سیاست خارجی ایران در سوریه به کجا میرود؟
عملکرد دستگاه دیپلماسی در ماههای اخیر و با بالا گرفتن برخی اعتراضات در سوریه، در قبال دولت این کشور همراه با تردیدهایی بوده است که درباره ماهیت این اظهارنظرها با توجه به مشی کلی نظام درباره سوریه سوالات جدی را در میان کارشناسان سیاست خارجی کشور پدید آورده است.
شفاف: روابط ایران و سوریه از دیرباز همواره همراه با دوستی و با کمترین حجم تنش همراه بوده است. سوریه قدیمی ترین کشور دوست ایران در حوزه کشورهای عربی خاورمیانه محسوب می شود. مقام معظم رهبری نیز بارها در سخنرانی های خود به نیکی از سوریه یاد کرده و این کشور را از محورهای مقاومت علیه اسرائیل در منطقه ذکر کرده اند. عملکرد دستگاه دیپلماسی در ماههای اخیر و با بالا گرفتن برخی اعتراضات در سوریه، در قبال دولت این کشور همراه با تردیدهایی بوده است که درباره ماهیت این اظهارنظرها با توجه به مشی کلی نظام درباره سوریه سوالات جدی را در میان کارشناسان سیاست خارجی کشور پدید آورده است. برای بررسی چرایی عملکرد وزارت امور خارجه در بحث سوریه ابتدا باید به بررسی ماهیت اعتراضات سوریه پرداخت. تصور جریانی خاص در دستگاه دیپلماسی ایران بر این مبنا است که ماهیت اعتراضات سوریه هم به مانند تونس، لیبی، مصر، بحرین و یمن مردمی است و سوریه هم به مانند این کشورها در سقوط دومینو وار انقلاب های خاورمیانه قرار گرفته است. رسانه های غربی و عربی در ماههای گذشته تلاش فراوانی کرده اند تا این روند را به دنیا القا کنند. این در حالی است که ماهیت اعتراضات سوریه از ابتدا نیز مردمی نبود و برخلاف تونس و مصر که اعتراضات از پایتخت شروع می شد و به نقاط دیگر سرایت پیدا می کرد، در سوریه، اعتراضات هیچ گاه به دمشق نرسیده و عجیب تر آنکه در مناطق مرزی تحت نفوذ برخی کشورها همچون ترکیه و عربستان این اعتراضات روی داده است. منابع آگاه هم خبر از سرمایه گذاری چند میلیون دلاری سه کشور عربستان، امارات و قطر بر پروژه سقوط اسد با استفاده از شرایط ویژه مناطق مرزی سوریه می دهند. کارگران این مناطق با حقوقی گاه ده برابر حقوق روزانه خود به استخدام عوامل اطلاعاتی این کشورها در می آیند تا با آشوب طلبی و جنگ با نیروهای سوریه زمینه افزایش ناآرامی ها در سوریه را فراهم کنند. بر اساس آخرین برآوردها هزار نفر در شهر حماه سوریه برای جنگ مسلحانه با دولت سوریه به سلاح هایی چون آرپی جی، کلاشینکف، مسلسل و ... مجهز شده اند. ساده انگاری دیگری که رخ داده اینکه نقش غربی ها در پروژه ضربه زدن به دولت سوریه نادیده گرفته شده است. اگر غرب را در پروژه مصر و تونس غافلگیر شده بدانیم که درست نیز همین است، اما در سوریه به هیچ عنوان اینگونه نیست و تنها تحرکات عجیب و غریب سفیر آمریکا در سوریه برای اثبات برنامه ریزی خاص غرب بر پروژه سقوط اسد کافی است. عجیب تر آنکه رسانه های منسوب به اتاق فکرهای آمریکا هم پیش از این از غافلگیری خاورمیانه از سوریه در سال 2011 خبر داده بودند. فارین پالیسی سال گذشته به صراحت با تاکید بر لزوم جریان سازی در سوریه، دلیل آن را حمایت سوریه از جریان های مقاومت ذکر کرده بود. در دو ماه گذشته تلاش فراوانی از سوی ترکیه و قطر صورت گرفت تا با دادن امتیازهایی به ایران، تهران را از حمایت از سوریه منصرف کرده تا بعد بتوانند پروژه بزرگتری یعنی حمله نظامی به این کشور و ساقط کردن دولت اسد را با کمک غرب اجرایی کنند. شنیده ها حاکی است که مقامات ارشد نظام حتی احتمال هرگونه حمله به سوریه را محکوم کرده و آن را حمله به ایران دانسته و بر برخورد محکم با این پروژه و حتی احتمال وقوع وقایع پیش بینی نشده در صورت حمله به سوریه تاکید کرده اند. با این وجود دو هفته پیش سخنان بی سابقه علی اکبر صالحی درباره سوریه سبب حیرت رسانه های دنیا و کارشناسان شد. تناقض این سخنان با مواضع رسمی نظام سبب شد تا کارشناسان غربی با ذوق زدگی از پایان اتحاد راهبردی ایران و سوریه و شمارش معکوس برای ضربه نهایی به دمشق سخن گویند. این اتفاق آنقدر مهم بود که رسانه های غربی آن را دو روز در صدر تحلیل های مربوط به سوریه قرار دادند. سخنان صالحی در تناقض آشکار با راهبرد رسمی نظام درباره سوریه بود. شنیده ها حاکی از احتمال افزایش این اظهارنظرها در آینده ای نه چندان دور دارد. صالحی دو هفته پیش در گفت و گویی با روزنامه جام جم از استقلال خود و دستگاه دیپلماسی در تصمیم گیری ها خبر داده بود. اتکای وزارت امورخارجه بر کارشناسان خبره و دیپلمات های کارکشته ای است که از قضای روزگار نظرات آنها آن چیزی نیست که آقای صالحی از آن سخن می گوید. با این فرض صالحی را باید سخنگوی جریانی بدانیم که از همان ابتدا قیام های خاورمیانه را نه بیداری اسلامی بلکه قیام های مردمی می پنداشت. در میان سخنان مقام معظم رهبری به عنوان رکن اول نظام، بارها و بارها به لفظ بیداری اسلامی اشاره شده است اما در سخنان دستگاه دیپلماسی تحت نظارت آقای صالحی و جریان خاص، حتی یک بار هم به این نگاه اشاره نشده است. در روزهای گذشته بسیاری از نمایندگان مجلس و کارشناسان از نارضایتی از برخی مواضع دستگاه دیپلماسی و تناقض جدی آن با مواضع شورای عالی امنیت ملی سخن گفته اند. این اتفاقات و ادامه روند آن در آینده ای نه چندان دور ضربه ای جدی به ماهیت سیاست خارجی انقلابی ایران وارد خواهد آورد.