آخر سریال «ستایش» چه میشود؟
گرچه ستایش هم میتوانست خیلی زودتر از آنچه تصور میشد با سرانجامی خوش به پایان برسد اما گویا دستاندرکاران ساخت این سریال، باتوجه به استقبال تماشاگران سعی دارند تا بخش دوم داستان غمانگیز و پر از چالش این بانوی جوان را به روی آنتن ببرند.
همشهری: «ستایش» موفق شد بسیاری از بینندگان سریالهای ماهوارهای را جذب خود کند؛ سریالی سرشار از تعلیق و انتظار با داستانی کاملا ایرانی که ذائقه ایرانی را به راحتی به سوی خود میکشاند. گرچه ستایش هم میتوانست خیلی زودتر از آنچه تصور میشد با سرانجامی خوش به پایان برسد اما گویا دستاندرکاران ساخت این سریال، باتوجه به استقبال تماشاگران سعی دارند تا بخش دوم داستان غمانگیز و پر از چالش این بانوی جوان را به روی آنتن ببرند. البته این سؤالها همچنان در ذهن بیننده وجود دارد که آیا ستایش ساخته شد تا جای «اوشین»، «هانیکو» یا «یانگوم» را در ذهن مخاطب ایرانی بگیرد؟ آیا دستاندرکاران این مجموعه اعم از نویسنده و کارگردان موفق به انجام چنین کاری شدهاند؟ سعید سلطانی که تاکنون کارگردانی سریالهای «پس از باران»، «سالهای برف و بنفشه» و «خانهای در تاریکی» را بر عهده داشته، ستایش را سریالی با داستان متفاوت از آنچه تاکنون روی آنتن سیما رفته، میداند. او معتقد است که ستایش داستان حقیقی یک زندگی است، همین! این سریال جمعهها ساعت 20:45 از شبکه3 سیما پخش میشود. داستان ستایش از نظر شما مشخص است؟ این داستان در واقع بیانکننده زندگی حقیقی یک شخص است با نام «ستایش» که در عین اینکه داستان ستایش را میبینیم به همراهش زندگی پدر و البته پدرشوهر و دیگر وابستگانش را هم دنبال میکنیم. داستان ستایش، داستان دختر کمسن و سال و نوجوانی است که در سایه تحصیل با او آشنا میشویم تا اینکه او ازدواج میکند و سپس بیوه میشود و از نظر خود من، از دست دادن همسر ستایش مرحلهای است که داستان را جذابتر میکند و درگیریهای ستایش و پدر بیمارش زندگیاش را پرچالشتر و البته دیدنیتر میسازد. این سؤال را به این دلیل پرسیدم که بگویم همه این تعاریفی که شما از این داستان ارائه دادید، میتواند به زعم بسیاری این تعبیر را بدهد که دستاندرکاران سریال بیجهت سریال را طولانی کردهاند یا عامیانه بگوییم «کش» دادهاند. ببینید، وقتی قرار است زندگی حقیقی را به تصویر بکشید باید تمام زوایای آن را مد نظر قرار دهید؛ با تمام آدمهای خوب و بد داستان، یک زندگی واقعی پر از چالش. من بارها هم اطلاعرسانی کردهام که این سریال «فصل دوم» هم دارد و در شرف برنامهریزی برای ساختن فصل دوم سریال هستیم. به نظر میرسد که شما هم قصد دارید از ستایش یک «اوشین» یا «یانگوم» ایرانی بسازید! خیر، ما هرگز چنین قصدی نداشتیم. اثبات این ادعا هم اشتباهاتی است که ستایش در زندگیاش دچار میشود و ما میبینیم که چگونه خود را داخل حوادث و چالشهای بسیار میکند بیآنکه خوب بیندیشد. در واقع ستایش در بسیاری از مواقع در مواجهه با بحرانهای زندگیاش درست تصمیم نمیگیرد. ستایش الگوی از یک زن کرهای یا ژاپنی نیست. او نمونه یک زن ایرانی است؛ یک زن با احساسات و عواطف بسیار که برای پدر و فرزندانش آن را صرف میکند و خود را به آب و آتش میزند. داستان ستایش را بر اساس استقبال مخاطبان طولانی کردید یا از همان ابتدا قرار بود داستان اینگونه باشد؟ ما حتی یک خط هم به این داستان اضافه نکردیم و من از اول میدانستم که این سریال کجا قرار دارد و قرار است به کجا برود. ستایش شخصیتی است که بیننده را همراه خود میکشاند و انتظار میرود چنین شخصیتی کاملا مثبت باشد اما بهرغم مثبت بودنش، پر است از اشتباه. این در حالی است که حشمت فردوس، پدرشوهر ستایش که بیننده را از خود متنفر میکند، شخصیتی کاملا پایبند و وفادار به خانواده دارد. این نوع شخصیتپردازی کمی مخاطب را دچار سردرگمی میکند. با چه هدفی دست به این چینش زدید؟ من نمیخواستم برای نشان دادن یک شخصیت منفی افعال زشتی را به کاراکتر نسبت بدهم چرا که این اقدام کلیشهای است. من و نویسنده از سادهترین راه برای شخصیتپردازی استفاده کردیم. در واقع حقیقتی را به تصویر کشیدیم که درکش راحتتر است. حشمت فردوس آدم بدی نیست. او نانرسان خانوادههاست و تابع خصوصیات درست یک مرد ایرانی است. فردوس با رنج و بدبختی به اینجا رسیده و به هیچ عنوان نسبت به ستایش و انیس کینهورزی ندارد. همچنان که به انیس مکانی برای زندگی داده است و خرج او را هم میدهد. فردوس از ابتدا با تفکر فرزندانش مشکل داشت و این دو عروس هم قربانی این تفاوت نگاه بین دو نسل شدند. او تصورش این است که برای خانواده تلاش میکند پس خانواده باید مطیع او باشند اما در جایی اهل معامله با زندگی آدمها هم هست و رفتاری میکند که متوجهش نیست. در نقطه مقابل، ستایش را میبینیم که او هم بهرغم مثبتبودنش خالی از اشتباه نیست و فکرهای غلط و نادرست بسیاری دارد. با توجه به اینکه شما تأکید دارید بر اینکه داستان حقیقی یک زندگی را به تصویر میکشید، آیا در پایان این سریال با آخری خوش مواجه هستیم؟ نه، در سریال ستایش منتظر پایان خوش نباشید بلکه منتظر یک پایان واقعی باشید. چرا پایان خوش برای این سریال نمیتواند واقعی باشد؟ چون از ستایش اسطوره نمیسازیم، نخواستیم که پایانی خوش به ماجرا بدهیم. ستایش یک شخصیت کاملا معمولی است و خالی از تفکرات غلط و درست نیست؛ شخصیتی است که کاملا دچار لغزش میشود و دائما با خودش درگیر است. او همه راهها را درست نرفته که انتظار داشته باشیم با عاقبتی خوش داستانش به پایان برسد. به نظر من، شما نقاط ضعف سریال و دست و پا زدنهای نویسنده را در این داستان میگذارید به حساب اشتباهات ستایش. من تصور میکنم اینها اشتباهات و لغزشهای ستایش نیست. انگار در همان قسمت از داستان، نویسنده توان کشش ایجاد کردن به داستان را نداشته است؟ به نظر من این اظهارنظرها ناشی از دقیق نگاه نکردن سریال است. بسیاری از منتقدان از سریال انتقاد کردهاند در حالی که خوب سریال را ندیدهاند.