قطر كشوري كوچك با آرزوهاي بزرگ
شب گذشته تيم ملي فوتبال ايران برابر قطر به نتيجه مساوي يك - يك رسيد. فارغ از نتيجه، نگاه كشور ميزبان تيم ملي به موضوعات مختلف ريشه در استراتژي دارد كه جدا از ابهامات ماهوي آن در درونش سرنوشت كشوري نهفته است كه از نظر شرايط ژئوپولتيكي از موقعيت خاصي برخوردار است.
ایرنا: سردبير ايران ورزشي در يادداشتي، قطر را كشوري ويژه در منطقه خليج فارس عنوان كرد كه جدا از نزديكيهايي كه ميان ايران و اين كشور وجود دارد در بعد بين المللي نيز دنباله رو سياستهاي مرسوم و رو به شكست برخي از كشورهاي عربي منطقه نيست. شوقي در ادامه مطلب خود چنين آورده است: 'اما آنچه اين كشور در ورزش به دنبال آن است نيز متفاوت با رويكردهاي اين كشورها است. بررسي نكات ويژه اي كه در قطر در جريان است، واكاوي آنچه ما در ورزش ميخواهيم ميباشد. قصد مقايسه در كار نيست اما فرصتها و تهديدهايي براي آينده ورزش كشور وجود دارد كه مدل كشور قطر بعد از ميزباني جام جهاني 2022 در طرح عظيمي كه براي ورزش اين كشور طراحي شده است به عنوان يك راهبرد اساسي در مواجهه با موضوعات پيش رو مطرح است. آيا اگر تيم ملي در اين بازي برنده ميشد، ورزش ايران در نقطه بالاتري از كشوري كه ميزبان جام جهاني شده است قرار ميگرفت؟ اين يك پرسش پيش روست؛با داشتهها، دادهها و پتانسيلهايي كه در كشور ما و قطر وجود دارد. اول- قطر اين روزها با دو عدد روبرو است، اول 2022 كه جام جهاني در آن برگزار مي شود و 2030 كه در سند چشماندازش بايد به سطحي از شاخص هاي توسعه اقتصادي، انساني و اجتماعي برسد كه برترين كشور در منطقه، آسيا و جهان باشد. قطر سرزميني كوچك با آرزوهايي بزرگ كه باوركردني نيست بخشي از آنها را محقق كرده است. قطر طرحي دارد به نام «قطر ويژن». بر اساس بيانيه دولت اين كشور، قطر ويژن يا قطر 2030، نقشه راهي براي آينده است. قطر اهداف بلند مدت راهبردي خود را بر اساس چالش ها، فرصتها و تهديدها تنظيم كرده است. بر اساس الگوي پيشرفت قطر، اين كشور ميبايد تا پايان سال 2030 برترين كشور عرب منطقه، برترين كشور حوزه جغرافيايي خاورميانه و برترين كشور آسيايي در حوزه اقتصاد و انرژي شود كه البته در حوزه بينالمللي صاحب ديپلماسي فعال و بانفوذ است. الگوي توسعه اين كشور نيز با تاكيد بر حفظ سنتهاي فرهنگي، نيازهاي نسل حاضر و نيازهاي نسلهاي آينده، رشد و گسترش در همه ابعاد و رشد، توسعه اجتماعي و مديريت زيست محيطي است. در «قطر ويژن» قرار است تا سال 2030 اين كشور در صحنههاي سياسي، ديپلماسي بين المللي، اقتصادي، اجتماعي و البته ورزشي به سطحي از ارتقا برسد كه كشوري تاثيرگذار و پيشرفته باشد. تا سال 2030، قطر ميخواهد با هدف وقوع جامعه پيشرفته، قادر به حفظ و توسعه آن و ارائه يك استاندارد بالاي زندگي براي همه مردم باشد. قطريها اميدوار هستند كه با تبيين چشمانداز ملي خود نتايج طولاني مدت را براي كشور فراهم كنند و در چارچوب برنامه خود و استراتژيهاي ملي و طرحهايي كه عملياتي ميكنند به توسعه پايدار برسند. هنگامي كه شيخ حمد بن خليفه آل ثاني چشمانداز ملي قطر را سال 2030 مطرح كرد، او مسير مشخصي براي دستيابي به اين چشم انداز را از طريق توسعه گام به گام و استراتژيهاي پيش رو تعيين كرده بود. در اين استراتژي، قطر قطب بين المللي خواهد شد. اصلا برگزاري جام جهاني 2022 هم بر همين هدف استوار است يعني يكي از دستاوردهاي قطر ويژن همين ميزباني است.اين را ميشود از خوشحالي امير حمد بن خليفه آل ثاني ديد وقتي كه جام را بالاي سر برد و مثل قهرمانان جام جهاني آن را تكان داد. شايد به همين دليل است كه آنها در كشور كوچك و صحراي خشك بي آب و درخت خود از هم اكنون تمهيدات زيادي را انديشيدهاند؛ از جمله ميتوان به فراهم كردن شرايط محيطي و كاهش گرماي هوا در تابستان و زمان برگزاري جام جهاني تا احداث بيش از 90 هزار اتاق در هتلهاي 4 ستاره و 5 ستاره اشاره كرد. اما اين مساله چگونه رخ داد؛ در حوزه ورزش از همه ابزارها استفاده كردند و در فرصتي كه در سال 2006 برايشان ايجاد شد و آن سرمايهگذاريها در بازيهاي آسيايي انجام شد و مسابقات را به صورت خوبي برگزار كردند، احساس كردند در اين زمينه هم ميتوانند فعاليت كنند بنابراين فعاليت خود را براي ميزباني 2022 با تاكتيكهاي مختلفي شروع كردند. از جنگ رواني تا هزينههاي گزاف براي به دست آوردن آراي مورد نياز؛ از ميزباني المپيك 2020 تا جام جهاني 2022. اما قطر در اين راه با چالشهايي روبهرو است كه مهمترين آن نيروي انساني است. همين تيم ملي كه ديشب با ايران بازي كرد از 4 بازيكن برزيلي، 2 بازيكن غنايي، يك بازيكن سنگالي و يك بازيكن اروگوئهاي يعني 8 بازيكن خارجي تشكيل شده بود. اين موضوع تنها در ورزش اين كشور نيست. اگر به بيمارستاني در شهر دوحه برويد، بيشتر پزشكان و كادر بيمارستاني از كشورهاي عربي ديگر همانند مصر و اردن هستند، حتي چند پزشك متخصص ايراني نيز در اين بيمارستان وجود دارد. در ورزشهاي ديگر نيز وضعيت به اين صورت است يعني ورزشكاراني از مليتهاي ديگر با قبول تابعيت قطري به عضويت تيم ملي اين كشور در آمده اند، مانند وزنه برداري، دووميداني و بسكتبال؛ اينجاست كه مفهوم ملت با چالش اساسي روبرو ميشود. به گمان ديگر مهمترين مشكل طرحهاي توسعه اين كشور در همه زمينهها از جمله ورزش نيروي انساني است، يعني نقطه قوت ايران. دوم- ايران بهعنوان كشوري مهم و تاثيرگذار در ژئوپولتيك منطقه مطرح است. در زمينه ورزشي كه موضوع سخن ماست با كسب مقام چهارمي در مسابقات آسيايي گوانگژو به هدف مشخصش دست پيدا كرد اما آيا ميتوان گفت كه ورزش كشور با اين نتيجه در نقطه اوج خود قرار دارد و از مشكلاتي كه گاه و بيگاه مطرح ميشود به دور است.آيا چشم انداز ورزش كشور در حال حركت به سوي موفقيت است يا اينكه اهداف و برنامههايش در شرايط خوبي به سر ميبرد. وزارت ورزش و جوانان در شرايط ارزيابي ورزش و سنجش نسبيت خود با نهادهاي زيرمجموعهاش است. در اين راه مطالبات زيادي از سوي اهالي ورزش از فدراسيونهاي ورزشي گرفته تا باشگاهها از اين وزارتخانه تازه تاسيس ميشود؛ مطالباتي كه بعضا برخي از آنها در جهت منافع گروهي از مديران ورزش است كه با تغيير شرايط جايگاه خود را متزلزل ميبينند. در اين راه اما مهم، استفاده از پتانسيلهاي موجود است اما اينها همه واقعيت موجود نيست چرا كه ورزش كشور از نقطه مهم خود يعني نيروي انساني(مربيان، كارشناسان و از همه ويژهتر ورزشكاران)مورد تهديد قرار گرفته است يعني آنچه قطر ندارد و ما داريم، در يك حالت بازدارنده قرار دارد. همين مسابقه ديشب، چرخه فوتبال ملي ايران به دليل ضعفهاي بسيار زياد مديريتي، نبود برنامه و استراتژي براي عمل، نداشتن فضاي مناسب سختافزاري از جمله زمينههاي مناسب تمريني در يك حالت ركود قرار گرفته. بازتوليد فوتبال ملي در چرخه نامناسب فوتبال كشور در چند سال اخير از حالت تجربه شكست به شرايط نامناسب و نابساماني رسيده است.اين در شرايطي است كه منابع مالي بيشتر از هر زماني به فوتبال تزريق ميشود اما بازخوردهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مناسبي را دريافت نميكند، گويي اين صنعت به سوي ناكجاآباد ميرود. در عين داشتن نيروي انساني مناسب، تدوين استراتژي مشخصي در ردههاي پايه نميشود. به طور مثال فوتبال ايران ريشهاي خياباني دارد، رشد و توسعه ناهمگون شهر در همين تهران باعث از بين رفتن بسياري از زمينههاي خاطره انگيز فوتبال ايران شده است، از سوي ديگر مديريت كلان شهرها با عدم تعريف مشخص در اين زمينه نتوانستند جايگزين مناسبي در اين وضعيت بيابند؛ نتيجه كار اين شد كه امروز تيم ملي از نسل جديد بازيكن تهراني به دور است و مدارس فوتبال نيز نميتوانند در اين بازتوليد خروجي مشخصي داشته باشند. در اين ميان شهرستانها به دليل برنامههاي توسعهاي دولت در امر ساخت و ساز اماكن ورزشي در چند سال اخير از رشد فزاينده ورزشكاران ملي برخوردار بوده است. در آلمان نيز همين موضوع رخ داد؛ آنچه باعث حذف اين كشور از جام جهاني 94 شد همان تهي شدن فوتبال اين كشور از بازيكن جوان بود. شايد به همين دليل در تدوين استراتژي نوين فوتبال آلمان آكادميهاي فوتبال نقش تعيين كنندهاي در توسعه فوتبال اين كشور ايفا كردند. از سوي ديگر آنچه ميان ما و قطر فاصله مياندازد همين مباحث توسعهاي است. قطر با تمام نداشتههاي جغرافيايي و اجتماعي در مسيري گام برميدارد كه گرچه با چالشهاي بسياري از جمله هويت ملي مواجه است اما برنامه تدوينياش با ميزباني جام جهاني در حالت حداقلي به نتيجه رسيده ،حتي اگر مفهوم هويتياش كامل نباشد و پر از علامت سوالهايي از مليتهاي گوناگون باشد. اما در سوي ديگر ايران با ضرورت نهادسازي كه توسط وزارت ورزش شكل ميگيرد، آماده عمل است. ارتقاي دانش نيروي انساني مستعد و برنامه براي ايجاد اماكن جديد ورزشي يك ضرورت انكار ناشدني است. جايي كه ايران ويژن در ابعاد مختلف ميتواند قله رفيع موفقيت را بپيمايد. در اين راه بايد از امكانات خوبي كه مجموعه اجرايي كشور در چند سال اخير مهيا كرده است، استفاده كرد و برنامه ريزي دقيق و مشخصي را با اتكا به نيروي انساني جوان كه سرمايه جاوداني كشور هستند اجرا نمود.'