در امارت جنیان چه میگذرد؟
جنیان 20 سال تمام مرا دزدیده و به جزیرهای دور افتاده در انزلی برده بودند. از آنجا بود که با آنها رابطه پیدا کردم و ما توانستیم با یکدیگر کنار بیاییم!
برنا: پسرک 8 - 7 سالهای کنار مرد آینهبین و درست مقابل یک آینه بزرگ، زانو زده است. از وقتی که مرد رمال، همه حاضران را از اتاق بیرون کرده، پسرک را هول و هراس برداشته است. دلش میخواهد هرچه زودتر از اتاق بیرون برود. فضای تیره و چرک اتاق، برایش غیرقابل تحمل است. خوب تو این آینه نگاه کن! مرد آینهبین، طوری این جمله را ادا میکند که افراد پشت در، آن را بشنوند. حالا بگو کی اونجاست؟ بنا بر گزارش هفته نامه سیاحت و تجارت، پسرک نگاه میکند. درون آینه، گوشهای از اتاق با فرش چرک مرده آن و بخشی از دیوار خاکستری رنگ و گوشههایی از سقف که رد تیرآهنهای آن، به شکل بدقوارهای خودنمایی میکند، دیده میشود. گفتم چی میبینی؟ اتاق! آیینهبین، طوری به پسرک چشمغره میرود که وحشت همه وجود او را فرا میگیرد. بعد با صدایی آهسته، اما آمرانه و تهدیدکننده، میگوید: یک نفر توی آینه هست! یکی از آشناهای توست، باید حتما ببینی! اگه نبینی، هیچ وقت از اینجا بیرون نمیروی. کاری میکنم که در همین جا، سنگ بشی! حالا بگو... بگو اون کیه؟ پسرک نزدیک است قالب تهی کند. هرچه در آینه نگاه میکند، جز گوشهای از اتاق و فرش کهنه و دیوار و سقف بیریخت آن چیزی نمیبینید، اما نگاه خشمآلود مرد آینهبین، سرانجام راه نجات را به او نشان میدهد. میگوید: مثل اینکه «حمید» پسرخاله مه! آینهبین، با شادمانی تشر میزند: بلندبگو، بلند! حمید خاله ایناس... ناگهان ولوله در میان مراجعان میافتد. یکی میگوید: عجب! دیگری میگوید: این یک معجزهس!... و مرد رمال، ذهنش پیش اسکناسهای ریز و درشتی است که میخواهد بگیرد! *** هرچند که امروزه رمالی برای عدهای شغلی ایدهآل به حساب میآید و با درآمد سرشارش و زحمت ناچیزش، افراد بسیاری را وسوسه میکند، اما با این حال، برای رمالانی که میخواهند سالهای طولانیتری، از این لقمه چرب بهرهمند شوند، شگردها و قواعدی وجود دارد که باید آنها را با دقت رعایت کنند. اعمال «منافی عفت» رمال، امروزه مفهوم جز سواستفاده از سادهلوحی عدهای از مردم ندارد. در جریان این سواستفاده مالی، برخی از رمالان به ارتکاب اعمال خلاف اخلاق نیز دست میزنند. خبرهایی که از رماللان دستگیر شده در مطبوعات انعکاس یافته است، گویای این نکته است. مثلاً فردی که از طریق رمالی و فالگیری در اصفهان کلاهبرداری میکرد. بلاخره شناسایی و دستگیر شد. وی که مردی میانسال است و «کیامرز» نام دارد. دارای سابقه اعتیاد و فساد اخلاقی نیز هست. او در بازجوییها اعتراف کرد که در مقابل دریافت مبالغ کلان از مراجعهکنندگان که عموما افراد سادهلوح و پریشان احوالی بودهاند، با دادن قولهای دروغ نسبت به آینده، کلاهبرداری میکرد و پولهای بادآورده را برای استعمال موادمخدر و موارد خلاف شرع، هزینه میکرده است. در بازرسیهای به عمل آمده از منزل این شخص، مقادیری موادمخدر و آلات استعمال آن، چند بطری مشروبات الکلی و چند قطعه طلا و جواهر متعلق به مراجعهکنندگان، شناسایی و ضبط شد. مرد دیگر، فرد شیاد و کلاهبرداری است که با دعانویسی و فالگیری، دختران و زنان جوان را در «سعادتشهر» اغفال میکرد. از او چند جلد شناسنامه جعلی، چندین جلد کتاب دعانویسی، مقداری نبات و روغنهای گیاهی و استخوانهای احشام، کشف و ضبط شده است. نمونه بعدی، مربوط به مردی است که در پوشش رمالی، زنان مراجعهکننده را اغفال میکرد. او توسط ماموران نیروی انتظامی اراک دستگیر شد. این مرد که الیاس نام دارد و دارای بنگاه معاملات ملکی است، به عنوان دعانویس، زنان مراجعهکننده را اغفال میکرد و به آنها میگفت که با این عمل، طلسم مشکلات زندگیشان برای همیشه شکسته خواهد شد! در امارت جنیان! پیرزن، چیزی را به عنوان طلسم، کف دست مرد قرار میدهد، حال و هوای اتاق، نگاه مرموز پیرزن و افکاری که از قبل با شنیدن شایعاتی درمورد قدرت خارقالعاده پیرزن در ذهن مرد جوان شکل گرفته، هرگونه قدرت تفکر منطقی را از او سلب میکند. پیرزن شی فلزی را مرتباً جابهجا میکند و با دست دیگر، شی دیگری را شبیه آینه مقابل طلسم میگیرد و میکوشد از انعکاس طلسم در شی آینه مانند، چیزی بفهمد. لحظاتی بعد، رنگ چهرهاش تغییر میکند و واژگانی نامفهوم بر زبانش جاری میشود. مرد جوان، دیگر نمیتواند ترس خود را پنهان کند. پیرزن سپس کلیاتی درباره زندگی او میگوید که در نظر مرد عین حقیقت جلوه میکند. وقتی کار پایان میگیرد، مرد جوان سعی میکند چیزی در مورد پیرزن بفهمد. مثلاً درباره پیشینه او و اینکه چگونه میتواند جنیان را تحت امر خود در آورد. زن با گفتن یک جمله، دهان او را میبندد. جنیان 20 سال تمام مرا دزدیده و به جزیرهای دور افتاده در انزلی برده بودند. از آنجا بود که با آنها رابطه پیدا کردم و ما توانستیم با یکدیگر کنار بیاییم! صدای جن، روی نوار! برای این که نشان دهد که واقعاً میتواند اجنهها را احضار کند، صداها نامفهومی را روی کی نوار کاست ضبط کرده و سپس دستگاه پخش صوت را به حالت روشن، درون چالهای در یکی از اتاقهای خانه قرار میداد. پس از آنکه صداهای وهمآور از ضبط صوت بخش میشد، او با پاسخهایی به همان سیاق، اینگونه وانمود میکرد که با روح جرجیس«!» در تماس است، در حالی که هیچ یک از مراجعان به خود جرأت نمیداد که بپرسد مگر جرجیس جن بوده است؟! پدیدهای بینالمللی شبکه اول تلویزیون فرانسه چندی پیش فاش ساخت که سازمان جاسوسی آمریکا برای برنامههای خود از رمالان استفاده میکند! به علاوه، یک ساحره روسی، برنامه تلویزیونی مخصصو به خود را دارد و هزاران مشتری حاضرند هزاران روبل بپردازند تا او در جام جهاننمای خود بنگرد و آینده آنها را پیشبینی کند! خانم «آنجلیکا ایفی» ساحرهای است که مادر و مادربزرگ او هم در کار جادوگری و طالعبینی دست داشتهاند. وی هفتهای دو بار در تلویزیون مسکو ظاهر میشود و پخش همین برنامه، به افزایش مشتریان او میانجامد. خانم ایفی و خواهرانش در مرکز شهر مسکو، سالن مجللی را در اختیار دارند و چندین هزار روبل دستمرد میگیرند، خانم ایفی برای یک دقیقه مشورت 50 دلار آمریکا میگیرد و یک طلسم ساده را 100 دلار پای مراجعان خود حساب میکند! خانم ایفی و خواهرانشان ادعا میکنند که میتوانند اتفاقات بد را از آینده فرد دور سازند و البته برای این کار نیز 1000 دلار از افراد سادهلوح طلب میکنند! جویندگان طریقت شیطان! کسانی که به انجام کارهای به اصطلاح «جادوگری» و رواج آن میپردازند. گروهی شیاد هستند که به آنها «جویندگان طریقت شیطان» میگویند. آنها خود را برتر و دارای قدرتهای ماورایی میدانند و مدعی هدایت گمراهان هستند! خانه آنها، لجن زاری از افکار موهوم و مطرود است و دستدارانشان راهیان دیار جهل هستند. این قبیل افراد که وجود آنها از سوی «شیطان» تسخیر شده است، مدعی هستند که یک واسطه ارتباطی میان مردم سادهلوح و ارواح شرور و اجنه هستند! درمان بیماران روانی! یکی دیگر از پدیدههای رایج در جامعه ما، کتابهایی است که در آن به خانواده بیماران روانی،نوید بهبودی میدهد. این قبیل کتباها، توهمات گوناگون و تمایلات شیطانی خوانندگان را برمیانگیزد و این باور را ایجاد میکند که آنه با خواندن اینگونه مطالب، از قدرتهی ماورایی برخوردار میشوند! از آنجا که طالبان فراگیری علوم و مسائل «ماوراءالطبیعه» روز به روز افزایش مییابد و علاقهمندان میخواهند که خود یک «جادوگر» شوند، بازار «دعانویسها» «رمال»ها و «فالگیر»ها نیز به نوعی رونق میگیرد. آنچه گروهی را به قول «جادوگری» به عنوان زیرمجموعهای از «پدیدههای فراحسی» وا میدارد، اعتقاد داشتن به کارهای عجیب و غریب رمالان در ذهن خود آگاه و ناخودآگاه آنان است. ذهن ناخودآگاه که از گذشتههای دور با قصههای مادربزرگ، در مورد جن، دیو و پری، عجین شده و کمتر کسی از این تأثیرات به دور مانده است. برای پاکسازی ذهن ناخودآگاه باید به تفکیک هر یک از افکارمان بپردازیم که خود، سالیان سال وقت و زمان میطلبد، بنابراین بهترین راهکار مناسب در این زمینه، دور نگه داشتن ذهن، مخصوصا ذهن افرادی است که به ثبات فکری نرسیدهاند.