تهران امروز/ الزامات نوسازی نظام سياسی
كرسيهاي آزادانديشي كه بارها بر ضرورت شكلگيري و فعاليت آنها تاكيد شده و از سوي ديگر از عدم شكلگيري آنها در حوزهها و دانشگاهها انتقاد شده همين وظيفه خطير را برعهده دارند كه متاسفانه چنين نشده است.
يكي از موضوعات مهم كشور به ويژه در سالهاي اخير مسئله نوسازي و بازسازي نظام سياسي است كه متاسفانه بهرغم اهميت اين بحث و سايه گسترده آن بر همه شئونات كشور، نه تنها مورد اهتمام شايسته قرار نگرفته حتي در مواردي كه عدهاي از سر تعهد و دلسوزي وارد اين ميدان شدند با جمود و تحجر عدهاي ديگر كه بحث در اين خصوص را ميوه ممنوعه ميدانند مباحث ابتر مانده و سرانجام نيكويي نيافته است غافل از اينكه وقتي مسائل رها بمانند اينگونه نيست كه حل يا رفع شوند بلكه در اشكال ديگري بهعنوان مشكل و گاه معضل و بحران بروز مييابند. كرسيهاي آزادانديشي كه بارها بر ضرورت شكلگيري و فعاليت آنها تاكيد شده و از سوي ديگر از عدم شكلگيري آنها در حوزهها و دانشگاهها انتقاد شده همين وظيفه خطير را برعهده دارند كه متاسفانه چنين نشده است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در سفر اخير به كرمانشاه با تشخيص اين ضرورت اين عرصه را به روي صاحب نظران و متفكران گشودند آنجا كه فرمودند: «يك سوال اين است كه مسئله پيري و جواني نظام چگونه قابل تحليل است؟ هر موجود زندهاي دوران جوانياي دارد، دوران پيرياي دارد. وضع نظام اسلامي در اين زمينه چيست و چگونه خواهد شد؟ آيا نظام اسلامي پير خواهد شد؟ فرسوده خواهد شد؟ ازكارافتاده خواهد شد؟ براي اينكه چنين وضعي پيش نيايد، آيا راهي وجود دارد؟ اگر يك وقتي چنين حالتي پيش آمد، آيا علاجي براي آن متصور است و وجود دارد؟ اينها سوالات مهمي است. اين سوالات بايد در مراكز فكر و تصميمگيري و تصميمسازي - عمدتا در حوزه و دانشگاه - بين اصحاب فكر مطرح شود؛ بايد روي اينها فكر شود، بحث شود؛ شما جوانها هم رويش فكر كنيد.» حال در اين خصوص 2 مسئله مهم قابل بحث است كه انگيزه نگارش اين مطلب ميباشد. :1 - اول اينكه در اين خصوص عالمان سياست و صاحبنظران علوم انساني بهويژه علوم سياسي مسئوليت مهم ملي بر دوش دارند و آن هم آغاز بحثهاي جدي و اساسي و بنيادي براي بازسازي و نوسازي نظام سياسي است. نظامي كه بايد در خدمت شكل گيري جامعه اسلامي باشد. جامعه اسلامي يعني «جامعه عادل، برخوردار از عدالت، جامعه آزاد، جامعهاي كه مردم در آن، در اداره كشور، در آينده خود، در پيشرفت خود داراي نقشند، داراي تاثيرند، جامعهاي داراي عزت ملي و استغناي ملي، جامعهاي برخوردار از رفاه و مبراي از فقر و گرسنگي، جامعهاي داراي پيشرفتهاي همهجانبه - پيشرفت علمي، پيشرفت اقتصادي، پيشرفت سياسي - و بالاخره جامعهاي بدون سكون، بدون ركود، بدون توقف و در حال پيشروي دائم» نگارنده بهعنوان پرورش يافته فضاي دانشگاهي در حوزه علم سياست با صراحت اعلام ميكنم استادان و صاحبنظران و پژوهشگران علوم سياسي كشور نه تنها مشتاق هستند در اين عرصه با تمام توان علمي و تعهد ملي وارد ميدان شوند بلكه در گذشته نيز بهرغم همه موانع و محدوديتهاي بلاجهت، بحثها و مطالعات و تاملات ارزشمندي داشتهاند ولي از اين جهت كه برنامهريزي منسجم و هدفمند در كشور وجود نداشته به نتايج محسوس و ملموسي دست نيافتهاند و حتي گاه به جاي تقدير و تشكر مورد بيمهريها و كج فهمي هاقرار گرفتهاند و هزينههاي زيادي پرداخت كردهاند. اكنون كه رهبري نظام اين فضا را گشودهاند بر وزارت علوم و همه دانشگاهها و حوزهها و مراكز علمي و پژوهشي فرض است كه با طراحي ساز و كارهاي لازم و دعوت و خواهش از استادان و پژوهشگران علوم انساني بالاخص علوم سياسي كرسيهاي آزادانديشي را در اين موضوع ايجاد و رونق دهند و اجازه ندهند ركود و سكون بر فضاي فكر سياسي كشور حاكم باشد اگر قرار است بوميسازي در علوم انساني صورت گيرد نقطه عزيمت آن همين امروز است. 2 - مسئله مهم ديگر معناي دقيق نوسازي و بازسازي نظام اسلامي است. رهبري معظم در اين خصوص فرمودند:« نو شدن به معناي اين است كه اقتضائات بيروني و واقعيتها گاهي يك چيزي را اقتضاء ميكند، يك روز چيز ديگري را اقتضاء ميكند... اما همين نگاهِ دوباره و نوسازي و بازسازي هم بايستي ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته از اصول اسلامي باشد....نوسازي نظام ممكن است، اما به معناي تجديدنظر در آرمانها نيست؛ زيرا اين آرمانها فطري است.... نوسازي به معناي تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملي است، ممكن است، در مواردي هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد....پس آرمانها كه شاكله كلي نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغيير نيست. نظام جمهوري اسلامي يك چنين نظامي است. با اين نگاه، نظام فرسودهبشو نيست، متحجربشو نيست، از راهبازمانده نيست و نخواهد شد؛ هميشه ميتواند جوان باقي بماند.» درنگ در اين عبارات ما را به دو مسئله مهم رهنمون ميشود يكي « كارآمدي » و ديگري «هويت و ماهيت » نظام اسلامي است كه بايد همزمان و همسو بهعنوان اهداف بازسازي و نوسازي تعقيب شود. نظام اسلامي بدون كارآمدي نميتواند از هويت خود دفاع كند و در واقع نظام ناكارآمد در گذر زمان دچار قلب ماهيت ميشود. نظام نه ميتواند و نه ميخواهد كه به مسئله مهم كارآمدي بيتفاوت باشد زيرا مردم بهعنوان صاحبان اصلي كشور از نظام سياسي انتظار كارآمدي در همه عرصهها را دارند. اما كارآمدي در نظام اسلامي همه راه نيست و كمال مطلوب نظام سياسي نيست زيرا مسئله كارآمدي ضرورت مشترك همه نظامهاي سياسي اعم از سكولار و ديني است. در حالي كه نظام اسلامي ضمن تعهد و التزام به اين كاركرد اساسي وجه تمايز خود را با ديگر نظامهاي سياسي در هويت و ماهيت متفاوت خود جستوجو ميكند كه مبتني بر ارزشها و آرمانهاي اسلامي است. تاكنون در بحثهايي كه پيرامون نوسازي نظام سياسي در ايران شده 2 گفتمان انحرافي غلبه داشته است. گفتماني كه بيش از حد روي وجه كارآمدي تاكيد كرده و از هويت نظام اسلامي غفلت كرده ونظام را به سوي سكولاريسم سوق داده و در مقابل گفتماني كه به بهانه توجه به هويت و ماهيت نظام اسلامي از ضرورت اساسي كارآمدي غافل شده است. در حالي كه نظام اسلامي با دو بال كارآمدي و هويت متمايز و ماهيت ويژه خود ميتواند بالندگي و پويايي خود را حفظ كند.از اين رو كرسيهاي آزادانديشي و نظريهپردازي در حوزه سياسي بايد بهطور توام به اين دو وجه بازسازي و نوسازي نظام اسلامي بينديشند و به تبيين آن بپردازند. ذكر دو نكته مهم را در انتهاي اين مطلب ضروري ميدانم يكي اينكه نبايد اين موضوع مهم و حساس به سطح رسانهها تنزل يابد و بايد در فضاهاي علمي و تخصصي طرح شود و رسانهها صرفا با رعايت امانتداري منعكس كننده آن باشند. دوم اينكه افراد تنگ نظر و خشك مغز كه توان انعطاف و تحول ذهني ندارند نبايد در اين ميدان فرهيختگي مجال حضور و ورود پيدا كنند زيرا ورود اين دست افراد نه تنها مشكل گشا نيست بلكه مانع و مزاحم بحثهاي انديشگي و فكري و روشن فكري است. اين ميدان به متفكراني نياز دارد كه ضمن تعهد و دلبستگي به كشور و اسلام و ارزشهاي ديني از سعه صدر و دانش عميق و حسن ارتباط با انديشههاي متفاوت برخوردار باشند تا انشاءالله اين نهضت بزرگ فكري و فرهنگي به نتايج مباركي دست يابد.