خلاصه آثار نویسنده سریال ستایش

«حسن» و «علي» در دوستي پايدارند ولي وجود «اعظم» كه هر دو شيفته اش هستند باعث مي شود كه «قاسم» مرد شرور محله براي ايجاد نفاق بين آن دو بكوشد و پس از ماجراهايي، سرانجام حسن در راه اثبات دوستي اش با علي طي حادثه اي به شدت زخمي مي شود و در آغوش بهترين دوستش ديده فرو مي بندد و اعظم را به او مي سپارد.

کد خبر : 165869
صراط: سریال ستایش مدتی است که جمعه شب ها یکی از پر بیننده ترین ساعات رسانه ملی را به خود اختصاص داده است . صرف نظر از اينكه محتوای این سریال با چه نقاط ضعف و ابهام برانگيزي همراه بوده و برخی از اعتقادات و مسائل شرعی اسلام را از ریشه نشانه رفته است ، اشاره به نکاتی چند پیرامون نویسنده این سریال ضروری به نظر می رسد .

سعید مطلبی کیست؟

متولد 1321 تهران. وي با نوشتن فيلمنامه فيلم «مأمور دو جانبه» در سال 1345 فعاليت سينمايي را آغاز كرد. مطلبي از سال ( ۱۳۴۰) تا ( ۱۳۵۰) تعداد ده فيلم را كارگرداني كرد. آخرین ساخته سعید مطلبی (پنجمین سوار سرنوشت) پس از هجده سال در تاریخ 14 بهمن 1388 در چند سینمای تهران به روی پرده رفت. اکثر فیلمنامه های سعید مطلبی را ایرج قادری کارگردانی کرده است.

این نویسنده و کارگردان قبل از انقلاب که اینک سريال ساخته شده بر اساس فیلنامه او در يكي از بهترين ساعات از رسانه ملي به روي انتن رفته و ذهن بسياري از مخاطبان سيماي جمهوری اسلامی را با خود درگير كرده است، پدر سینا مطلبی است!

سینا مطلبی را بهتر بشناسید

سینا مطلبی فرزند سعید، همسر فرناز قاضی زاده مجری بی بی سی فارسی است که به تازگی خبر بهایی شدن این دو رسانه ای شد .

سينا مطلبي پس از خروج از ايران در تركيه مستقر شد و پس از آنكه فرناز قاضي زاده بعد از جدا شدن از همسر سابقش به تركيه گريخت، در آنجا با هم ازدواج كردند.

مطلبي پس از مدتي راهي هلند شد و با جذب منابع مالي تخصيص يافته اين كشور عليه ايران، به همكاري با ميز رسانه سازمان جاسوسي هلند پرداخت و كوشيد كه فعاليتهاي رسانه اي خود را از هلند عليه كشورمان سامان دهد، اما خيلي زود و در راستاي بازدهي بيشتر، جذب سرويس جاسوسي انگليس شد و به مزدوري بي بي سي فارسي مفتخر گرديد.

و اما جهت اطلاع جناب آقای ضرغامی ، دارابی و دیگر مسئولان رسانه ملی که ظاهرا تا به حال از سعید مطلبی پدر سینا که در نویسندگی و کارگردانی آثار پورنوی قبل از انقلاب شهرت دارد اطلاعی نداشته! و بستر مناسبی برای او جهت تزریق عقایدش به مردم فراهم کرده اند، بخش کوتاهی از آثاري كه مطلبی افتخار نویسندگی و بعضا کارگردانی آنها را دارد ،ذيلا مرور می كنيم.

****************

1 - كلك نزن خوشگله (۱۳۵۵) خلاصه داستان : فاطي و برادرش براي تامين زندگي پدر معتادشان به كارهاي خلاف كشيده شده اند. فاطي سر راه كاظم ، كه مرد ميان سال مجرد و نيكو كاري است ، مادر كاظم،كه گمان مي كند فاطي همسر مناسبي براي پسرش است، به فاطي در خانه اش پناه مي برد؛ اما فاطي به اصرار برادرش در كلانتري شهادت مي دهد كه كاظم قصد اغفال او را داشته است . كاظم فاطي را از خود مي راند، و فاطي پس از فوت پدرش در كاباره اي مشغول به كار مي شود. كاظم، كه كماكان به فاطي علاقه مند است، به توصيه بي بي ، پيرزن مورد احترام اهل محل، فاطي را از كاباره به خانه مي برد تا با او زندگي مشتركي را آغاز كند؛ اما اهالي محل كاظم را سرزنش مي كنند. غلام، دوست روستايي كاظم ، براي حفظ آبروي كاظم فاطي را به روستاي زادگاهش مي برد. كاظم آن دو را مي يابد. با پا در مياني بي بي اهل محل از تهمتي كه به كاظم و فاطي زده اند پوزش مي خواهند و مراسم با شكوهي براي ازدواج آن دو برگزار مي كنند.

2 - پلنگ در شب (۱۳۵۴) خلاصه داستان : مهدي پلنگ (ايرج قادري) پس از هفت سال از زندان آزاد مي شود، و قاسم (علي آزاد) و دارو و دسته اش را رو در روي خود مي بيند كه قمارخانه ي او را بسته اند، نوچه اش (مهدي فخيم زاده) را مضروب كرده اند و اهل محل را به ستوه آورده اند. مهدي به پيرزني به نام بي بي كوكب (پروين سليماني) كمك مي كند و نوه اش مريم (آرام)، كه پدرش در زندان است، از مهدي مي خواهد كه در محفل دوستانش خود را به جاي پدر او معرفي كند. مهدي مي پذيرد، و آن دو به تدريج به هم علاقه مند مي شوند. قاسم و افرادش براي كشتن مهدي نقشه مي كشند، و پس از عدم موفقيت در اجراي نقشه ي خود مريم را گروگان مي گيرند، و مهدي را به خارج شهر مي كشانند تا از او براي تصاحب املاكش امضا بگيرند. مهدي درخواست آنها را مي پذيرد؛ اما قاسم به قولش وفا نمي كند و در صدد آزار مريم برمي آيد و مهدي را با شليك گلوله زخمي مي كند. مهدي، به تلافي، قاسم را با اتومبيل زير مي گيرد و پس از رسيدن پليس دستگير مي شود.

3 - صلات ظهر (۱۳۵۳) خلاصه داستان : همه به كاكامصطفي (ناصر ملك مطيعي)، علم كش و معتمد محل، احترام مي گذارند. او درصدد است كه كريم (فرامرز قريبيان)، مريد خود، را به عنوان علم كش معرفي كند. برادران بي بي حسن برادر رحمان (حسين گيل) را به قتل مي رسانند و هفت نفر آنها به زندان مي افتند. برادران بي بي حسن خواهرشان سوري (فرزانه تأييدي) را به كاكا مصطفي مي سپارند. رحمان به زادگاهش شيراز باز مي گردد، و وانمود مي كند كه كينه اي از برادران بي بي حسن به دل ندارد. رحمان از سوري، كه در خانه ي كاكامصطفي ساكن است، هتك حيثيت مي كند، و دختر به خانه اي عمومي پناه مي برد. عباس (محسن آراسته) شايع مي كند كه كريم سوري را بي سيرت كرده، و كاكا مصطفي كه به كريم ايمان دارد خود را به عنوان متجاوز معرفي مي كند. فقط كريم و مادر كاكا مصطفي (نادره) يقين دارند كه كاكامصطفي به مصلحت خود را بدنام كرده است. رحمان در مرافعه اي به كار خود اعتراف مي كند و در امام زاده از كاكامصطفي قول مي گيرد كه راز او را محفوظ نگه دارد. كاكامصطفي سوري را مي يابد و به خانه مي برد. برادران بي بي حسن از زندان آزاد مي شوند و كاكامصطفي را به ضربه ي چاقو مضروب مي كنند. رحمان سر مي رسد و حقيقت را فاش مي كند، و بر نجابت و امانت داري كاكامصطفي شهادت مي دهد.

4 - ناجورها (۱۳۵۳) خلاصه داستان : رضا بازارچه (رضا بيك ايمانوردي) كه با دوستش غفور در كار قاچاق است محموله اي را به سلمان تحويل مي دهند. رضا توسط ژاندارم ها دستگير مي شود و غفور از سلمان كيف محتوي پول قاچاق را طلب مي كند. سلمان كيف را به زني سپرده است، و غفور و بشير (علي آزاد) كيف را از زن پس مي گيرند و بشير از زن هتك حرمت مي كند. سحر به شوهرش اسلام (محمدعلي فردين) مي گويد كه اسم يكي از متجاوزان رضا بازارچه بوده است. اسلام به شهر مي رود و رضا را در زندان ملاقات مي كند. وقتي اسلام در يك دعواي ساختگي به زندان مي افتد آن دو را به زندان ديگري منتقل مي كنند. اسلام و رضا بر اثر تصادف اتومبيل شان مي گريزند، و اسلام وقتي به روستاي زادگاهش مي رسد همسرش خودكشي كرده است. وقتي مادر اسلام رضا را مي بيند شهادت مي دهد كه او متجاوز نبوده است. رضا از نشاني هايي كه پيرزن مي دهد غفور را مي شناسد و با اسلام درگرفتن انتقام از غفور همراه مي شود. آنها از طريق غفور به بشير مي رسند و اسلام بشير را از پا درمي آورد و با رسيدن ژاندارم ها خود را تسليم مي كند.

5 - ميعادگاه خشم (۱۳۵۰) خلاصه داستان : قدم همسرش را كنار رودخانه رها مي كند تا ساعتي بعد به او ملحق شود. وقتي قدم بازمي گردد با جسد همسرش مواجه مي شود كه به عنف از او هتك حرمت شده است. قدم در كنار جسد همسرش كمربندي را مي يابد كه خود سال ها پيش به هاشم بخشيده است. قدم به همراه برادر همسرش سراغ هاشم مي روند و او با اكراه مي گويد كه كمربند را به پسرش بخشيده است. قدم موضوع قتل همسرش را براي هاشم بازگو مي كند، و وقتي پسر هاشم را گرفتار مي كنند به خواهش هاشم فرزندش را بر او مي بخشند، اما پسر كه نسبت به بخشش قدم ترديد دارد با چنگك به ايرج حمله مي كند و او را از پادرمي آورد و خود بر اثر سقوط از پشت بام كشته مي شود.

6 - كوچه مردها (۱۳۴۹) خلاصه داستان : «حسن» و «علي» در دوستي پايدارند ولي وجود «اعظم» كه هر دو شيفته اش هستند باعث مي شود كه «قاسم» مرد شرور محله براي ايجاد نفاق بين آن دو بكوشد و پس از ماجراهايي، سرانجام حسن در راه اثبات دوستي اش با علي طي حادثه اي به شدت زخمي مي شود و در آغوش بهترين دوستش ديده فرو مي بندد و اعظم را به او مي سپارد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: