش اسلامي در جامعه شد. طبعاً این موضوع هم ما را یک قدم مصمم¬تر کرد. مسئله دیگر این بود که قانون هدفمند کردن یارانه¬ها پنج ساله بود؛ در حالی که میزان افزایش بهای برخی حامل¬های انرژی نشان داد که دولت مدت اجرای آن را کمتر از 3 سال در نظر گرفته، در نتیجه مردم باید فشار غیر لازمی را در پرداخت بهاي مثلاً گاز مصرفی تحمل کنند. سهم بخش تولید صنعتی و کشاورزی هم به درستی پرداخت نشد و موجب آسیب جدی گرديد. منابع تأمين يارانه نقدي خانواده‌ها نيز منحصر به محل افزايش قيمت اقلام مذكور در قانون نبود و در مجموع قانون مجلس به درستي اجرا نشد. این موضوع هم طراحان سؤال از رئیس جمهور را یک گام به پیش برد. همچنين نظریه «لزوم ترویج مکتب ایران به جای مکتب اسلام» که توسط آقای مشایی بیان شد، علی رغم ضدیت آشکار با مبانی انقلاب اسلامی و مخالفت قاطبه مراجع عظام تقلید و علمای بزرگ و دلسوزان نظام، توسط آقای رئیس جمهور تأیید و مورد تأکید قرار گرفت. این هم عامل دیگر شکل گرفتن طرح سؤال از رئیس جمهور بود. عامل دیگر این بود که آقای منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه در زمان مأموریت خود به سنگال عزل شد؛ به طوری که علاوه بر تحقیر شخصیت ایشان، نظام جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان آسیب دید. اتفاق بعدی این بود که وزیر ورزش و جوانان بعد از پنج ماه از ابلاغ قانون تشکیل وزارت ورزش و جوانان با نامه¬ای غیرمعمول و حاكي از قبول نداشتن اين قانون به مجلس معرفی شد. و در نهایت مقاومت یازده روزه آقای رئیس جمهور در مقابل حکم حکومتی رهبر انقلاب مبنی بر ابقای آقای مصلحی در وزارت اطلاعات، عزم سؤال کنندگان را جزم کرد که سؤال را به جریان بیندازند. البته موارد دیگری نیز بود که فرصت ذکر آن نیست. در این جا دو منطق وجود دارد، یکی این که بگوییم تخلفاتی انجام شده و حرف¬هایی گفته شده، خیلی جدی نگیریم، گذشته¬ها گذشته. منطق دیگر این است که مجلس نباید با این رفتارها با تساهل و تسامح برخورد کند. این که رئیس جمهور بگوید فلان قانون را اجرا نمی¬کنم، یعنی نقطه شروع استبداد، و سکوت مجلس یعنی رضایتْ به پا گرفتن استبداد، که با فلسفه وجود مجلس در تضاد است. اساساً مجلس برای جلوگیری از سرکشی دولتها به وجود آمده. قدرت در دولت متمرکز شده و قدرت متمرکز طغیان¬آور است. همه دولتها میل به طغیان و سرکشی و تک روی دارند و از نظارت گریزانند. این مجلس است که باید به وظیفه خود عمل کند و از حقوق مردم دفاع نماید. مجلسی که به بهانه¬های مختلف از این وظیفه خود شانه خالی کند و صرفاً ثناگوی دولت باشد به موکلین خود خيانت کرده است. چقدر اشتباه است سخن کسانی که می¬گویند ما «رهبری» داریم و اگر لازم باشد ایشان اقدام می¬کنند! در حالی که هر نهادی وظیفه خاص خود را دارد. سخن اخیر رهبر انقلاب در دانشگاه رازی کرمانشاه بطلان این سخن را برای چندمین بار آشکار کرد. امام خمینی(ره) نیز مي‌فرمايند: نمایندگان محترم در محدوده قانون و شرع، آزاد و مختارند و هیچ کس نمی¬تواند از حقوق قانونی آنان جلوگیری نماید (صحیفه امام، ج 18، ص 468). این منطق که «اگر لازم باشد خود رهبری دخالت می¬کنند» مرا به یاد ساخت و ساز بی¬رویه در شمال تهران در دوره سازندگی می¬اندازد که با فروش تراکم، مثلاً در کوچه 6 متری ساختمان هفت طبقه ساخته می-شد. وقتی اعتراض می¬کردیم، عده¬ای می¬گفتند اگر اشکال داشت، رهبری یا رئیس جمهور وقت که تالی تلو رهبری بود خودشان می¬گفتند. آن قدر تعلل شد تا آسیب جدی به شمال تهران از نظر اصول مهندسی شهری و ترافیک و غیره وارد شد كه آثار آن تا سالهاي دور باقي خواهد ماند. در سال 59 تا 62 که در پخش رادیو مطلب می¬نوشتم، وقتی موسیقی غیرمجاز پخش می¬شد و ما اعتراض می¬کردیم، می¬گفتند اگر اشکال داشت از دفتر امام زنگ می¬زدند. واقعاً تصور برخی، از اصل ولایت فقیه همین اندازه مضحک و تعجب¬آور است و خیال می¬کنند ولایت فقیه تکالیف را از گردن ما ساقط می¬کند، در حالی که هر فردی و هر نهادی در جای خود وظیفه خودش را دارد. به هرحال جمع¬آوری امضا برای سؤالات مذکور آغاز شد و به مرور امضاها به حد نصاب رسید و از آن حد نيز گذشت. اما مدتی تأمل کردیم تا شرایط مناسب فرا رسد و مثلاً مدتی از اجرای قانون هدفمندی یارانه¬ها بگذرد. در این بین جلسه¬ای با شورای داوری اصول¬گرایان داشتیم و این شورا با اصل سؤال موافقت کرد ولی زمان تحویل آن را موکول به اعلام خود نمود. ما هم مدتی صبر کردیم تا این شورا موافقت خود را با تحویل سؤال به هیأت رئیسه مجلس اعلام نمود. در تاریخ 5/4/90 یعنی چهار ماه پیش این سؤال با صد امضا تحویل هیأت رئیسه شد و بقیه ماجرا همان است که می¬دانید. در اين ميان نامه‌اي نيز براي مقام معظم رهبري ارسال نمودم كه متن آن از اين قرار است: «محضر مبارك رهبر گرانقدر انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي دامت بركاته با اهداء سلام و آرزوي سلامتي و توفيق الهي، در خصوص نامه سؤال از رئيس جمهور محترم كه به امضاي يكصد تن از نمايندگان مجلس رسيده است، به استحضار مي‌رساند كه قصد و نيت همه امضاكنندگان، قرار دادن دولت در ريل قانون و تقويت نظام جمهوري اسلامي است. ظنّ قوي دارم كه اين اقدام موجب تفاهم بيشتر دولت و مجلس خواهد شد. سؤال به كميسيون مربوط مي‌رود، نماينده رئيس جمهور در حضور نماينده سؤال‌كنندگان توضيحات لازم را مي‌دهد، اگر همچنان 72 تن از امضاكنندگان قانع نشده باشند سؤال به صحن علني مي‌آيد. در آنجا سؤال‌كنندگان يك ربع و رئيس جمهور يك ساعت فرصت دارند كه صحبت كنند. در پايان هم بحث رأي‌گيري براي قانع شدن يا نشدن مجلس در كار نيست، بنابراين آسيبي به دولت وارد نمي‌آيد. شايد مهمترين اثر اين كار اين باشد كه رئيس جمهور، ديگر به آساني نمي‌تواند بگويد فلان قانون را قبول ندارم و اجرا نمي‌كنم، زيرا مي‌فهمد كه به زودي بايد در محضر مجلس حاضر شود و توضيح بدهد. اين كار را به صلاح كشور و براي آينده نظام جمهوري اسلامي مفيد مي‌دانيم. اگر رئيس جمهور فرد ديگري بود نيز اينجانب به همين ترتيب عمل مي‌كردم. ما نيز مانند حضرت‌عالي معتقديم كه دولت دوره چهارساله خود را به پايان برساند اما در مسير ريل‌گذاري شده توسط مجلس، و اين سؤال را در همين راستا تفسير مي‌كنيم. برداشت شخصي من اين است كه حضرت‌عالي اگر اين كار به صورت منطقي و اخلاقي و به دور از جنجال صورت گيرد مخالفتي نداريد. شوراي داوري اصول‌گرايان مركب از آقايان حجج اسلام رهبر، ابراهيمي، مصباحي مقدم، آقا تهراني و سبحاني¬نيا در جلسه‌اي كه براي بررسي اين موضوع برگزار كردند موافقت خود را با طرح سؤال با اكثريت آراء اعلام نمودند. بنابراين اين سؤال با حمايت روحانيون مجلس و صد نماينده امضاكننده مطرح شده است. نمايندگاني هم كه امضا نكرده‌اند اكثرشان موافق طرح سؤال‌اند ولي ملاحظاتي دارند. بسياري از آنها نيز به اين دليل امضا نكردند كه مي‌گفتند كار از سؤال گذشته و بايد استيضاح كرد و عدم كفايت سياسي را مطرح نمود كه ما با اين تندرويها به شدت مخالفيم. درخواست اينجانب از حضرت‌عالي اين است كه دست ما را در به انجام رساندن اين كار باز بگذاريد و قطعا ما كار را به گونه‌اي هدايت خواهيم كرد كه به نفع دولت و مجلس و به طور كلي نظام جمهوري اسلامي تمام شود و مردم دنيا دريابند كه دموكراسي واقعي در جمهوري اسلامي ايران است. قبلا از حسن تدبير حضرت‌عالي سپاسگزارم. بديهي است كه چنانچه اعلام مخالفت فرماييد مطيع امر خواهيم بود. در صورت لزوم خدمت خواهم رسيد.» (انتهاي نامه). ظنّ قوي دارم كه بيانات رهبر انقلاب در جمع دانشگاهيان استان كرمانشاه پاسخي به اين نامه و نيز مطلبي است كه در استعفانامه آورده‌ام. ایشان فرمودند نمایندگان مجلس در بخش¬های خودشان مسئولیت¬های مشخص دارند. در همه اینها رهبری نه می¬تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند، اصلاً امکان ندارد. بنابراين خودداري هيئت رئيسه از به جريان انداختن طرح سؤال از رئيس جمهور ارتباطي با رهبري ندارد. تنها اين احتمال باقي مي‌ماند كه ترس از بيان مطالبي شبيه آنچه كه در مناظرات انتخاباتي رخ داد عامل عزم راسخ هيئت رئيسه بر عدم به جريان افتادن اين سؤال بوده است و البته اين دليل، مسموع نيست. نمي‌توان گفت چون فردي تعدادي پرونده زير بغل دارد و جسارت لازم را هم دارد، همه بايد مطابق ميل او رفتار كنيم تا دوره‌اش به سر رسد. ضمن اينكه اين امر منحصر به تريبون مجلس نيست و رئيس جمهور در هر هفته بارها فرصت بيان آنچه راكه مايل است به گوش ملت برساند دارد. به هر حال استعفای من از آن جهت است که احساس می¬کنم مجلس قادر به انجام برخی کارهای بزرگ و اساسی در جهت استیفای حقوق ملت و نظام اسلامي نیست و حقیقت فدای برخی مصلحت¬ها می¬شود که در واقع مصلحت نیستند. مجلس مانند کارخانه¬ای است که با 50 درصد ظرفیت اسمی خود کار می¬کند، ما می¬خواهیم آن را به 100 درصد یا لا اقل 90 درصد برسانیم. مجلس هم مانند هر اجتماع مدنی قابل رشد و انحطاط است. باید با آزاد گذاشتن نماینده¬ها موجبات رشد مجلس را فراهم کنیم. فرضاً طرح سؤال از رئیس جمهور طرح اشتباهی باشد، هیأت رئیسه اجازه دهد به جریان افتد. اگر آثار سوئی داشته باشد، نماینده فعلي در نوبت بعد، یا نمایندگان مجالس بعدی با احتیاط بیشتری آن را امضا می¬کنند. همین طور است در مورد استیضاح وزیران یا تحقیق و تفحص از سازمان¬های مختلف. این یعنی رشد مجلس به عنوان یک شخصیت حقوقی. اما اگر همواره هیأت رئیسه¬هاي مجالس مختلف مانند پدری که دائم به فرزندان خود امر و نهی می-کند مانع آزمون و خطای نمایندگان شوند، مجلس هیچ گاه رشد پیدا نمی¬کند. اقتدار مجلس موجب اقتدار نظام است چه در زمان دولت اصول گرا و چه در زمان دولت اصلاح طلب. من به برخی از برادران اصولگرا که مخالف طرح سؤال بودند مي‌گفتم اگر در آینده یک رئیس جمهور اصلاح طلب روی کار بیاید و بگوید من فلان قانون را اجرا نمی¬کنم، شما قادر به سؤال از رئیس جمهور نخواهید بود، چون امروز با آن مخالفت کردید و به شما می¬گویند یک بام و دو هوا نمی¬شود. ما باید به گونه¬ای موضع بگیریم و سخن بگوییم که چه در زمان دولت اصولگرا و چه در زمان دولت اصلاح¬طلب، چه زمانی که در قوه مقننه هستیم و چه زمانی که در قوه مجریه هستیم حرفمان یکی باشد. در نظام جمهوری اسلامی دو نهاد است که مانع استبداد دولت¬ها می¬شوند؛ یکی ولایت فقیه و دیگر مجلس شورای اسلامی. در این میان این مجلس است که باید سپر رهبری قرار گیرد نه رهبری سپر مجلس. آنها كه می¬گویند اگر لازم باشد رهبری وارد می¬شوند، در واقع می¬خواهند رهبری را سپر خود قرار دهند نه برعکس، و این یعنی عافیت¬طلبی و خودخواهی. در زمان جمع¬آوری امضا برای سؤال از رئیس جمهور برخی می¬گفتند هر وقت آقا بگویند من امضا می¬کنم. به آنها می¬گفتم اگر آقا بگویند كه دیگر سؤال مجلس نیست، آن می¬شود سؤال رهبری و دیگر نیازی به ورود ما نیست، ما دنبال سؤال مجلس از رئیس جمهور هستیم. اما چرا ما به این جا رسیدیم که سؤال از رئیس جمهور به صورت یک تابو در آمده و هنوز نتوانسته ایم آن را بشکنیم. به نظر من یکی از علل آن بت سازی است، آن هم توسط اطرافیان. اين موضوع اختصاص به اين دوره ندارد، بر دوره سازندگي و دوره اصلاحات نيز صدق مي‌كند. آن قدر فردی را به اعتبار رأی مردم بالا می¬بریم که جرأت پرسیدن یک سؤال را از او پیدا نمی¬کنیم و گاهی امر بر خود آن فرد هم مشتبه می¬شود و حرفهایی می¬زند در قامت یک ایدئولوگ که مثلاً ما جنگ فرهنگی نداریم، جنگ فرهنگ با فرهنگ معنی ندارد، درست نقطه مقابل تأکیدات رهبر انقلاب بر تهاجم و بلکه شبیخون فرهنگی، و یا در مقابل رسیدگی به پرونده اقتصادی برخی اعضای دولت می گوید کابینه خط قرمز است. اینجاست که عده¬ای احساس حاشیه امن پیدا می¬کنند و تخلفاتی مانند اختلاس سه هزار میلیاردی رخ می¬دهد. علت ديگر این است که وقتی يك رئیس جمهور رأی می¬آورد، خصوصا اگر رأي بالايي بياورد، فکر می¬کند که می¬تواند مسیر فرهنگ و اقتصاد و سیاست خارجی کشور را مطابق نظریات خود عوض کند، در حالی که رئیس جمهور صرفاً یک مجری است و باید سیاست¬های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور را که در جای خود مصوب شده و قوانین مصوب مجلس را اجرا کند و به راحتی در مقابل مجلس پاسخگو باشد. علت سوم، روحيه ملاحظه‌كاري و رودربايستي و رفيق‌بازي و به تعبير اميرالمؤمنين مصانعه است كه در برخي از ما متوليان امور كشور چه در مجلس، چه در قوه قضائيه و چه در قوه مجريه وجود دارد. با مصانعه، اوامر الهي اقامه نمي‌شود. امام علي(عليه‌السلام) فرمود: انما يقيم امر الله من لايصانع و لايضارع و لايتبع المطامع. امر خدا را فقط كسي برپا مي‌كند كه اهل مصانعه و ملاحظه‌كاري نباشد، اشكالات جامعه در خود او وجود نداشته باشد و بنده‌ي طمع نيز نباشد. به هر حال استعفای اینجانب آخرين دستگيره اي است كه يك نماينده مي تواند به آن متمسك شود و پاسخی است به این پرسش مردم که سؤال از رئیس جمهور به کجا انجامید؟ نمی¬شود صد نماینده، کاری را آغاز کنند و بعد از مدتی ناگهان آن را رها کنند بدون هرگونه توضیحی. پاسخ اینجانب به آن¬ها این است: اکنون که قادر به استیفای بخشی از حقوق شما نیستم، از سمت خود استعفا می¬دهم، زيرا ما نمايندگان مجلس در ابتدا به خداي قادر متعال سوگند ياد كرده‌ايم كه همواره به حفظ حقوق ملت پايبند باشيم و از قانون اساسي دفاع نماييم. بدیهی است که نمایندگان محترم هرگونه رأی بدهند مورد رضایت اینجانب است، چه رفتن و چه ماندن. در اين مدت سه و نيم ساله از همكاران عزيزم بهره‌هاي فراوان علمي و معنوي بردم و همواره قدردان آن خواهم بود و اگر ناخواسته حق كسي را ضايع كرده ام حلاليت مي طلبم. بديهي است كه مطرح شدن استعفاي اينجانب به معني منتفي شدن طرح سئوال از رئيس جمهور نيست. اين طرح اكنون 2 يا 3 امضا كم دارد و طبعا امضاكنندگان محترم مي توانند آن را با جديت دنبال كنند. و السلام

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: