جدال فیسبوکی عبدالله شهبازی با بهائیان
طبق دستورالعمل بيتالعدل، جوانان بهائي پس از پذيرش در کنکور رسماً دين خود را بهائي اعلام میکنند تا رد صلاحيت شوند. آنها سپس با اخذ مدرک و سند به سفارتخانهها مراجعه ميکنند و سفارتخانهها نيز طبق دستورالعمل دولتهايشان به سادگي به ايشان ويزا ميدهند
شفاف: در پی انتشار مقاله عبدالله شهبازی با عنوان «فرقه بهائي: لولوي رديهنويسي و تهديد دگرانديشان»، بحث طولانی بین برخی مبلغین بهایی، استاد شهبازی و برخی دیگر از کامنتگذاران منقد به فرقه بهائیت در صفحه فیسبوک وی شکل گرفت (خلاصه کامنت ها را در یازده قسمت -107 صفحه- ذیل عنوان «بحث آزاد در پيرامون بهائيت: تاريخ و سياست» از وبسایت شهبازی بخوانید). اهمیت این بحث فیسبوکی، حضور نظاممند مبلغین بهایی است که با مرور آن میتوان با شیوه و کلیدواژههای آنها در جدلها آشنا شد. از این جهت خوانش دقیق هر یازده قسمت توصیه میشود. چرا که قسمت عمدهای از مباحث به جدل بین طیف های مختلف میگذرد. کسانی که در شبکه های اجتماعی حضور دارند، ممکن است که با این مبلغین بهایی برخورد داشته باشند. از آنجا که معمولا شبهاتی که بهائیان مطرح میکنند به دسته خاصی محدود می شود، قطعاتی از بحث های مطرح شده در این جدال فیسبوکی که ممکن است باز هم در مقابل فعالین بهایی شبکههای اجتماعی مطرح شود انتخاب شدهاند. بر همین اساس، این گلچین ممکن است به حال فعالین شبکه های اجتماعی مفید واقع شود. در اینجا برخی از گفتگوهای مهم صورت گرفته بین طرفهای مختلف بحث را مرور میکنیم. الف- یکی از اتهامات بهائیان، ارتباط آنها با سازمان های امنیتی است. بهائیان ادعا میکنند که تا کنون بر این اتهامات دلیل و مستندی اقامه نشده است. شهبازی این ادعا را با ارائه نمونه های متعدد رد میکند که برای آشنایی با آنها میتوان به سایت ایشان رجوع کرد. از جمله وی از دیوید کِلِی، مامور بهائی و ماسون دولت تونی بلر اسم میبرد که از افراد موثر در ارائه اسناد جعلی وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق بود. شهبازی به نقش گروهي از بهائيان در عمليات تروريستي دوران پس از مشروطه يا نقش خاندانهاي معين بهائي در تاراج ثروت ملّي، نیز اشاره میکند. بهائیان به کرات ادعا میکردند که طبق آموزه های خود نباید در سیاست دخالت کنند. جالب است که بسیار از عضای کابینه در دوران پهلوی بهایی بودند. اشاره شهبازی به شخصیت محمدعلی فروغی خالی از عبرت نیست. کامنتگذاران که به اسناد قوی تاریخی دسترسی کمتری داشتند، با ارائه برخی شواهد مشهور تاریخی بر این نکته ظریف تاکید کردند که جاسوسی رهبران بهائیان الزاما به این معنی نیست که آنها کارمندان رسمی سرویس های جاسوسی مانند روسیه و انگلیس بوده اند، بلکه به معنی همبستگی اهداف و همکاری های سیاسی آنها است که اسناد آنها در تاریخ ثبت است. این همسویی تا جایی بوده است که از بریتانیا نشان افتخار دریافت کردند. نشانی که فقط به کسانی که تبعه انگلیس هستند داده میشود. ب- بهائیان ادعا میکنند که افراد مظلومی هستند که حق زندگی آزاد در ایران را ندارند. اما کامنتگذاران با ارائه شواهد تاریخی نشان دادند که خشونت بهائیان به حدی است که دست به ترور مخالفان خود می زنند. شهبازی با اشاره به استراتژی مظلوم نمایی، به روشی تحت عنوان فرمول ضوضاء اشاره میکند: «فرمول ضوضاء عباس افندي (عبدالبهاء) يعني بايد هر از گاه سروصدايي در جهت مظلومنمايي بهائيان ايجاد شود، حتي از طريق تحريک مسلمانان عليه بهائيان، تا براي بهائيت تبليغ شود.» طبق ادعای شهبازی، بهائیان یک تغییر استراتژی از کتمان به اظهار مذهب خود داشتند:«آن زمان [:حکومت محمدرضا شاه] بهائيان موظف به تقيه و کتمان عقيده بودند ... در حالي که بهائيان در ساختار سياسي و حکومت نفوذ فراوان داشتند ... در دوران قاجاريه نيز اين «کتمان» و «نفوذ» در ساختار حکومتي وجود داشت ... مشاهدات ... نشان ميدهد که دوره جديدي در شيوه تعامل بهائيت با حکومتهاي ايران آغاز شده و در اين دوره جديد سياست نه کتمان بلکه آشکارسازي و ايجاد «ضوضاء» (جنجال و هياهو) است ... از سوي ديگر، شاهد حضور پنهان و فعال و منسجم بهائيتباراني هستيم که نه تنها خود را مسلمان ميخوانند بلکه در مسلماني دست هر مسلماني را از پشت بستهاند. شهبازی میگوید: «طبق دستورالعمل بيتالعدل، جوانان بهائي پس از پذيرش در کنکور رسماً دين خود را بهائي اعلام میکنند تا رد صلاحيت شوند. آنها سپس با اخذ مدرک و سند به سفارتخانهها مراجعه ميکنند و سفارتخانهها نيز طبق دستورالعمل دولتهايشان به سادگي به ايشان ويزا ميدهند.» ج- بهائیان ادعا میکنند که بهائیت با محبت در حال گسترش است. یکی از مبلغین بهایی در توجیه عضوگیری بهائیان از بین اقوام فقیر افریقایی این چنین توجیه میکند که «آن گرسنه آفريقايي، که يک عمر با او مثل انگل رفتار شده، ميبيند که [از ميان] بيش از يک ميليارد مسلمان يک نفر نيامده يک قرص نان دستش بدهد، ولي يک بهائي که در کشور خودش هم تحت فشار است ميرود آن سوي دنيا به او غذا ميدهد». ظاهرا جذب افراد مناطق محروم، در ایران نیز اجرا میشود. چنانچه یکی دیگر از نظرگذاران بهایی ادعا میکند «در يکي از شهرستانها مشغول تدريس رياضي به دانشآموزان بهائي، که از رفتن به «پيش دانشگاهي» محروم شده بودند بودم که ... مرا به ... احضار کرد[ند] و کلاس را تعطيل اعلام کرد[ند].» همین کامنت گذار در جای دیگری می گوید: «مادرم پانزده سال خدمت کرد هم در بيمارستان و هم در روستايمان که مردم را مجاناً کمک ميکرد.» د- بهائیان ادعا میکنند که قبل از تشکیل دولت اسرائیل به آنجا تبعید شدند و هیچ رابطه سیستماتیکی با رژیم صهیونیستی ندارند. به علاوه، فلسطین امروزه سرزمین صهیونیستها محسوب میشود و مسلمانان حق مبارزه با آنها را ندارند. ولی کامنت گذاران تاکید کردند که صهيونيستها که صاحبان اصلي آن سرزمين را بيرون کردند، چگونه ممکن است با بهائیان برخورد جدی نداشته باشند، مگر اينکه اين تبعيديان به آنها خدمتي بکنند؟ به علاوه بهائیان با به کارگیری عبارت «تبعید» مظلوم نمایی میکنند، حال آنکه به خاطر فتنه گری های مکرر از کشور اخراج شده اند. ه- بهائیان ادعا می کنند که انسانهای وطن پرستی هستند. در عین حال شهبازی و برخی کامنت گذاران بارها از مبلغین بهایی خواسته اند که نمونه ای از نمایش وطن پرستی خود را در دوران جنگ تحملی نمایش دهند. و- استاد شهبازی بحث مهمی را در مورد ساختار بهائیت ارائه میکند: «در اديان، پيروان در سازمان خاص متشکل نيستند و از تشکيلات و مرکزيت خاص تبعيت نميکنند. زماني که چنين سازمان و تشکيلاتي به ميان بيايد و پيروان دين در قالب اين تشکيلات تابع نظم معين شوند، اين ديگر "دين" نيست "فرقه" است ... بهائيگري، برغم ارائه تعاليم ديني، به يک سازمان منسجم و منضبط و متمرکز شباهت دارد يعني به يک فرقه. در رأس هرم تشکيلاتي بيتالعدل اعظم است که در حيفا مستقر است و اعضاي فرقه از انضباط جدي برخوردارند. فرضاً، ... زماني که بهائيان مثلاً سمنان به دستور رهبري (تشکيلات) موظف ميشوند براي يک دوره زماني يا گاه براي تمامي عمر به مثلاً گرگان مهاجرت کنند يا به کشورهاي خارجي براي تبليغ، اين روش يک تشکيلات متمرکز است نه يک دين». ز- مبلغین بهایی تاکید خاصی بر روی جنبش های فمینیستی دارند. از جمله کامنت پژمان محبوبی، مبلغ بهایی ساکن امریکا جلب توجه میکند:«طاهره ... برخلاف عرف آن زمان بينقاب در مقابل مردان حاضر شد و به آنها گفت: «من آن کلمهاي هستم که حضرت قائم به آن تکلم خواهد فرمود...» و آن کلمه نسخ شريعت اسلام بود که طاهره به طور سمبليک آنرا انجام داد. ... طاهره رجعت فاطمه دختر پيامبر اسلام بود.» ح-یکی از نکات مهمی که شهبازی بدان اشاره میکند، موضع انجمن حجتیه در مورد بهائیت بود. طبق ادعای وی انجمن حجتیه بر روی جنبه سیاسی و تاریخی بهایی از نفوذ بهائيان در ساختار حکومت و نقش آنان در سياست يا کارکرد تروريستي و استعماری آنها دقت کافی نداشت و به مسائل دم دستی مانند«بيسوادي باب و بهاء و عبدالبهاء که مثلاً زبان عربي و مباحث سبک اين چنيني» مشغول بود.