كيهان: خوئينی‌ها دنده عقب گرفت!

اميدوارم سوءتفاهم‌ها از ميان برداشته شود و نه تنها اين دو عزيز گرامي بلكه تمام زندانيان سياسي در ارتباط با انتخابات 88 آزاد شوند، علّت اينكه مي‌گويم سوءتفاهم اين است كه همه آنها در يك انتخابات قانوني شركت كرده‌اند و به نتايج اعلام شده اعتراض داشته و دارند و اعتراض هم حقّ آنها بوده است، ولي آنها ناروا متّهم به براندازي و ... شده‌اند، در حالي‌كه يقيناً آنها مبرّا از چنين اتّهامي هستند.

کد خبر : 160075

روزنامه كيهان در ستون اخبار ويژه امروز سه‌شنبه خود نوشت: * خوئيني‌ها باز هم دنده عقب گرفت! محمد موسوي خوئيني‌ها كه چند روز پيش گفته بود «هدف اصلاح‌طلبان فقط جمهوري اسلامي است»، براي بازداشتن محافل ضدانقلاب از ادامه انتقادات به خود رويكردش را تغيير داد. اين عضو مجمع روحانيون مبارز در پاسخ يكي از مخاطبان وبلاگش با ابراز اميدواري براي آزادي سران و فعالان جريان فتنه، اعتراض را حق آنان دانسته و با تعبير پروژه براندازي سال 88 به يك «سوءتفاهم» گفته است: اميدوارم سوءتفاهم‌ها از ميان برداشته شود و نه تنها اين دو عزيز گرامي بلكه تمام زندانيان سياسي در ارتباط با انتخابات 88 آزاد شوند، علّت اينكه مي‌گويم سوءتفاهم اين است كه همه آنها در يك انتخابات قانوني شركت كرده‌اند و به نتايج اعلام شده اعتراض داشته و دارند و اعتراض هم حقّ آنها بوده است، ولي آنها ناروا متّهم به براندازي و ... شده‌اند، در حالي‌كه يقيناً آنها مبرّا از چنين اتّهامي هستند. موسوي خوئيني‌ها كه چند روز پيش شعار «جمهوري ايراني» را تخطئه و رويكرد جريان فتنه را زير سوال برده بود، روشن نيست چرا اكنون از جريان فتنه و حاميان شعار «جمهوري ايراني» دفاع كرده و تلاش آنها را براي براندازي در ايران كه با حمايت آشكار غرب و رژيم صهيونيستي و كل جبهه ضدانقلاب همراه بود، تنها يك «سوءتفاهم» و «اتهامي ناروا» توصيف كرده است. البته اين عضو مجمع روحانيون مبارز و حزب متبوعش از حاميان و تقويت‌كنندگان فتنه و حتي متهم اصلي آشوب شب 30 خرداد 88 هستند. موسوي خوئيني‌ها پيش از موضع‌گيري امروزش با محكوم كردن بخشي از مواضع فتنه گران مدعي پايبندي اصلاح طلبان به جمهوري اسلامي و ولايت فقيه شده بود. برخي محافل ضد انقلاب به خاطر اين اظهارات به او حمله كرده و آن را فرصت‌طلبي و تلاش براي ورود به عرصه سياسي خوانده بودند. اما رسانه‌هاي همسوي مجمع روحانيون از جمله كلمه، جرس، امروز و نوروز و ... كه سخنان موسوي خوئيني‌ها عليه جريان فتنه را سانسور كرده بودند، موضع ديروز او در حمايت از موسوي و كروبي را پوشش گسترده داده‌اند. * سگ نگهبان صهيونيست‌ها هم نتوانست از پس قدرت ايران برآيد نايب رئيس حزب الوفد مصر مي‌گويد: آمريكا هر چند به عنوان سگ نگهبان صهيونيست‌ها عمل مي‌كند اما نتوانسته از عهده مهار ايران و برنامه هسته‌اي آن برآيد. احمد عزالعرب در تحليلي كه از سوي سايت حزب وفد منتشر شده مي‌نويسد: به رغم همه كارهايي كه آمريكا مي‌كند و با وجود اينكه همانند يك سگ نگهبان در دفاع از اسرائيل به حصر و تهديد ايران مبادرت مي‌ورزد و به بهانه برنامه هسته‌اي ايران عليه تهران دائما صحبت از جنگ مي‌كند، ايران همچنان به پيشبرد برنامه‌هاي هسته‌اي خود مي‌پردازد و به پيشرفت‌هاي خود در اين زمينه ادامه مي‌دهد. پس از انفجار انقلاب بهار عربي و زلزله‌اي كه هم جامعه عرب را دگرگون كرده و هم نفوذ آمريكايي ـ اسرائيلي را در منطقه به محاق برده است، تهديدهاي آمريكا و اسرائيل عليه ايران كوبيدن بر طبل توخالي است كه نه كسي را مي‌ترساند و نه كسي به آن باور دارد. به گزارش «ديپلماسي ايراني» نايب رئيس حزب وفد مي‌افزايد: در 19 ژوئيه تحليلي در سايت استارفور منتشر شد كه به خوبي نشان مي‌داد آمريكا و هم‌پيمانش عربستان سعودي تا چه اندازه از قدرت گرفتن و نفوذ ايران در منطقه و ايجاد يك نظام سياسي وابسته به خود در منطقه نفت خيز خليج فارس متحير و متعجب شده‌اند. در اين يادداشت آمده بود: «يك اتفاق غيرعادي ولي قابل پيش‌بيني در منطقه خليج فارس رخ داده و آن اين كه آمريكا هيچ استراتژي براي همكاري و تعامل مسالمت‌آميز با ايران در اختيار ندارد. وقايعي كه رخ مي‌دهد نيز همگي ناشي از همين نبود استراتژي است. اين در حالي است كه آمريكا همه تلاش خود را مي‌كند كه با زيرپا گذاشتن توافقنامه امنيتي خود با عراق نيروهاي نظامي‌اش را در اين كشور حفظ كند. همزمان عربستان از توانايي آمريكا براي مهار قدرت گرفتن روزافزون ايران دچار ترديد شده است. به ويژه اينكه مي‌بيند كه آمريكا ناگزير است با ايران بر سر تحولات منطقه به توافق برسد.» در ادامه اين يادداشت آمده است: بي‌شك ايران از اين وضعيت استفاده مي‌كند و تلاش خواهد كرد كه در شريان‌هاي نفتي جهان موازنه قواي سابق را بازگرداند. ايران خود را فراتر از زمان مي‌بيند و معتقد است كه آمريكا به دليل جنگ‌هاي پيش رو روزهاي آخر قدرتش را مي‌گذراند و در نهايت مجبور است از ايران ستيزي و رويكرد خصمانه عليه آن دست بردارد. عزالعرب در ادامه اين تحليل تصريح كرد: اگر نگاهي به تحولات منطقه بيندازيم مي‌بينيم كه غير از قدرت گرفتن ايران در منطقه كنترل اوضاع در عراق، لبنان و حتي شرق عربستان به دست شيعيان افتاده و ديگر آن قدرت مسلط سابق در اين مناطق وجود ندارد. از عجايب است كه به فضل فعاليت‌هاي القاعده و حوادث 11 سپتامبر 2001 عليه آمريكا اين شيطان بزرگ، دشمنان ايران در افغانستان و عراق سرنگون شدند و همه چيز به نفع ايران تمام شد و اين كشور توانست خلاء قدرت در عراق را به كمك هم‌پيمانان عراقي‌اش پر كند و نفوذ خود را تا مرزهاي شش كشور هم مرز با عراق گسترش دهد. وي مي‌افزايد: خطي كه ايران دنبال مي‌كرد اكنون در شرف تحقق است. ديگر آمريكا آن ابرقدرت منطقه‌اي نيست و ايران مي‌رود تا قدرت برتر نظامي را در منطقه خليج فارس از آن خود كند. ايران مي‌تواند تهديد خود براي بستن تنگه هرمز را هر وقت كه اراده كند، عملي سازد. ايران به رغم اينكه از وضعيت حكومت عراق نگران است، اما تاثير شگرفي بر تصميم گيري‌هاي عراقي‌ها دارد و مي‌تواند بر تمام تصميم‌هاي آمريكايي‌ها در عراق اثر بگذارد. اصرار آمريكا بر تمديد توافقنامه امنيتي خود دليلي روشن بر قدرت گرفتن ايران و نفوذ آن تا قلب جبهه غربي است. برنامه هسته‌اي ايران براي اين كشور يك مسئله جانبي است و اگر بنا باشد ايران قدرت هسته‌اي خود را تكميل كند طبيعتا امنيت منطقه‌ايش نيز افزايش خواهد يافت. تحليلگر مصري با تاكيد بر اينكه عربستان سعودي به تدريج مجبور است، با قدرت ايران كنار بيايد، نوشت: سعودي‌ها خوب مي‌دانند كه به رغم خريد سلاح از كشورهاي غربي هرگونه اعلام تهديد نظامي عليه ايران كوبيدن بر طبل تو خالي است و در نتيجه قدرت‌هاي اصلي منطقه مجبورند در نهايت به نفوذ ايران در منطقه اعتراف كنند به ويژه اينكه مي‌بينند نمي‌توانند روي تضمين‌هاي آمريكا براي حفظ حكومت‌هايشان نيز حساب كنند. وقتي عربستان به اين درك برسد كه ناگزير است با ايران بر سر تحولات منطقه به ويژه عراق به تفاهم برسد، مجبور است به دنبال راهكاري براي رسيدن به تفاهم با ايران بر سر بحرين نيز بگردد. عربستان خوب مي‌داند كه اگر كنترل بحرين از دستش خارج شود ـ تظاهرات شيعيان بحرين عرش حكومت در عربستان را به لرزه درآورد ـ سراسر عربستان متاثر از تحولات بحرين خواهد شد و چه بسا نظام اين كشور دچار دگرگوني‌هاي اساسي شود. * يك مركز امنيتي آمريكا: ايران روز به روز قوي‌تر مي‌شود يك پژوهشكده آمريكايي نسبت به عجز فزاينده كاخ سفيد در مقابل جمهوري اسلامي ايران ابراز نگراني كرد. مركز امنيت آمريكاي جديد ضمن گزارشي اعلام كرد: موج خيزش‌هاي عربي پيامدهاي مهمي براي راهبرد آمريكا در قبال ايران دارد. فارغ از بحث‌هاي گوناگون يك چيز روشن و مشخص است و آن اينكه بنياد و اساس راهبرد دولت اوباما در ارتباط با ايران در حال از هم پاشيدن است. سياست مربوط به وضعيت موجود منطقه كه دولت اوباما آن را به ارث برده بود اكنون بايد با شرايط جديد تطبيق يابد. تا همين اواخر دولت اوباما مي‌توانست ادعا كند كه سياست‌هايش در قبال ايران موفقيت‌هايي داشته است، هرچند مذاكرات درباره برنامه هسته‌اي ايران راه به جايي نبرد و اميد براي تغيير رژيم پس از انتخابات ژوئن 2009 نيز اميدي واهي از كار درآمد، دولت آمريكا اجماع منطقه‌اي و بين‌المللي نيرومندي در واكنش به پيشرفت مداوم ايران در مسير دستيابي به قابليت توليد سلاح هسته‌اي ايجاد كرد و سياست‌هاي دولت آمريكا از طريق تحريم‌هاي شديد، فشار بر ايران را افزايش داد به طوري كه گفته مي‌شود از طريق خرابكاري و اقدامات پنهاني نيز برنامه هسته‌اي ايران را مخدوش كرد. اين مركز پژوهشي در گزارش خود مي‌افزايد: اما سياست آمريكا كه تا چند ماه پيش هم منطقي بود، بيش از اين قابل دوام نيست حاميان كليدي اين سياست در منطقه از جمله حسني مبارك و سعد حريري از صحنه خارج شده‌اند. ساير اعضاي ائتلاف ضد ايران شامل عربستان سعودي و بحرين با چالش‌هاي شديد داخلي رودررو هستند و حتي در صورتي كه رژيم‌هاي كنوني جان سالم به در ببرند بايد توجه بيشتري به خواسته‌ها و اولويت‌هاي مردم خود داشته باشند. مردمي كه عموما فاقد علاقه لازم براي تحركات تهاجمي‌تر عليه ايران هستند تا آينده‌اي قابل پيش‌بيني، رژيم‌هاي عربي تهديد عليه بقاي خود را نه از جانب ايران بلكه از جانب ناكامي‌هاي سياسي و اقتصادي خود خواهند ديد، هرچند احتمالا انگشت اتهام را به سوي ايران نشانه خواهند گرفت و اين رژيم‌ها به شدت متوجه خطرات اتخاذ سياست خارجي مغاير با خواست مردم خواهند بود. اين پژوهشكده تاكيد مي‌كند: قيام‌ها و تحولات خاورميانه بر ساير اركان رويكرد دولت اوباما در قبال ايران نيز تاثير خواهد گذاشت. جنگ با ليبي منطق مذاكرات هسته‌اي با ايران را مخدوش كرد. مقامات ايران احتمالا نتيجه‌گيري خواهند كرد كه داشتن قابليت‌هاي هسته‌اي حتي ضروري‌تر هم شده و اعتقادشان به سودمندي مذاكرات براي تضمين منافع رژيم (نظام) سست خواهد شد. در همين حال افزايش بهاي نفت تاثير تحريم‌هاي بين‌المللي را كاهش داده است. پژوهشكده مركز امنيت آمريكاي جديد با تاكيد بر تضعيف قدرت واشنگتن خاطرنشان كرد: علاقه آمريكا براي مهار ايران هسته‌اي همچنان ضروري و فوري است اما آمريكا در فضاي جديد نمي‌تواند از طريق رويكرد مهار ايران بطور موثري به مسئله ايران بپردازد. تنظيم درست سياست آمريكا در قبال ايران به معناي تنظيم سياست در قبال منطقه است، آمريكا بايد خود را با جوامع قدرت يافته عربي همنوا و اتحادهاي كليدي در منطقه را حفظ كند و به ايران اجازه بهره‌برداري از تغيير فضا را ندهد. تلاش براي قطبي كردن دوباره فضا در برابر ايران تنها موجب مخدوش شدن منافع آمريكا مي‌شود. هنگامي كه دستور كار سياسي در منطقه به شكل يك نبرد دو قطبي كه در آن ايران تنها جايگزين وضع موجود مورد حمايت آمريكا و اسرائيل است قوام داده شود، ايران در اين شرايط تقويت مي‌شود. * رئيس ناشي پروژه را لو داد! رئيس خودخوانده شوراي موسوم به هماهنگي راه سبز اميد كه در واقع چيزي جز بازوي رسانه‌اي منافقين نيست اعتراف كرد اين شورا با علم به اينكه تاريخ مصرف موسوي روزي به پايان خواهد رسيد تشكيل شد تا جاي او را جايي در خارج از ايران پر كند. اردشير امير ارجمند كه با روز آنلاين گفت‌وگو كرده گفته است ايده تشكيل اين شورا مربوط به قبل از حصر خانگي ميرحسين موسوي است تا «اگر براي او مشكلي پيش آمد كارها ادامه پيدا كند.» اردشير اميرارجمند از بستگان مسعود اميرارجمند است كه هم اكنون مسئوليت شاخه اطلاعاتي سازمان منافقين در پاريس را برعهده دارد. اردشير كه ادعا مي‌كند با هماهنگي مسعود از ايران خارج شده است هم اكنون در پاريس اقامت دارد اكنون اين حدس مطرح شده است كه اميرارجمند سال‌ها در كنار ميرحسين موسوي به عنوان يك مهره اطلاعاتي سرويس‌هاي غربي عمل كرده و مشغول خط دهي او بوده است. اظهارات جديد اميرارجمند اين تحليل برخي كارشناسان در داخل را تاييد مي‌كند كه از مدت‌ها پيش عقيده داشتند حمايت صريح موسوي و كروبي از پروژه صهيونيستي 25 بهمن يك برنامه‌ريزي انتحاري از خارج از كشور بود كه در واقع هدفي جز حذف اين دو نفر و انتقال رهبري آشوبگران به خارج از كشور را نداشت. امير ارجمند در بخش ديگري از اين مصاحبه تاكيد مي‌كند كه از نظر او عضويت در چيزي كه جنبش سبز مي‌خواند هيچ شرط ايدئولوژيكي ندارد و مثلا لائيك‌ها هم مي‌توانند عضو جنبش سبز باشند بي‌آنكه لازم باشد دست از عقايد خود بردارند. وي همچنين مي‌گويد كه شوراي بانمك او براي روز 22 خرداد فراخوان راهپيمايي سكوت داده و از اين فراخوان استقبال خوبي هم شده است! امير ارجمند منظور خود از «استقبال خوب» را توضيح نداده ولي احتمالا شاهدي جز اين ندارد كه مثلا مردم در تهران روزي كه در آن راهپيمايي به اصطلاح سكوت برگزار شده بود، بي‌آنكه شعاري بدهند در خيابان‌ها راه رفته‌اند!! خوشمزه اين است كه وقتي در پايان مصاحبه خبرنگار از امير ارجمند مي‌خواهد كه نام اعضاي اين شوراي كذايي را اعلام كند وي موضوع را «امنيتي» و «محرمانه» اعلام مي‌كند!سوال اين است كه اگر اداره‌كنندگان واقعي اين بساط مسخره كسي جز منافقين و سرويس‌هاي غربي هستند چه نياز به پنهان كردن اسامي افراد آن و در پيش گرفتن پز امنيتي آن هم در قلب پاريس وجود دارد؟ آيا امير ارجمند از اينكه ديگر گروه هاي ضد انقلاب به هويت كساني كه در حال بالا كشيدن بودجه‌هاي اختصاص داده شده از جانب آمريكا و اتحاديه اروپا پي ببرند نگران است؟ نكته ديگري كه در اين مصاحبه به خوبي پيداست اين است كه وقتي مصاحبه كننده از امير ارجمند درباره وضع و حال فعلي موسوي سوال مي‌كند او هيچ پاسخ درستي براي عرضه ندارد اما براي اينكه راز اصلي اين شورا كه همان بي‌خبري محض از اوضاع داخل ايران است، از پرده بيرون نيفتد به بيان يكي دو جمله كلي با اين مضمون كه «حال مهندس خوب است» بسنده مي‌كند. پيش از اين هم برخي گروه‌هاي ديگر ضد انقلاب گفته بودند كه امثال اميرارجمند جز بلوف زدن هيچ كار ديگري نمي‌كنند و همه ادعاهاي آنها درباره داشتن اطلاعات ويژه از داخل ايران دروغ است. اين بلايي است كه عينا بر سر يكي ديگر از وابستگان منافقين يعني مجتبي واحدي هم آمده است. وي كه مدتي است به خارج از ايران گريخته و سعي مي‌كند خود را نماينده ويژه مهدي كروبي جا بزند، چند بار با ارائه اطلاعات كاملا غلط و خنده‌دار درباره آخرين وضعيت او آبروريزي به بار آورده است. همين موضوع باعث شده برخي از گروه‌هاي اپوزيسيون واحدي و امير ارجمند را «دكانداران ناشي» بخوانند. گفتني است كه گروه‌هاي اپوزيسيون با توجه به فرار اميرارجمند بعد از بازداشت و در هنگام مرخصي، نسبت به هويت او دچار ترديد جدي هستند و معتقدند كه او بدون هماهنگي وزارت اطلاعات و يا اطلاعات سپاه قادر به خروج از كشور نبوده است و بايد وي را به چشم «مدحي شماره 2» نگاه كرد! * حاج خانم مالك زندان حاج آقا! روشن شدن اين نكته كه مكان جديد حصر مهدي كروبي متعلق به فاطمه كروبي (همسر وي) است در حال تبديل شدن به يك آبروريزي است. فاطمه كروبي روز شنبه در گفت‌وگو با سحام نيوز ادعا كرد كه از ابتداي ماه رمضان همسرش در مكاني نامناسب حبس شده است. اين در حالي است كه برخي منابع كه از وضعيت كروبي آگاه هستند، مي‌گويند كروبي با اصرار و درخواست شديد خود و همسرش به يكي ديگر از منازل فاطمه كروبي منتقل شده و بر خلاف ادعاهاي همسرش هيچ اجباري براي انتقال وي به اين مكان وجود نداشته است. اين منابع تاكيد مي‌كنند مكان جديد از فضاي مناسب براي زندگي فاطمه كروبي در كنار همسرش برخوردار است و هيچ منعي در اين زمينه وجود ندارد اما ظاهرا خود او مايل به همراهي با كروبي نيست. گفته مي‌شود فاطمه كروبي به تازگي ملك جديدي با قيمت گزاف در جماران تهيه كرده و اين سر و صداها احتمالا براي طرح درخواست انتقال مهدي كروبي به اين ملك است. گفتني است فاطمه كروبي هرگز در حصر نبوده و به جاي حضور در كنار همسر خود ظرف ماه‌هاي گذشته آزادانه مشغول رسيدگي به امور شخصي‌اش بوده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: