انتخابات نزدیک است، چه باید کرد؟

«جریان اصلاح­طلبان» حتی شروطی را برای حضور سیاسی خود در انتخابات مجلس تعیین کرده است. «جریان انحرافی» نیز برای تصرّف دست­ کم دو سوم کرسی­های مجلس، چندی­ است که فعالیّت­ها و تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرده است.

کد خبر : 159171

برهان: این یادداشت موجز به دنبال طراحی منطقی تکلیف انقلابی ما- به مثابه نیروهای انقلابی- در برابر انتخابات پیش­رو است. به همین سبب تلاش دارد تا با یک تحلیل و تأمل منطقی در قالب عرضه­ی سلسله گزاره­هایی به شناخت فضای سیاسی کشور بپردازد و از درون این شناخت، بایدها و نبایدهای سیاسی معطوف به نیروهای انقلابی را استنتاج کند. گزاره­ی اول: دو انتخابات «مجلس» در اواخر سال جاری و انتخابات «ریاست جمهوری» در سال 92 پیش­روی ما است. گزاره­ی دوم: نظام اسلامی تاکنون از «نفوذ نیروها و جریان­های سیاسی دگراندیش»، متحمل تهدیدها و آسیب­های بحران­زایی شده است. «تکنوکرات­ها در دولت سازندگی»، «سکولارها در دولت اصلاحات و مجلس ششم» و «جریان انحرافی در دولت عدالت‌خواه»، از جمله مصادیق این واقعیّت در دوره­ی اخیر از حیات انقلاب هستند. گزاره­ی سوم: بنابراین، نیروهای انقلابی اصیل باید با تمام توان از نفوذ نیروها و جریان­های سیاسی دگراندیش به درون نظام اسلامی جلوگیری کنند. گزاره­ی چهارم: در حال حاضر، دو جریان­ سیاسی دگراندیش قصد ورود به درون بخش­هایی از نظام اسلامی (مجلس یا دولت) را دارند: «جریان اصلاح­طلبان» و «جریان انحرافی». «جریان اصلاح­طلبان» حتی شروطی را برای حضور سیاسی خود در انتخابات مجلس تعیین کرده است. «جریان انحرافی» نیز برای تصرّف دست­ کم دو سوم کرسی­های مجلس، چندی­ است که فعالیّت­ها و تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرده است. گزاره­ی پنجم: این دو جریان­ سیاسی دگراندیش از راه «تأثیرگذاری بر افکار عمومی» به دنبال «جذب آرا» هستند؛ چراکه برای نفوذ به درون نظام اسلامی، چاره­ای جز عبور از سد «انتخابات» را ندارند. در حالی که اصلاح­طلبان دارای پایگاه اجتماعی به نسبت ثابتی هستند، جریان انحرافی از راه فعالیّت فرهنگی عامه­پسند و غربی، در تلاش برای جلب نظر قشر خاکستری است. ارتباط­­­­گیری با بازیگران سینما، استقبال از فعالیّت­های به اصطلاح هنری اباحی­گرانه، تأسیس روزنامه­ی «هفت صبح» و هفته­نامه­ی «یکشنبه»، راه­اندازی سایت­های خبری و تحلیلی متنوّع، مصادره­ی کامل روزنامه­ی «ایران» و خبرگزاری «جمهوری اسلامی ایران» و.... در این چارچوب معنادار است. گزاره­ی ششم: بنابراین، نیروهای انقلابی اصیل باید «هدایت و تغذیه­ی افکار عمومی توده­های مردم» را به دست بگیرند تا آن­ها گرفتار حیله­های دو جریان یاد شده نشوند. گزاره­ی هفتم: نیروهای انقلابی اصیل برای هدایت و تغذیه­ی افکار عمومی توده­های مردم، باید به تولید «تبیین» و ایجاد «بصیرت» بپردازند. «بصیرت» از دل «تبیین صحیح» بر می­خیزد. تبیین یعنی تحلیل کردن شرایط سیاسی به منظور دست‌یابی به فهم و درک. کسی که تحلیل صحیح از فضای سیاسی داشته باشد، به بصیرت نیز دست یافته است. گزاره­ی هشتم: دانش‌جویان متعهد به عنوان نیروهای انقلابی اصیل باید برای هدایت و تغذیه­ی افکار عمومی به ویژه در دانشگاه­ها، به تولید «تبیین» و ایجاد «بصیرت» بپردازند. یک پرسش شایع این است که چرا «مقام معظم رهبری» درباره‌ی جریان انحرافی، دست به «افشاگری» و «روشنگری» نمی­زنند؟! پاسخ این است که چون «مفاسد» مترتب بر روشنگری مقام معظم رهبری بیش‌تر از «مصالح» آن است. این مفاسد مسلم، به شرح زیر است: سوء استفاده گسترده‌ی رسانه­های بیگانه با توجه به سرمایه­گذاری نظام اسلامی بر روی احمدی­نژاد، تضعیف شدن روحیه‌ی توده­های مردم در اثر مشاهده‌ی اختلاف در سطوح عالی کشور، جسارت یافتن بیش‌تر جریان انحرافی در ساختارشکنی و عبور از خطوط قرمز نظام، خارج شدن جامعه و دولت از مسیر جهاد اقتصادی و افکنده شدن به ورطه‌یآشوب سیاسی، صدمه خوردن انقلاب­های کشورهای اسلامی که از انقلاب اسلامی ایران الگو گرفته­اند، روشن نشدن ماهیّت حقیقی جریان انحرافی بر همگان و وجود برخی پندارهای مثبت درباره‌ی آن­ها، مسدود نکردن پل­های پشت سر احمدی­نژاد با توجه به وجود احتمال بازگشت وی. از این رو، ایشان روشنگری از جانب خودشان را مطابق مصالح کلی و اساسی کشور نمی­دانند و در این باره به بیان معیارها و اصول انقلاب و نظام بسنده می­کنند. گزاره­ی نهم: سرفصل­های «اصلی» و «بنیادی» می­باید به عنوان خط و جهت­گیری تولید «تبیین» و ایجاد «بصیرت»درباره­ی دو جریان یاد شده در دانشگاه­ها انتخاب شوند. سرفصل­هایی از این دست، به قرار زیر هستند: الف) در حوزه­ی جریان اصلاح­طلبان: نقد تفکر سیاسی اصلاح­طلبان، نقد تفکر فرهنگی آن ها، علل و ریشه­های افول این جریان، زمینه­ها و سرچشمه­های دگردیسی (ریزش) ایدئولوژیک اصلاح­طلبان، تبیین فتنه‌ی سال 1388، حلقه­ی کیان؛ ماهیّت و غایات، دموکراسی غربی؛ ذات اصلاح­طلبی، اصلاح­طلبان و نقش‌آفرینی کنونی در فتنه­ی سال 88، تحلیل محتوای روزنامه­های زنجیره­ای، سرگردانی سیاست اقتصادی در دولت اصلاحات، انرژی هسته­ای و اصلاح­طلبان، تبیین فتنه­ی سال 78، نظام اسلامی و انقلاب­های رنگین، حدود و گستره­ی آزادی در جامعه­ی اسلامی، اصلاح­طلبان و سکولاریسم، علامه مصباح و اصلاح­طلبان، دین در دولت اصلاحات، تحلیل برنامه­ریزی 20 ساله برای ایجاد فتنه­ی سال 88، شهید لاجوردی و اصلاح­طلبان به مثابه منافقین انقلاب، از اصلاح­طلبان مشروطه­طلب تا اصلاح­طلبان دوم خردادی. ب) در حوزه­ی جریان انحرافی: نقد تفکر سیاسی جریان انحرافی (ارتباط مستقیم با امام مهدی(عجل‌الله‌تعالی)، عدم موضوعیّت و ولایت فقیه در دوران ظهور صغری-تحسس-)، نقد تفکر فرهنگی جریان انحرافی (تساهل و تسامح، اباحی­گری اخلاقی، دولت بی­طرف در قلمرو فرهنگ، جذب مخالف)، فراماسونری و جریان انحرافی (فراماسونری در مشروطیّت، کلّیات تفکر فراماسون­ها، دلایل شباهت نظری جریان انحرافی با چارچوب فکری جریان فراماسونری)، معنا و مبنای پیروی مطلق از ولی فقیه، پایگاه اجتماعی حال و آینده­ی جریان انحرافی، ماهیّت و عملکرد جریان انحرافی، ناسیونالیسم، تکوّن­بخش هویّت ملی جامعه­ی معاصر ایران؛ باستان­گرایی یا دین­گرایی. گزاره­ی دهم: درباره­ی جریان انحرافی با توجه به حساسیت­های خاص رییس جمهور، تولید «تبیین» و ایجاد «بصیرت» باید در چارچوب ملاحظه‌های خاصی صورت بپذیرد، که برجسته‌ترین آن­ها، القا نکردن وجود «حاکمیّت دوگانه» در کشور است. مصداق «القای نبود آرامش و دو دستگی در کشور» واقع شدن یا نشدن روشنگری و تبیین، بستگی به «چگونگی روشنگری و تبیین» دارد. بنابراین، هر نوع روشنگری و تبیینی در این زمینه، مصداق «القای نبود آرامش و دو دستگی در کشور»نیست. آن نوع روشنگری و تبیینی که مصداق «القای نبود آرامش و دو دستگی در کشور» است، دارای خصوصیاتی از این قبیل است: تضعیف «کلیّت دولت»، یک‌دست دانستن «کلیّت دولت» با «جریان انحرافی»، اشاره‌ی صریح و بی­پرده به «اسامی اشخاص خاص»، «اهانت» و «فحاشی» به مقام‌های رسمی کشور و ... . از سوی دیگر، «القای نبود آرامش و دو دستگی در کشور»، ملازمه­ای با «روشنگری» و «تبیین» ندارد! به بیان دیگر، نمی­توان ادعا کرد که هر نوع «روشنگری» و «تبیین» در عرصه­ی عمومی به «القای نبود آرامش و دو دستگی در کشور» می­انجامد. می­توان از ماهیّت و اهداف «جریان انحرافی» سخن گفت و افکار عمومی را نسبت به آن «بیدار» و «پخته» کرد؛ اما در عین حال، با توجه به این­که عالم فرزانه و حکیمی چون «مقام معظم رهبری» در رأس نظام اسلامی قرار دارند؛ همه­ی چالش­ها و معضلات خرد و کلان را قابل رفع دانست. در سایه­ی اصل مترقی «ولایت فقیه»، جمهوری اسلامی با هیچ گونه «بحران علاج­ناپذیر» و «گره ناگشودنی» روبه‌رو نشده و نخواهد شد. نقطه‌ی اساسی ثبات و آرامش سیاسی کشور، «ولی فقیه» است که «مبدأ مشروعیّت نظام اسلامی» و «گرانیگاه وحدت­بخش» آن به شمار می­آید. یک انقلابی متعهد و زیرک می­داند که چگونه می­تواند هم حقیقت را بگوید و نگذارد «جریان انحرافی» جامعه را به خواب فرو ببرد و فریب بدهد و هم «بهانه» به دست دشمنان خارجی و فریب­خوردگان داخلی ندهد. چنان‌چه قیود یاد شده ملاحظه شود، «بهانه»ای در اختیار خرده­گیران و مغرضان قرار نخواهد گرفت.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: