روايت آقاي وزير از لحظه شهادت برادرانش

برادر دیگرم (شهید ابوالقاسم حاجی‌بابایی) نیز در عملیات والفجر 8 و در منطقه «فاو» به شهادت رسید؛ البته برادر دیگری هم دارم که آن روزها کوچک بود و امکان رفتن به جبهه نداشت و یک‌بار هم در همان عالم کودکی پیشانی‌بند بسته بود تا به جبهه برود، راهش نداده بودند.

کد خبر : 163221

فارس: وزیر آموزش و پرورش از ایثارگری رزمندگان استان همدان در عملیات رمضان میگوید؛ از شبی که علیرضا پرگشود و دلاورمردیهایی که خشم صدام را برانگیخت. دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران، صفحه‌ای نورانی و بی‌نظیر از کتاب افتخارات تاریخی این ملت است که تجسم ارزش‌های والای انسانی در برابر هجوم جهانخواران و سرسپردگان در آن به وضوح دیده می‌شد. هشت صفحه آسمانی از کتاب زندگی مردم تمدن‌ساز ایران که حضرت روح ‌الله (ره) در هنگام بسته شدن ظاهری آن، اینگونه به درگاه پروردگار کریم تضرّع کرد که «خدایا؛ این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقانش باز نگه‌دار و ما را نیز از وصول به آن محروم نساز». در برگ برگ دفتر حماسه‌آفرینی‌های ملت ایران، سنگرهای خاکی جبهه و شهرها و روستاهای این مرز و بوم با یکدیگر پیوندی ناگسستنی برقرار کردند و اینگونه شد که صدامیان نیز در خونخواری و وحشیگری فرق چندانی میان شهر و روستا و سنگر قائل نشدند و هر دو را هدف حملات ناجوانمردانه خود قرار دادند. حمیدرضا حاجی‌بابایی وزیر آموزش و پرورش که خود نیز جانباز است، در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، خاطره‌ای کوتاه و گذرا از مقاومت دلیرانه رزمندگان اسلام در یک عملیات و تلافی حماقت‌بار صدّامیان در داخل شهرها، بیان می‌کند. *** وزیر آموزش و پرورش با اشاره به شهادت برادرش «شهید علیرضا حاجی‌بابایی» در عملیات رمضان در سال 61، اظهار می‌دارد: عملیات رمضان در استان همدان با نام این شهید گره خورده است؛ این شهید فرمانده اولین تیپ استان همدان در عملیات رمضان بود؛ در جریان برگزاری این عملیات، دشمن در حال پیشروی بود که تیپ استان همدان در یکی از محورها به فرماندهی این شهید جلوی پیشروی دشمن را گرفت. وی ادامه می‌دهد: در اوج عملیات و در شب 23 ماه مبارک رمضان، وی به دلیل اصابت گلوله‌ چهار لول‌هایی که برای انهدام هواپیما به کار می‌رود، به شهادت رسید؛ او البته یک معاون هم داشت که با هم «عاشق و معشوق» بودند؛ نام او «حبیب مظاهری» بود که یک شب پس از شهادت برادرم به شهادت رسید و امروز نامش به عنوان یکی از سرداران بزرگ استان همدان در خاطره‌ها ثبت شده است. حاجی‌بابایی می‌افزاید: دو سه روز بعد از این اقدام رزمندگان استان همدان که جلوی پیشروی عراقی‌ها را گرفته بودند، «صدام» به تلافی این کار آنان، دستور داد تا نماز جمعه همدان را بمباران کنند که به دنبال آن، پدرم در همان جا مجروح شد و هنوز ترکش در بدنش است. وزیر آموزش و پرورش اضافه می‌کند: یک مادر بزرگ هم داشتم که تا این اواخر هنوز ترکش در سرش بود؛ به او «اُم‌الشهدا» می‌گفتند، چرا که حدود 10 نفر از فرزندان و نوه‌هایش به شهادت رسیده بودند. وی عنوان می‌کند: برادر دیگرم (شهید ابوالقاسم حاجی‌بابایی) نیز در عملیات والفجر 8 و در منطقه «فاو» به شهادت رسید؛ البته برادر دیگری هم دارم که آن روزها کوچک بود و امکان رفتن به جبهه نداشت و یک‌بار هم در همان عالم کودکی پیشانی‌بند بسته بود تا به جبهه برود، راهش نداده بودند. حاجی‌بابایی اظهار می‌دارد: شرایط ما در آن روزها به گونه‌ای بود که گاهی اوقات وقتی عملیاتی در جبهه‌ها اتفاق می‌افتاد، هیچ کس در منزل و در کنار مادر و برادر کوچکم نبود؛ امروز هم واقعاً خوشحال هستیم و وقتی که تصاویر شهدا و ایثارگران را می‌بینیم، لذت می‌بریم؛ انشاءالله همه ما حقیقت شهدا را درک کنیم و بتوانیم در مقابل آنها پاسخگو باشیم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: