انتقاد آيتالله ممدوحی و حجتالاسلام غرويان از سوءاستفاده از نام آيتالله مصباح
آيتالله مصباح يزدي فراتر از آن است كه بازيچه اين گروههاي سياسي قرار بگيرد. در عين حال شأنيت آيتالله مصباح يزدي بسيار بيشتر از اين است كه مورد استفاده تبليغاتي گروههاي سياسي قرار بگيرد.
روزنامه تهران امروز در گزارشی نوشت: هرچه به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامینزدیكتر میشویم، استفاده احزاب و جریانات سیاسی از نام بزرگان برای جلب آرای بیشتر در انتخابات رونق میگیرد و هر جریانی سعی دارد تا یكی از افراد معتمد و مورد علاقه قشری از جامعه را متعلق یا هوادار خود بنامد. كما اینكه از آیتالله مصباح یزدی بهعنوان رهبر معنوی جبهه پایداری یاد میشود. آيتالله ممدوحي: اين سوء استفادهها هميشه وجود داشته است مدتهاست كه برخي جريانات سياسي براي كسب كرسيهاي بهارستان از بزرگان مورد وثوق مردم به عنوان رهبران و حاميان خود نام ميبرند اما اين بزرگان هيچگاه چنين حمايتهايي را تاييد نكردهاند. نمونه آن جبهه پايداري است كه آيتالله مصباح يزدي را رهبر خود معرفي ميكند. اين سوء استفادهها هميشه وجود داشته و موجب تكدر خاطر بزرگان و علما شده است. هدفشان از اين اقدامات چيست؟ اين كارها ترفند دشمن است و هدفشان اين است كه ميخواهند شخصيتهاي موثر و مورد وثوق مردم را از دست مردم بگيرند. از زمان شهيد بهشتي تا امروز اين ترفند اجرا شده است. تا چه حد در اجراي اين ترفند به موفقيت رسيدهاند؟ اين افراد و جريانات هزاران بار ترفندهاي اينچنيني را اجرا كردهاند و متقابلا هزاران بار هم شكست خوردهاند. اينها حيا ندارند. اكنون هم به نظر ميرسد برخي سعي دارند تا آيتالله مصباح يزدي را بهعنوان تابلوي يك جريان و جبهه سياسي در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلاميمعرفي كنند. به نظرتان تا چه حد موفق خواهند بود؟ آيتالله مصباح يزدي فراتر از آن است كه بازيچه اين گروههاي سياسي قرار بگيرد. در عين حال شأنيت آيتالله مصباح يزدي بسيار بيشتر از اين است كه مورد استفاده تبليغاتي گروههاي سياسي قرار بگيرد. اما جبهه پايداري در حال القاي اين موضوع است كه آيتالله مصباح يزدي را رهبر خود معرفي كند. نبايد نگران باشيد. زيرا شأن و جايگاه آيتالله مصباح يزدي محفوظ است و تلاش تشكلهايي مانند جبهه پايداري بيفايده است. در عين حال از سوي جريانات خاصي، نوعي اختلاف ميان آيات يزدي، مهدوي كني و مصباح يزدي به جامعه تزريق ميشود... اين سه عالم بزرگوار يعني مهدوي كني، مصباح يزدي و يزدي هيچ اختلافي با هم ندارند و آنهايي كه سعي ميكنند اختلافات را به جامعه تلقين كنند، شكست خوردگان اصلي هستند. بين حضرات هیچ نقطه اختلافی وجود ندارد و این امر مسلم است؛ بنابراین اگر امثال آقاي مصباح يزدي متولی جبهه پایداری باشند و به حرف ایشان عمل شود، هیچ اختلافی ایجاد نخواهد شد. فكر ميكنيد استفاده از نام بزرگان تاثيري در جذب آراي مجلس داشته باشد؟ اينها نميتوانند با استفاده از عنوان علما و بزرگواران به موفقيتي دست پيدا كنند. خاطرمان هست كه بزرگان معمولا به دور از تعلقات حزبي و سياسي وارد گود وحدت بخشي اردوگاه اصولگرايان ميشوند اما برخيها اين اقدامات را با تفسير به راي به محملي براي كنار زدن اين بزرگان تبديل ميكنند. آيا اين فرجام را ميتوانند براي بزرگاني مانند آيات كني، يزدي و مصباح يزدي نيز رقم بزنند؟ هيچ كس نميتواند اين بزرگان را خانهنشين كند. اگر هم اتهاميوارد كنند، آيتالله مصباح يزدي به آنها پاسخ ميدهد. ضمن اينكه ايشان هم با ديگران تفاوت دارد. حجتالاسلام غرويان: روحانيت ابزار پيروزي احزاب نشوند در برخي مواقع روحانيت با انديشه خيرخواهي به ميدان رقابتهاي سياسي ميآيند اما برخي جريانات از حضور روحانيت به نفع تبليغات انتخاباتي خود استفاده مينمايند. اصولا از نگاه شما، روحانيت چه نقشي در رقابتهاي سياسي احزاب و گروهها دارد؟ جايگاه روحانيت در جامعه به اعتبار دين و دينداري است. دين براي مردم كشورمان داراي قداست و احترام ويژه است و اين قشر از جايگاه ويژهاي در كشور برخوردار است بنابراين جايگاه روحانيت در ميان مردم، جايگاهي حقوقي و نه حقيقي است. از منظر ديگر، سياست جدا از ديانت و دين نيست. سياست روحانيت در نظر مردم بار منفي دارد اما وقتي همراه ديانت بشود، از قداست و احترام برخوردار ميشود. منظور من گروههاي سياسياي بود كه از روحانيت براي جلب آراي مردمياستفاده ميكنند كه نمونه آن گروههايي هستند كه كه از آيتالله مصباح يزدي به عنوان ليدر خود نام ميبرند. همان طور كه اشاره كرديد، احزاب و گروههايي هستند كه براي رسيدن به قدرت، از ديانت روحانيت استفاده ميكنند تا راه خود را در ميان جامعه باز كنند و جايگاهي پيدا كنند اما به محض اينكه پيروز عرصه سياست ميشوند ابزار را كنار ميگذارند. هدف آنها قدرت سياسي است و به روحانيت به چشم ابزار نگاه ميكنند. متاسفانه اين نگاه در برخي گروههاي سياسي وجود دارد كه قدرت را هدف تلقي ميكنند. با توجه به اين موارد، پس چرا برخي وارد بازيهاي سياسي اين جريانها ميشوند؟ هدف ما حفظ انقلاب و دينداري است لذا هميشه مراجع و علما براي حفظ دينداري پاسداري از ارزشهاي اصيل انقلاب وارد ميشوند اما اين ورود خيرخواهانه نبايد اينچنين باشد كه از روحانيت سوء استفاده كنند. بهنظر ميرسد برخي روحانيون هم با نيات خيرخواهانه وارد ميشوند اما در ميانه راه در مسير بازيهاي سياسي ميافتند. در برخي مواقع، روحانيت ارزش خود را در حد مسائل گروهي و شخصي تنزل ميدهد. روحانيت بايد ارزشها و ديدگاههاي اسلاميرا بيان كند و بصيرت و بينش لازم را داشته باشد تا گروههاي سياسي نتوانند از آنها سوءاستفاده كنند و پس از رسيدن به اهدافشان، آنها را از قطار پياده كنند. روحانيت بايد اين زيركي و بصيرت خاص خود را داشته باشد كه بتواند اهداف سياسي را تشخيص دهد. اينها تيزبينيهايي است كه بايد در علما وجود داشته باشد. روحانيت به ميدان ميآيند تا خود صحنهگردان شوند و تصور ميكنند اگر نيايند، ديگران صحنه را بهدست ميگيرند و خطري براي انقلاب احساس ميكنند اما بايد مراقب باشند تا شخصيت خود را تنزل ندهند. احزاب سياسي چه وظيفهاي در قبال روحانيتي دارند كه وارد صحنه ميشوند؟ به نظر من، هر چه ايمان و خدا ترسي بالا برود، حركات ناپسند كمتر ديده ميشود. ميبينيم گروههاي سياسي كه غرق در سياست بازي ميشوند، از ارزشهاي ارزشي و اخلاقي و درسهايي كه خودشان به ديگر آموختهاند، فاصله ميگيرند. افراد بايد تقواي سياسي داشته باشندزيرا اهرامهاي بيروني نتيجه نداده و شكست خورده است.