ماجرای انتقاد احمد توکلی از حدادعادل
اين ترجمه در مسير تعميم و تسهيل قرآن خواني فارسي زبانان نه يك گام، بلكه چندين گام ما را جلو خواهد برد. من به سهم خودم به عنوان يك مسلمان فارسي زبان از او تشكر ميكنم.
الف: شايد سال 1385 بود كه براي تدبير امور سياسي جلسهاي در منزل آقاي دكتر حداد عادل برقرار بود. صبح زود، در تك اتاقي در گوشهاي از پشتبام خانه؛ اتاقي كوچك كه وسايل چاي آن برقرار بود، با ميزي كه پر بود از قرآن با ترجمه هاي مختلف و برخي تفاسير كه بيشتر آنها باز بود و متني هم از دست نوشتهها. دكتر توضيح داد كه چند سالي است مشغول ترجمه قرآن هستم. صبحها بعد از نماز تا وقت شروع كارم، سرم به ترجمه مشغول است. من با اعتراض به دكتر حداد گفتم به جاي اين كار كه در جاي خود خوب است، بهتر نيست به عمل صالح اداره كاراتر مجلس و تدبير امور مردم بپردازيد ؟ دكتر پاسخ داد، من از وقت استراحتم ميزنم و از وقت متعلق به مردم كم نميگذارم. آن پاسخ در آن زمان مرا راضي نكرد ولي به بحث ادامه ندادم. امسال در ماه رمضان، به دو دليل از اينكه حداد عادل به كار ترجمه اش ادامه داد خوشحال شدم. نخست آن كه، توفيق داشتم قرآن ترجمه آقاي بهاءالدين خرمشاهي به واسطه دوستي ديرين، از اصحاب سالهاي زندان دوران رژيم طاغوت به دستم برسد. اين ترجمه گرانقدر يادداشتهايي به قلم مترجم محترم در انتهاي مجلد دارد كه اطلاعات ارزشمندي در حوزه علوم قرآني را به تلاوتكنندگان علاقهمند قرآن كريم ارائه مي كند. يكي از جنبههاي گيراي اين مطالب ذكر تعدادي از ترجمههاي فارسي قرآن مجيد و مترجمان متنوع آن بود. تنوع شخصيتهايي كه دست به ترجمه زده بودند، از قدما، تا معاصران، شگفتآور بود. و نشان ميداد كه چگونه بزرگان علم و ادب گرايش جدي به ايجاد ارتباط بهتر فارسي زبانان با جهان پر نور وحي داشتهاند. از ترجمه تفسير طبري، كشفالاسرار خواجه عبدا... انصاري، قرآن قدس ترجمه قرن سوم يا چهارم هجري، ترجمه شاه وليا... دهلوي، ترجمه و تفسير منهج الصادقين فيض كاشاني و بزرگان ديگر از قدما، تا ترجمه كاظم معزي، عبدالحسين آيتي، الهي قمشه اي، جلال آل احمد و خديو جم، زين العابدين رهنما، سيد جلال الدين مجتبوي و محمد مهدي فولادوند از معاصران. خرمشاهي از ترجمه هاي در راه (در زمان چاپ اول ترجمه سال 1375) نيز ياد ميكند. از آن جمله از ترجمه حسين استادولي، مسعود انصاري و عبدالمجيد معادي خواه نام ميبرد. بايد به فهرست اخير ترجمه دكتر حداد و ترجمه علي موسوي گرمارودي را هم افزود كه هر دو به قرآن دوستان عرضه شده است. با اين وصف، خرمشاهي تاكيد ميكند كه اين موارد كم از بسيار است و تنها يك فهرست تهيه شده به همت آقاي محمد آصف فكرت سيصد ترجمه از قدما را معرفي ميكند. وقتي اين اهتمام تاريخي را ديدم، فكر كردم، چرا بايد حداد عادل كه قابليت، شوق و علاقه و سابقه انس با قرآن دارد، حلقهاي از اين زنجير محكم تاريخي نباشد؟ وقتي به فرموده امام صادق عليه السلام ، اوقات شبانه روز بايد سه قسمت شود( يا چهار قسمت) تا بخشي به رابطه با خالق، بخشي به ارتباط با خلائق و بخشي نيز به لذات حلال اختصاص يابد و تاكيد ميفرمايد كه پرداختن به بخش سوم قوام بخشِ دو بخش اول است؛ چه ملامتي متوجه رئيس مجلس (در آن زمان) است كه در بخش مربوط به استراحت خودش، سهمي براي ترجمه كتاب خدا قرار دهد، بلكه زيبنده او نيز هست. دليل دوم براي انكار انتقاد پيشين خودم، ديدن ترجمه دكتر حداد بود كه به قصد يادبود نسخه اي را جناب ايشان به من هديه كرده بود. حداد عادل در انتهاي مجلد، چنين ميگويد: «قصد و نيت مترجم در اين ترجمه اين بوده است كه راه را براي فهم قرآن و تعميم و تسهيل مراجعه و خواندن آن، همراه با تلاوت آيات هموارتر سازد». كاري كه در مقام رئيس مجلس شوراي اسلامي، براي اول بار خود او بنا گذاشت تا ترجمه آيات تلاوت شده در آغاز جلسه علني مجلس، بدون وقفه در پس آن خوانده شود. دكتر حداد براي كار ترجمه خويش ، رعايت چهار اصل را لازم ديده است كه عبارت بودند از 1) متن ترجمه، ضمن درستي، استوار، رسا و شيوا باشد؛ 2) به زبان فارسي متداول امروز باشد؛ 3) تحت الفظي نباشد، بلكه ضمن وفاداري به متن وحي، مفهوم آيه را به خواننده فارسي زبان منتقل سازد و 4) تفاوت هاي ساختاري زبان عربي و فارسي و لطائف هر يك از چشم دور نماند. براي ارزيابي ترجمه جزء سيام اين اثر را با دقت خواندم. من قرآن پژوه نيستم، ولي ادبيات عرب را به شكل موثري در زندان ستم شاهي، نزد استاد بزرگوار مرحوم غلامرضا قدسي خراساني، شاعر مبارز و انقلابي معاصر خطه خراسان كه با استواري دوران حبس طاغوت را طي مي كرد، آموختم و با برخي تفاسير نيز انسي داشتهام، به همين دلائل اين ارزيابي غير تخصصي بي وجه نيست. بايد به عنوان يك فرد غير متخصص، ولي تا حدي آشنا، آشكارا بگويم كه دكتر حداد در هدفش موفق شده است. ترجمه اي روان، شيوا، استوار و دقيق و درخور سپاس ارايه كرده كه شايد به زودي در مساجد براي همخواني شبانه كه الحمدا... رايج شده است، جا باز كند. چه پيش بيني مباركي! اين ترجمه در مسير تعميم و تسهيل قرآن خواني فارسي زبانان نه يك گام، بلكه چندين گام ما را جلو خواهد برد. من به سهم خودم به عنوان يك مسلمان فارسي زبان از او تشكر ميكنم. اما كار بزرگ خرمشاهي، ترجمه جناب بهاء الدين خرمشاهي شايد در رواني و شيوايي به ترجمه دكتر حداد نرسد. ولي در رسايي و همه فهمي از آن اصلاً عقب نيست. از اين ترجمه نيز جزء سيام را دقيق خواندم. ترجيح برجسته اين ترجمه توضيحات ذيل هر صفحه و از آن مهمتر يادداشت هاي مفصل مترجم در انتهاي مجلد است. اين بخش از كار خرمشاهي، مجموعهاي از علوم قرآني است كه برخي قسمتهاي آن براي امثال من تازه بود، مانند بررسي وجود لغات فارسي در قرآن. اين مجموعه ويژگيهاي ديگري نيز دارد كه قابل توجه است. من هنوز آن يادداشتهاي مفيد را تمام نكردهام، ولي تا همين مقدار كه توفيق داشتهام، نكات برجستهاي در مطالب مترجم و شيوهاش آشكار مي شود كه درس آموز است. دو نكته از آنها را ياد مي كنم: نخست، تاكيدي كه در كلمات خرمشاهي به قدسي بودن قرآن كريم و عجز از ترجمه كامل از كلام وحي وجود دارد. وي مينويسد: «بعضي از دوستان، لابد از سر تشويق و دوست نوازي از بنده، پرسيدهاند فلاني ترجمه شما كه حتماً بي غلط است؟ در جوابشان لبخند محزوني زدهام و گفتهام، دوست عزيز ! نه فقط ترجمه ناچيز بنده، بلكه ترجمههاي مهم و بزرگ بزرگان قرآن پژوه غلط و بلكه اغلاط دارد. گفتهام من نيز يكي از كارگران سازنده ديوار چين هستم كه در راه اين كار بزرگ وسترگ از پا در افتاده ... در اين ورطه كشتي فروشد هزار كه پيدا نشد تختهاي بر كنار در مورد مترجم عاشق و صادق قرآن و ترجمه قرآن بايد گفت كه نيت المومن خير من عمله و در پي اين گونه تاملات مقاله اي به نام «روياي ترجمه بي غلط قرآن» نوشتم ... در اين مقاله نوشتم كه مترجم قرآن، پس از شرايط ايماني و معنوي و قلبي، مي بايد شرايط علمي و عملي چند گانهاي را دارا باشد.» خرمشاهي سپس پانزده شرط را كه سيوطي براي تفسير قرآن برشمرده است، براي ترجمه نيز صادق مي داند و خود پنج شش شرط بر آنها ميافزايد كه فارسيداني، فارسي نويسي و مهارت در صناعت ترجمه از جمله آنهاست. در شرط بيست ويكم ميگويد: «بيست و يكمين (ولي نه آخرين) شرط ... احتياط علمي است. مترجم قرآن... اگر بيست شرط قبلي را هم به خوبي احراز كرده باشد و در همه علوم و فنون مجتهد باشد، در كار قرآن بايد عمل به احتياط كند. به قول حافظ "بيفتد آنكه در اين راه پرشتاب رود"» بهترين شيوه احتياط را نيز كثرت رجوع به متون صاحب نظران ذيصلاح دانسته است (ص 626-627) وي شرط بيست ودومي هم براي مترجم اضافه ميكند كه عشق و اعتقاد به قرآن است (ص 628). مترجم محترم در بحث از وجود كلمات فارسي در قرآن ، باز بر قدسي بودن قرآن و لزوم احتياط در ترجمه سخن مي گويد: «مشكل دوم ملاحظه ساحت قدسي و غيبي قرآن مجيد است كه درباره اش نسنجيده ، بي تحقيقِ عميق نمي توان سخن گفت ... راقم اين سطور حتي اگر تخصص و مدرك دانشگاهي در رشته اصلي زبانشناسي و فرعي ريشه شناسي داشت، باز هر فقره از تحقيق ريشه شناختي خود را درباره هر كلمه قرآني، زير چتر احتياط و احتمال نگه مي داشت و هرگز قطعي و بتـّي اظهار نظر نميكرد» (ص 688). نكته دوم: قدرشناسي و امانت داري اين مترجم نسبت به ديگر مترجمان و عالمان قرآن پژوه است كه در جاي جاي نوشتارش جلوه آشكار دارد (شبيه تواضعي كه در نكته نخست نسبت به اصل كار ترجمه وجود دارد) يك مثال بارز، ارزيابي نقادانه اوست درباره ترجمه مرحوم الهي قمشهاي: «ترجمه قمشهاي، آغاز گر ترجمه نوين و امروزين قرآن مجيد ،]از[ شادروان مهدي الهي قمشهاي حكيم و عارف بلند آوازه، ... مطلقاً، رايجترين ترجمه در 50 سال اخير است، و علي رغم اين شهرت و محبوبيت، آكنده از اغلاط علمي و معنايي است. پس از نقد عالمانه ولي كوتاهي به قلم دكتر عبدالوهاب طالقاني، مفصلترين نقد را ، راقم اين سطور، بدون سر سوزني احساس رقابت و يا فراموش كردن فضل تقدم آن دانشمند عاليقدر و عارف وارسته (در به دست دادن سبكي تازه و مردم پسند و همه فهم از ترجمه كلاما... مجيد) در بيش از هفتاد و پنج صفحه به شيوه تحقيقي و با رعايت ادب، فقط به انگيزه غيرت قرآني و احساس وظيفه و مسئوليت شرعي نوشته است.» (ص 621) به رغم اين برجستگي هاي جانبي ترجمه جناب بهاءالدين خرمشاهي و نيز دقت و رسايي اصل ترجمه وي، از جهت كاربردي، ترجمه دكتر حداد عادل براي استفاده عموم مردم مهياتر است و در دسترس تر و ترجمه آقاي بهاء الدين خرمشاهي براي افرادي كه دقتهاي افزون تر از ترجمه را در تلاوت قرآن خواهانند بيشتر بكار ميآيد. نكته مهم كه نسبت به هر دو ترجمه و به قول استاد خرمشاهي، نسبت به همه ترجمه ها صادق است، وجود اشتباهات در ترجمه است. آنچه در اين باره به نظر من رسيده است (كه شايد خطا باشد) هديهاي است كه انشاءا... تقديم آن دو بزرگوار ميكنم. خدا ايشان را از توفيقات قرآني بيشتر برخوردار سازد. به همه خوانندگان اين سطور توصيه ميكنم كه هر دو ترجمه را براي بهرهگيري خويش و اطرافيانشان تهيه فرمايند.