روز نوزدهم/ «ساعتهای كیمیایی»
گاهى انسان چیزى را از خدا مىخواهد و به حسب ظاهر احساس مىكند كه این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است كه دعا به معناى حقیقى كلمه و با شرایط خود انجام بگیرد.
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آيتالله العظمی خامنهای: این ماه، ماه ضیافت الهى است. پذیرایى خداوند از بندگان خود در این ماه -كه یك پذیرایى معنوى است- عبارت است از گشودن درهاى رحمت و مغفرت و مضاعف كردن اجر و ثواب اعمال خیرى كه بندگان در این ماه انجام مىدهند. روزه ماه رمضان هم یكى از مواد همین ضیافت عظیم الهى است كه مایه تصفیه روح انسان و ایجاد زمینه طهارت قلبى روزهدار است. امام سجاد علیهالسّلام در خطبهاى فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاك شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خداى متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار مىدهد. لذا در یك روایت وارد شده است كه «فمن لم یغفر له فى رمضان ففى أىّ شهر یغفر له»؛ اگر كسى در ماه رمضان -كه درهاى رحمت و مغفرت الهى به روى انسانها گشوده است- نتواند به مغفرت و رحمت الهى دست پیدا كند، پس كِى چنین توفیقى نصیب او خواهد شد؟ یكى از مواد این مائده الهى و ضیافت الهى، لیلةالقدر است؛ فرمود «لیلةالقدر خیر من ألف شهر»؛ شبى كه به عنوان لیلةالقدر شناخته شده و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهاى كیمیایى لیلةالقدر، بنده مؤمن باید حداكثر استفاده را بكند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. احیاء هم براى دعا و توسل و ذكر است. نماز هم -كه در شبهاى قدر یكى از مستحبات است- در واقع مظهر دعا و ذكر است. در روایت وارد شده است كه دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت یا به تعبیر رایج ماها روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیك خود احساس كردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است یا تمجید و تحمید است یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست. دعا یكى از مهمترین كارهاى یك بنده مؤمن و یك انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد. دستاوردهای هفتگانه وقتى ما با خدا سخن مىگوییم، او را نزدیك خود احساس مىكنیم، مخاطب خود مىدانیم و با او حرف مىزنیم، این دستاوردها از جمله فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را -كه مادر همه انحرافها و كجىها و فسادهاى انسان، غفلت از خداست- مىزداید. دعا غفلت را از دل انسان مىزداید؛ انسان را به یاد خدا مىاندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه مىدارد. بزرگترین خسارتى كه افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مىشوند، این است كه یاد خدا از دل آنها مىرود. نسیان و غفلت از خداى متعال براى بشر بسیار خسارتبار است. در قرآن چند آیه در اینباره ذكر شده و بحث مفصلى دارد. دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است كه ایمان را در دل پایدار و مستقر مىكند. ایمانِ قابل زوال در مواجهه با حوادث عالم و سختىها، خوشىها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. مىشناسید كسانى را كه ایمان داشتند اما در مواجهه با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى، ایمان از دست آنها رفت. این، ایمان متزلزل و غیرمستقر است. خصوصیت دعا این است كه ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت مىكند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مىرود. سومین دستاورد، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیك او دیدن، به انسان روح اخلاص مىدهد. اخلاص یعنى كار را براى خدا انجام دادن. همه كارها را مىشود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه كارهاى معمولىِ روزمره زندگى را هم با نیت تقرب به خدا انجام مىدهند و مىتوانند. بعضى هم هستند كه حتّى قُربىترین و عبادىترین كارها -مثل نماز- را نمىتوانند براى خدا انجام دهند. بىاخلاصى درد بزرگى براى انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان مىدمد. دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است. انسان با توجه به خدا و با حرف زدن با خداى متعال، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مىكند؛ این خاصیت قهرى و طبیعى انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا مىشود پلكان عروج انسان به سمت كمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقى را از انسان مىزداید؛ حرص و كبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بىصبرى را از انسان دور مىكند. دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبت به خداى متعال است. دعا عشق به خداى متعال را در دل زنده مىكند. مظهر همه زیبایىها و خوبىها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تكلم با خداى متعال، این محبت را در دل بهوجود مىآورد. دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهاى زندگى را مىدهد. هر كس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مىشود و چالشهایى پیدا مىكند. دعا به انسان توانایى و قدرت مىدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحكم مىكند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبى مكرم نقل شده است كه فرمود: «ألا ادلّكم على سلاح ینجیكم من أعدائكم»؛ اسلحهاى را به شما معرفى كنم كه مایه نجات شماست؛ «تدعون ربّكم باللّیل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء». در مواجهه با حوادث، توجه به خداى متعال، مثل سلاح برّندهاى در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مكرم اسلام همه كارهاى لازم را انجام مىداد؛ سپاه را مىآراست، سربازان را به صف مىكرد، امكانات لازم را به آنها مىداد، توصیههاى لازم را به آنها مىكرد، اِشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مىكرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مىزد، دست به دعا بلند مىكرد، تضرع مىكرد، با خداى متعال حرف مىزد و از او مىخواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحكم مىكند. دستاورد دیگر دعا، برآمدن حاجات است. یكى از دستاوردهاى دعا این است كه حاجاتى كه انسان دارد، از خداى متعال مىخواهد و خدا آن حاجات را برآورده مىكند. البته همه خواص دعا این نیست؛ این هم یكى در كنار بقیه دستاوردهاى دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»؛ از خداى متعال بخواهید و نیازهاى خودتان را از او بطلبید. در دعاى ابوحمزه ثمالى از قول امام سجاد علیهالسّلام اینطور عرض مىشود: «و لیس من صفاتك یا سیدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیة و أنت المنّان بالعطیات على أهل مملكتك»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهى كه از تو بخواهند اما بنا داشته باشى كه خواسته آنها را عملى نكنى؛ این امكان ندارد. وقتى خداى متعال به من و شما امر مىكند كه از او بخواهیم و طلب كنیم، معنایش این است كه خداى متعال تصمیم دارد كه آنچه را مىخواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است كه: «ما كان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الإجابة و اللَّه أكرم من ذلك»؛ خداى متعال كریمتر از آن است كه باب دعا را باز كند اما باب اجابت را ببندد. شرایط چهارگانه چه دعایى باید بكنیم كه دنبال آن، اجابت باشد. گاهى انسان چیزى را از خدا مىخواهد و به حسب ظاهر احساس مىكند كه این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است كه دعا به معناى حقیقى كلمه و با شرایط خود انجام بگیرد. اولین شرط دعا این است كه با دلِ باطراوت و بىآلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعاى جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهى بعضىها به بنده مىگویند براى جوانهاى ما دعا كن. البته ما همیشه براى همه جوانها دعا مىكنیم اما در واقع این جوانها هستند كه اگر قدر دل بىآلایش و باطراوت خود را بدانند، دعاى آنها از هر دعایى مىتواند به استجابت نزدیكتر باشد. یكى دیگر از شرایط دعاى مستجاب این است كه انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنى بداند كه این دعا و این درخواست از كسى است كه قدرت دارد همه آنچه را كه انسان مىخواهد، براى او انجام دهد؛ یعنى به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام عرض شد كه: «ندعوا فلا یستجاب لنا»؛ دعا مىكنیم اما اثر اجابت را نمىبینیم؛ فرمود: «لأنّكم تدعون من لا تعرفونه»؛ بىمعرفت دعا مىكنید. در روایتى درباره معرفت در دعا نقل شده است كه: «یعلمون أنّى أقدر على أن اعطیهم ما یسألونى»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند. در دعا همت بلند داشته باشید؛ درخواستهاى بزرگ بكنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه، براى خداى متعال اینها چیزى نیست. عمده این است كه شما به معناى حقیقى كلمه و با همین شرایط، طلب كنید؛ خداى متعال این طلب را اجابت خواهد كرد. گاهى هم انسان نمىداند كارى كه انجام گرفت، اجابت دعاى او بوده؛ خود انسان غافل است. یكى دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها كوچك و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه كنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد كه از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىكند و تصمیم مىگیرد كه گناه نكند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىكند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار كند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نكردن باید یك قصد واقعى و جدى باشد. درباره دعا و استجابت دعا در روایت دارد كه: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد كه خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى و اللسان الصادق». با دل پاك و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا كنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد. یكى دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همانطور كه عرض كردیم، معناى دعا این است كه شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس كنید و حاضر و ناظر بدانید. اینكه انسان همینطور طبق عادت چیزى را بر زبان بیاورد و مطالبهاى را ذكر كند -خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز- بدون اینكه در دل خود حقیقتاً حالت طلبى را احساس كند، این دعا نیست؛ لقلقه لسان است. «لا یقبل اللَّه عزّوجل دعاء قلب لاه»؛ دل غافل و بىتوجه و سربههوا اگر دعا كند، خداى متعال دعایش را قبول نمىكند. دلهاى آلوده و غرق در تمنیات و شهوات نفسانى -كه اصلاً غافلند- چگونه دعا خواهند كرد؟ چه توقعى است كه اگر انسان اینطور دعا كرد، مستجاب شود؟ بعضىها دعا و عبادت و توبه را مىگذارند براى دوران پیرى؛ این اشتباه بزرگى است. اگر گفته شود توبه كنید، مىگویند حالا وقت داریم. اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمىكند؛ براى همه سنین هم است. اگر فرض كردیم حقیقتاً وقت داریم -یعنى بناست به سنین پیرى برسیم- چنانچه كسى خیال كند كه مىشود دوران جوانى را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانى به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگى مرتكب شده است. حالت دعا و انابه چیزى نیست كه انسان هر وقت اراده كرد، براى او پیش بیاید. گاهى مىخواهیم، نمىشود؛ دنبال حال و توجه هستیم، دست نمىدهد؛ «ذلك بما قدّمت یداك». انسانى كه زمینه توجه به خدا و رجوع إلىاللَّه را در خودش بهوجود نیاورده باشد، اینطور نیست كه هر وقت اراده كرد، بتواند درِ خانه خدا برود. شما مىبینید بعضى دلهاى پاك -غالباً جوانها- خیلى راحت مىتوانند ارتباط برقرار كنند اما بعضى هرچه تلاش مىكنند، این ارتباط برقرار نمىشود. كسانى كه فرصتى دارند و مىتوانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطه خود را با خدا حفظ كنند؛ تا هر وقت خواستند درِ خانه خدا بروند، بتوانند. بهترینها نكته آخر در باب دعا، دعاهاى مأثور است. دعاهایى كه از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اولاً خواستههایى در این دعاها گنجانده شده است كه به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمىكند و انسان از زبان ائمه علیهمالسّلام آنها را از خدا طلب مىكند. در دعاى ابوحمزه و دعاى افتتاح و دعاى عرفه بهترین مطالبات و خواستهها براى انسان مطرح مىشود؛ كه اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، مىتواند براى او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایههاى خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب با زبان و لحن و بیانى ادا شده است كه دل را خاشع و نرم مىكند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگى و شوق در این دعاها موج مىزند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده كند. البته باید معناى این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الآن ترجمههاى خوب وجود دارد و مفاتیحالجنان و دعاهاى گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمهها، دقت كنند و بخوانند. البته تا آنجایى كه ما دیدهایم، هیچ ترجمهاى نتوانسته زیبایىهاى الفاظ این دعاها را منعكس كند؛ ولى بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمهها دعاها را بخوانند. كسانىكه مىخوانند و با آنها عدهاى همصدا مىشوند، بعضى از فقرات دعا را لااقل ترجمه كنند. البته مرتبه پایینترش هم این است كه اگر انسان معناى دعا را نمىفهمد، همینقدر احساس كند كه با یك زبانِ شیفته حاكى از سوز دل دارد با خداى متعال حرف مىزند... خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 29/07/84