من بدون حکم نویسنده شده ام
متاسفانه برخی از جریانات سیاسی در کشور ما می خواهند رهبری فقط متعلق به آنان باشد . در حالی که رهبری متعلق به همه است و این تلقی دوستان جفا به رهبری است . این امر را من در سیستان در یافتم . وقتی که یک پسر که جنس قاچاق خرید و فروش می کرد و از سوی مرزبانان مورد هدف قرار گرفته بود برای تظلم خواهی نامه ای نوشته بود و می خواست نزد رهبری برود آنگاه بود که فهمیدم رهبری، رهبر «همه» است.زمانی که سفر سیستان را نوشتم چپ ها به من اعتراض کردند و زمانی که از دولت فعلی انتقاد کردم راست ها بر من شوریدند . در حالی که من در قالب های این دو جناح نمی گنجم و به اصطلاح آدم دست ساخته این 2 جریان نیستم.
کد خبر :
166313
برنامه دیشب پارک ملت مهمان ویژه ای داشت که در این سالها کمتر در مقابل دوربین زنده تلوبزیون حاضر شده بود و اما برخی از اظهار نظر های صریح او همواره با عث گمانه زنی های بسیاری درباره گرایشات سیاسی وی شده بود به گزارش فردا ، رضا امیرخانی نویسنده رمان های مشهوری چون «من او»،«ارمیا» و« بی وتن» و... دیشب در پارک ملت روبروی شهیدی فر نشست و از هر دری سخن گفت . مهمترین بخش سخنان او به کتاب داستان و سیستان بر می گشت که روایت گر سفر رهبر انقلاب به سیستان بود . امیرخانی در باب این کتاب گفت: متاسفانه برخی از جریانات سیاسی در کشور ما می خواهند رهبری فقط متعلق به آنان باشد . در
حالی که رهبری متعلق به همه است و این تلقی دوستان جفا به رهبری است . این امر را من در سیستان در یافتم . وقتی که یک پسر که جنس قاچاق خرید و فروش می کرد و از سوی مرزبانان مورد هدف قرار گرفته بود برای تظلم خواهی نامه ای نوشته بود و می خواست نزد رهبری برود آنگاه بود که فهمیدم رهبری، رهبر «همه» است
وی در خصوص مواضع سیاسی خود نیز گفت : من متعلق به چپ و راست نیستم. زمانی که سفر سیستان را نوشتم چپ ها به من اعتراض کردند و زمانی که از دولت فعلی انتقاد کردم راست ها بر من شوردیدند . در حالی که من در قالب های این دو جناح نمی گنجم و به اصطلاح
آدم دست ساخته این 2 جریان نیستم. مهمترین محورهای سخنان امیرخانی در پارک ملت به این شرح است: *داستانی را که انتهای آن معلوم باشد را هرگز نمینویسم. چرا که می خواهم مانند مخاطب با آن درگیر باشم. فی المثل برای پدر داستان «من او» کلی برنامه داشتم ولی او در فصل سوم داستان در سفر فوت شد و خود من یکی از عزاداران او بودم. *من هرگز احساساتی نبوده و نیستم چرا که جهان برپایه عقلانیت بنا شده است. *در خانه مطلب نمی نویسم و مثل نویسندگی را مانند هر شغل دیگری خارج از منزل پی می گیرم. * من نویسندگان را به تعبیر قرآن مانند زنبور عسل می دانم که خدا بهآنها گفت در بلندب سکنی کن و در را ه
خدا سکوک کن و عسلی را بساز که شفایی برا ی مردم باشد . نویسنده هم این چنین است و اگر می خواهد شفایی برای مردم باشد باید از همه میوه ها و گل های جلمعه خود شهد برچیند. *ازمردم می خواهم با هم خوب باشند و خط کشی های کاذب بین خودشان ترسیم نکنند. همه ما باید قدر کشور و دین خود را بدانیم. *درباره کتاب «نفحات نفت» باید بگویم یک فصل از این کتاب حذف شده است؛ مسئولی که در آن دوره _ دولت نهم _ این فصل را حذف کرد با من تماس گرفت که من صلاح تو را بهتر میدانم و بهتر است این فصل حذف شود. حالا بعد از یکسال او با من تماس میگیرد که من این فصل را حذف نکردم، من پیشنهاد دادم! *من با این
کتابهایم به استقبال قیامت و مرگ می روم و با این چند کتاب در قبر حاضر میشوم ژون اعمال من محسوب می شوند، این آقای مسئول هم با همین فصل حذف شده و حذفیاتی که از کتاب و کتابهای من داشته در قبر خودش قرار میگیرد. من از کارم دفاع خواهم کرد و او هم باید. *مشکل ممیزی در هر دوره ای وجود داشته اما مشکل ما با این آقایان این است که هرگز حاضر نیستند با ما صحبت کنند مطمئنا ما اشتباهات و اشکالاتی داریم اما این اشکالات باید در گفتگو به یک فصل مشترک برسد نه اینکه کسی را که ما نمی شناسیم در اثر ما دست ببرد. *من عاشق آدم هایی هستم که پروانه و پرنده روی دست هایشان می نشینند و نه
آنهایی که باز شکاری روی شانه شان می نشیند. فرق من با آدم مسئول این است که من خودم هستم و او با حکم در آن جایگاه نشسته و من بدون حکم نویسنده شده ام. * در خصوص علی کریمی باید بگویم او قابل احترام است چون 70 میلیون ایرانی را دریبل زده و در یک رقابت سالم به موقعیت فعلی رسیده اما آن مسئول فدراسیون با یک حکم در آن صندلی نشسته است.