احمدي‌نژاد چه برد و چه آورد؟

اما اين‌بار همه متغيرهاي پيش از اجلاس متفاوت از قبل بود و تنها چيزي که هيچ تغييري نداشت، محتوايي بود که رئيس‌جمهور با خود داشت.

کد خبر : 163216

ابتکار : محمود احمدي‌نژاد هفته گذشته و در هفتمين سال رياست‌جمهوري خود، براي بار هفتم راهي نيويورک و اجلاس ساليانه سازمان ملل شد تا درست مانند هر هفت بار گذشته، مواضع تهران را در قبال مسائل جهاني از زاويه نگاه خاص و متفاوت خود براي رهبران جهان تکرار کند. در همه سال‌هايي که گذشت، محمود احمدي‌نژاد کم‌وبيش چهره جنجالي درون و بيرون سالن اجلاس بود. او در درون سالن اجلاس بيش از هر چهره ديگري طرف توجه نور نورافکن‌ها و متصديان نور و صدا و تصوير بود. در بيرون سالن و حاشيه‌هاي اجلاس نيز فلاش‌ها و لنز دوربين‌هاي شبکه‌هاي تلويزيوني، روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها يک لحظه او را تنها نمي‌گذاشتند و او مکرر از لزوم تغيير مديريت جهاني، اصلاح ساختار سازمان ملل و شوراي امنيت، افسانه هولوکاست، محو اسرائيل و ابهامات 11سپتامبر مي‌گفت. تجربه نشان داده که يکي از اصلي‌ترين دستورکارهاي احمدي‌نژاد در جريان سفرهاي نيويورک، استفاده حداکثري از تريبون‌هاي متعدد اين اجلاس براي ارائه جهاني و داخلي خود و تشريح ديدگاه‌هاي جمهوري اسلامي ايران بوده است. در همه سال‌هاي گذشته، نوع خاص ادبيات سياسي رئيس‌جمهور و شيوه تهاجمي وي در برخورد با مسائل روز جهاني، باعث مي‌شد واکنش‌هاي جهاني به اين حضورها کاملاً متفاوت و متناقض باشد. تفسيرهايي که درباره نتايج اين سفرها در رسانه‌هاي بين‌المللي منتشر مي‌شد، هميشه يا کاملاً مثبت يا کاملاً منفي بود و کمتر پيش مي‌آمد که يکي از سفرهاي گذشته رئيس دولت خنثي و بدون بازتاب بوده باشد. در داخل کشور هم مطابق شاخص‌هاي داخلي و منطقه‌اي مدنظر رئيس‌جمهور و طرفدارانش، سفرهاي شش‌گانه او هميشه جادو کرده بود و به زعم هوادارانش، او سال به سال، چهره‌تر از قبل، فاتحانه به کشور بازمي‌گشت. اما اين‌بار همه متغيرهاي پيش از اجلاس متفاوت از قبل بود و تنها چيزي که هيچ تغييري نداشت، محتوايي بود که رئيس‌جمهور با خود داشت. در يک سالي که گذشت، همه معادلات جهاني و منطقه‌اي و حتي معادلات سياسي در داخل کشور تغيير کرد و دغدغه‌ها و واهمه‌هاي سران جهان و مطالبات مخاطبان چه در غرب، چه در منطقه و جهان عرب و چه در داخل کشور، دستخوش تحولات جديدي شد. اما رئيس‌جمهور بي‌اعتنا به همه اين تغيير و تحولات، همان حرف‌هاي هميشگي را در همان بسته‌بندي تکراري، به‌عنوان سوغات تهران، با خود به نيويورک برد. او باز هم سخنانش را از تريبون سازمان ملل و زير همان نورافکن معروف و در مقابل صندلي‌هاي آبي‌رنگ اجلاس و نيز در مقابل لنز دوربين‌ها و فلاش‌هاي خبرنگاران رسانه‌ها بيان کرد. اما انگار اين‌بار نه ميکروفن‌ها و نه نور نورافکن‌ها و نه فلاش دوربين‌ها رغبت گذشته را براي پيگيري نداشتند؛ چراکه اوضاع تازه حرف‌ها و برنامه‌هاي تازه مي‌طلبيد. همه چه در سالن، چه در مقابل تلويزيون‌ها و در مقابل دکه‌هاي روزنامه‌فروشي‌ و صفحات اينترنتي رايانه‌ها، حريصانه به دنبال موضع جدي و جديد ايران در قبال تحولات جهاني و منطقه‌اي و تبيين ايده بيداري اسلامي ايران از زبان رئيس‌جمهور بودند؛ چيزي که کمترين سهم را در سخنان او داشت. يکي از تحولات مهم اجلاس امسال، حضور پرسروصداي ابومازن، رئيس تشکيلات خودگردان، در نيويورک و ارائه درخواست پذيرش عضويت فلسطين و ايده تشکيل کشور فلسطين در مرزهاي 1967 بود. مي‌توان ادعا کرد تقريباً همه کشورهاي جهان حداقل موضعشان را در قبال اين درخواست، چه موافق، چه مخالف و چه ممتنع، از هفته‌ها قبل کاملاً شفاف تعيين کرده بودند و راهي امريکا شدند. اما موضع رئيس‌جمهور در قبال اين مسئله مهم که در طول سه دهه گذشته همواره اصلي‌ترين موضوع سياست خارجي تهران بود، در زمان حضور در امريکا چندان واضح و شفاف و حداقل همسو با سياست‌ها و حمايت‌هاي پيشين ايران از گروه‌هاي فلسطيني نبود. البته نگارنده در اين يادداشت به دنبال بحث بر سر چرايي موافقت و يا مخالفت ايران با درخواست ابومازن نيست. بيان رسمي موضع تهران در قبال بهار عربي و تحولات متأثر از انقلاب‌هاي خاورميانه در منطقه، ديگر موضوعي بود که جهانيان توقع داشتند از طريق رئيس‌جمهور در نيويورک بشنوند؛ موضعي که از آن در داخل به‌عنوان بيداري اسلامي ياد مي‌شود و درعمل در تقابل با ايده دموکراسي لائيک مورد نظر آنکارا و غرب قرار دارد. با توجه به برگزاري اجلاس بين‌المللي بيداري اسلامي در تهران در هفته‌هاي گذشته، شايد انتظار مي‌رفت که آقاي رئيس‌جمهور اين موضع را براي رهبران دنيا و نيز رسانه‌ها تبيين کند؛ اما به‌ هر دليلي اين اتفاق نيفتاد تا نبود شفافيت در عرصه سياست خارجي و به‌طور مشخص در قبال مسائل روز منطقه، بيش‌ازپيش خود را نشان دهد، به‌گونه‌اي که احمدي‌نژاد براي اولين‌بار در عرصه رقابت ديپلماتيک براي چهره شدن از ديگر رقباي منطقه‌اي خود، يعني اردوغان و محمودعباس، عقب بيفتد. دراين‌بين حاشيه‌هاي داخلي و اختلاف و انشعاب‌هاي شش‌ماهه گذشته در دولت و جناح حاکم نيز در جريان سفر هفتم دست از سر رئيس‌جمهور برنداشت. در همه سال‌هاي گذشته، رسانه‌هاي اصولگرا به‌طور يکپارچه سفر نيويورک را تا حد حماسه‌اي ديپلماتيک بازتاب مي‌دادند؛ اما امسال چندان خبري از حماسه‌سازي داخلي از يک سفر خارجي نبود. تغيير بخشي از مواضع رئيس‌جمهور در ماه‌هاي گذشته و نيز همراهي چهره‌هاي مورد انتقاد جناح اصولگرا با وي در اين سفر، به‌تنهايي کافي بود تا حاميان رسانه‌اي ديروز تقسيم کار کرده و حداقل نيمي از توان رسانه‌اي اين جريان مصروف حاشيه‌هاي منفي مربوط به همراهي چهره‌هاي جنجالي گردد. حساسيت‌ها و انتقادها به همراهان احمدي‌نژاد آن‌چنان بالا گرفت که برعکس هرساله که بازگشت احمدي‌نژاد با استقبال حماسي طرفداران و رسانه‌هاي همسو مواجه مي‌شد، اين‌بار و در پايان سفر، مهم‌ترين سوژه براي خبرنگاران منسوب به جريان منتقد دولت، نه اصل بازگشت رئيس‌جمهور و نه دستاوردهاي اين سفر، که انتشار وسيع شايعه ماندن مشايي در امريکا بود. با کنار هم قراردادن همه آنچه گفته شد و آنچه ناگفته ماند، مي‌توان اين نوشته را اين‌گونه به پايان برد که در مقايسه با همه شش سال گذشته، سفر هفتم رئيس‌جمهور چيزي شبيه سفرهاي خنثاي سران و مقامات ديگر کشورهاي جهان، از ويتنام و فيليپين و يونان گرفته تا نروژ و شيلي و چاد بود و بايد منتظر ماند و ديد آخرين سفر احمدي‌نژاد به نيويورک در قامت رئيس‌جمهور چگونه خواهد بود و آيا در سال آينده رئيس‌جمهور اصلاً به چنين سفري خواهد رفت يا نه؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: