نیکی کریمی: تماشاگرها از سريالهاي فارسي1خسته شدند
مردم پر شدهاند با ديدن سريالهايي از ماهواره و فيلمهاي خيلي ملودرام. بنا بر اين سطح انتظاري كه ميرود اين است كه اينگونه فيلمها را ببيند، ولي مهم اين است كه ما آن حرفي را كه دوست داريم ميزنيم و مخاطب خاص خودش را هم حتما پيدا ميكند.
هفته نامه مثلث: نيكي كريمي همزمان كه فيلم «شبانهروز» را بهعنوان بازيگر در اكران دارد، با سومين فيلمش در مقام كارگردان نيز براي نخستينبار طعم اكران را چشيده است. اين بازيگر - كارگردان كه پيشتر فيلمهاي «شبانهروز» و «چند روز بعد» را هم در جشنواره فجر داشت، حالا با «سوت سوم» در حالي علاوه بر نمايش جشنواره اكران عمومي را تجربه ميكند كه بسياري معتقدند از نگاه متفاوتي نسبت به فيلمهاي قبلياش كه البته خود او نويسنده هر سه فيلم بوده، برخوردار است. خبرنگار مثلث بهبهانه اكران دو فيلم «شبانهروز» و «سوت پايان» با اين كارگردان و بازيگر به گفتوگو نشست. * درخصوص نقشتان در فيلم «شبانه روز» معيارتان چه بود؟ اين فيلم براي 3 سال پيش بود. چند مورد است كه هميشه دست به دست هم ميدهد. بازيگر بايد نقشش را دوست داشته باشد. آن گروهي كه فيلم را ميسازد هم بايد مورد تاييد باشد. كارگردانهاي اين فيلم را ميشناختم . نقشم نقش بسيار زيبايي است. ظرافتهاي داستناي اين فيلم بسيار خوب نوشته شده است. زني است كه عاشق يك مرد است. به نظر من لحظات بسيار زيبايي وجود دارد كه اين رابطه و علاقه را نشان داده است. *در اين فيلم چهره هاي زيادي بهعنوان هنرپيشه وجود دارد. اين مساله را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ به نظر من اصلا اينگونه نبود كه اگر 10 بازيگر معروف در اين فيلم وجود دارد ديده نشوند. هر كدام نقشهاي خاص خودشان را دارند. براي من خيلي جالب بود. البته در فيلمهاي خارجي خيلي اتفاق ميافتد كه بازيگرهاي معروف با هم در يك فيلم بازي كنند، اما در كشور ما كم اتفاق ميافتد. *اين مساله روي شما چقدر تاثير داشت؟ يعني اينكه بازيگران مقابل شما همه چهره باشند. مثلا پارسا پيروز فر كه البته شما قبلا كارهايي هم با هم داشتهايد. بله در «دختران انتظار» و «پري».. در مجموع براي من تجربه خوبي بود. *نقش مقابل در خلق نقش شما چه قدر تاثير دارد؟ در سينماي حرفهاي اين مقوله خيلي كمرنگ است. ولي واقعيت اين است كه اگر بازيگر حرفهاي باشد خيلي خوب است. نقطه مقابل اين قضيه اما صادق نيست. يعني همه ما اينقدر حرفهاي هستيم كه يك بازيگر اگر خوب نباشد در كار ما تاثير نداشته باشد. *حضور ستارهها را مي توان تضميني براي موفقيت يك فيلم دانست؟ سينماست ديگر. قطعا در فروش موثر است. حضور بازيگرها خيلي موثر است. *تعامل شما با كيوان عليمحمدي و اميد بنكدار، كارگردانان فيلم «شبانهروز»، در ايفاي اين نقش چطور بود؟ خوب بود. يعني يكي از نقشهايي بود كه من دوست داشتم. به همراهي گروه نزديك شديم به نشان دادن آن اتفاقي كه بايد ميافتاد. اين نقش خيلي زن بودنش مهم است. فيلمبرداري خيلي خوبي هم داشت كه در نتيجه كار خيلي موثر بود. *فيلم هاي اپيزوديك به نوعي روي لبه تيغ حركت ميكنند. يعني اگر تماشگر لحظهاي از ماجرا غافل شود، كلا از فيلم دور ميافتد. نظر شما در اين مورد چيست؟ ما عادت داريم كه سينما حتما داراي داستانهاي خطي باشد. يعني ابتدا و انتهايش معلوم باشد. به نظر من بد نيست كه خودمان را عادت بدهيم كه يك جور ديگر هم ببينيم. اينكه چند اپيزود را كنار يكديگر قرار دهيم هيچ ايرادي ندارد. *اشاره كرديد به نقش زنانه خودتان در فيلم شبانهروز. به نظر ميرسد اساسا اين فيلم محوريت زنانه دارد. بله دقيقا همين طور است. *سينماي ما كمتر اينگونه است. يعني در فيلمها نقشهاي اينگونه كه كاملا زنانه است كم است، چرا؟ واقعا نمي دانم. در حقيقت زنهايي كه در فيلمها ميبينيم يا خيلي تخيلي هستند، يا اينكه خيلي خشن هستند و يا آدم باورشان نميكند. قصه خوب كم است. *در اين فيلم البته نقشها كمديلوگ است... اينطور فيلم ها خيلي سختند. بيشتر بازيها با نگاه است. اين فيلم كاتهاي زيادي دارد. اين حس را حفظ كردن خيلي سخت است. *تماشاگرهاي ما اينگونه فيلمها را ميپسندند؟ خيلي بهتر شده است. تماشاچيها هم عادت ميكنند عميق فكر كنند. تماشگرها خسته شدهاند از ديدن سريالهاي بيخود فارسي 1 و مشابه آن. سينما ميتواند در جامعه ارتقاي فرهنگي بدهد. *اينكه فيلمهايي مثل «شبانه روز» و «سوت پايان» به كارگرداني خودتان نقطهچينهايي براي تماشاچي باقي ميگذارند كه خودش بايد فكر كند كه چه اتفاقي ميافتد، ارتباط با اين سينما را كم نميكند؟ ممكن است قطع شود. اما در ادابيات هم همين طور است. تماشاچي بايد مقداري بين دو قطعه مكث كند. ضربآهنگ تند براي موسيقي پاپ است، هيچ بد نيست كه تماشاچي نفس بكشد و فكر كند. *اگر مي تونستيد نقش ديگري را انتخاب كنيد كدام يك را در اين فيلم انتخاب ميكرديد؟ اتفاقا جالب اينجاست كه اول نقش ديگري به من پبيشنهاد شد و من خودم نقش "مرجان" را انتخاب كردم. *در سینمای ما گاهی پیش میآید که فردی در حوزهای خاص به موفقیت نرسد و بر همین اساس شاخه دیگری را انتخاب کند . اما شما در بازیگری کارنامه خوبی دارید و فیلمهایی موفق را بر روی پرده سینما داشتهاید. میخواهم بدانم دلیل اصلی اینکه شما به سمت کارگردانی رفتید چه بود؟ من کارگردانی را به این علت انتخاب نکردم. درواقع دلیلم این نبود که شغل دیگری را برای خودم مهیا کنم. بلکه در ادامه کارهایی بود که انجام می دادم. يعني فيلمسازي را دوست داشتم، مستند ساخته بودم و بعد هم كه كار سينمايي ساختم. *وحالا بعد از سومين ساختهتان در اين حوزه، يعني «سوت پايان»، دغدغه شما چيست؟ كارگرداني يا بازيگري؟ كارگرداني را خيلي دوست دارم و اگر شرايطش يعني فيلمنامه خوب و سرمايه مهيا باشد، فيلم بعدي را شروع ميكنم. *شما فكر مي كنيد فضا و شرايط كه شما بخشي از آن را اشاره كرديد آنقدر مهيا هست كه افرادي كه تازه پا به عرصه كارگرداني گذاشتهاند بتوانند در اين عرصه فعاليت كنند؟ به هر حال آْنها هم از نقطهاي شروع كرده بودند. آنها هم در ابتدا شناخته شده نبودند. به هر حال طبيعي است كه هر كسي بايد از جايي شروع كند. فضا فضاي راحتي براي فيلم سازي نيست، اما اگر كسي واقعا در پي اين كار باشد، ميتواند موفق شود. ما در طول سال 20 تا 30 فيلمساز فيلم اول داريم. *اين را از اين جهت پرسيدم كه خيلي از اوقات ديده ميشود فضا براي فيلمسازان فيلم اولي بسيار سنگين است. مثلا ما در جشنواره نمونههاي زيادي را ديديم كه برخورد خوبي، چه از طرف رسانهها و چه از طرف مخاطبان، با اين طيف كرگردانان نشد. اين اتفاق براي فيلم من نيافتاد. ما اصلا شاهد برخوردهاي اينچنيني نبوديم. به هر حال اين مساله كه كسي از فيلم خوشش بيايد يا نه يك موضوع سليقهاي است. *يعني شما اين مساله را فقط مربوط به سليقه مي دانيد؟ بله من اصلا اعتقاد ندارم موجي مي تواند بگويد كه فيلمي ساخته بشود يا نه. سينما كلا سليقهاي است . ممكن است حتي كسي فيلمهاي مطرحي كه همين حالا روي پرده است را ببيند اما آن را دوست نداشته باشد و بالعكس از فيلم سادهاي كه در حال اكران است لذت ببرد. دقيقا مثل تفاوت موسيقي پاپ است با كلاسيك. ما نميتوانيم بگوييم كه چون تعداد كمي موسيقي كلاسيك گوش ميكنند پس بتهوون و امثال او بيخودي كلاسيك ميساختهاند. اما اتفاقا فيلمهاي ملودرام با مردم ارتباط خوبي برقرار ميكنند. شما هيچ وقت نميبيني كه فيلم صرفا هنري يا صرفات تجاري را منتقدان دوست داشته باشند. *به هر حال حتي در مثلا موسيقي پاپ هم برخي افراد آثار خوبي ميسازند و برخي ديگر ضعيفتر و اين مساله جداي از سليقه است. نه، در هنر اين معيار وجود ندارد. شما نميتوانيد بگوييد عليرضا عصار بهتر است يا فلاني. اينها دقيقا سليقهاي است. در هنر معيار فقط سليقه و زيباييشناسي خود فرد است. شما با سينمايي ارتباط برقرار ميكني و با يك سينما نميتوانيد ارتباط برقرار كنيد. *باب بحث خوبي باز شد. شما در حا حاضر سليقه مخاطب ايراني را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ژ مردم پر شدهاند با ديدن سريالهايي از ماهواره و فيلمهاي خيلي ملودرام. بنا بر اين سطح انتظاري كه ميرود اين است كه اينگونه فيلمها را ببيند، ولي مهم اين است كه ما آن حرفي را كه دوست داريم ميزنيم و مخاطب خاص خودش را هم حتما پيدا ميكند. *در فيلم «سوت پايان» چرا به سراغ قصهاي رفتيد كه حالت مستند دارد؟ روي اين متن 3 سال كار كردم .از 3 سال پيش تا سال گذشته كه فيلم ساخته شد در حال كلنجار با آن بودم. داستان زن و شوهري است كه با خانمي سرو كار دارند كه در زندگي اش مشكلي دارد . اين برايم مهم بود كه عكسالعمل اينها نسبت به اين اتفاق چيست. بارها از ديگاه هر 3 شخصيت اصلي متن را نوشنتم تا به اينجا رسيدم. بايد اين شيوه را داشته باشيم. يعني اين فيلم نه يك فيلم تخيلي است نه سينمايي است كه بخواهد صرفا داستان خاصي را روايت كند. درواقع نوعي از سينماي داستاني است كه سعي دارد نوعي روايت شود كه مخاطب باور كند. *پس در اين 3 سال خيلي فيلم نامه پرداخت شده و داستانهاي متفاوتي به آن اضافه شده است؟ بله داستانهاي متفاوتب به آن اضافه شد. *اين دو شخصيت اصلي از ابتدا در ژانر هنرمند بودند يا اينكه بعدا به اينجا رسيديد؟ بله براي من اين مساله خيلي مهم بود. ما در اين كار مي خواستيم اين را نشان دهيم كه فقط تابلوي نقاشي بهعنوان اثر هنري براي ما مهم نيست، بلكه نقاش آن اثر هم براي ما اهميت دارد. *براي انتخاب بازيگر چه معيارهايي داشتيد؟ معيارش غلو بازي نكردن است و راحت بودن جلو دوربين. يعني در تستي كه ميگرفتيم كساني كه راحت بودند و خيلي نمايشي بازي نميكردند براي ما در اولويت بودند. *چند بازيگر شما در فيلم كه نقشهاي اصلي ومهم دارند افراد معروفي نيستند. دليل خاصي داشتيد كه اين افراد را انتخاب كرديد؟ براي نمونه، نقش مليحه. ما در اين سن وسال خيلي بازيگر مطرحي نداريم. يا من بايد ميرفتم در رنج 27 و 30 كه باران كوثري و ترانه عليدوستي هستند يا در 20 سالهها هر چقدر ناشناختهتر بود بهتر بود. بنابر اين من از خيليها تست گرفتم، حتي از بازيگرهاي تئاتر و تلويزيون . *اينكه مي گوييد بازيگر خوب در اين سن و سال نداريم جداي از فيلم خودتان آيا شما موافق اين هستيد كه بازيگراني با تفاوتهاي سني با گريم براي نقشهاي با سن بسيار پايينتر انتخا شوند؟ اكر آن قابليت را داشته باشد كه تماشاچي آن معصوميت را باور كند امكانپذير است. *به اين بپردازيم كه خودتان در فيلم بازي كردهايد. خيلي از كارگردانها باورشان اين است كه اگر بازيگر خوبي بتواند نقش را به خوبي ايفا كند، ترجيح ميدهند خودشان بازي نكنند و كار را از پشت دوربين دنبال كنند. شما اينگونه فكر نميكنيد؟ دقيقا همين طور است. به هر حال در فيلم دومم هم مثل اين فيلم فشار زيادي به من وارد شد، ولي فكر كردم كه با توجه به آدمهايي كه در گروه بودند - و همه به اين نتيجه رسيديم كه - خود من بازي كنم خيلي بهتر خواهد بود. ولي درحقيقت گزينههاي ديگري را هم در ذهنمان مرور كنيم. *در مورد فيلم اولتان در سكانسهاي مختلف برخي منتقدان ميگفتند زواياي كارگرداني آن چيزي كه يك كار گردان بايد ارايه دهد نيست. خودتان از فيلمبرداري آن فيلم راضي هستيد. بله خيلي راضي هستم . اصلا مگر كسي كه اين حرف را مي زند فيلمبرداري بلد است؟ من هر اظهار نظري برايم اهميت ندارد. كسي كه اين حرف را ميزند بايد متخصص اين امر باشد. من خودم به شدت راضي هستم. *علايقتان در كارگرداني به آنچه كه در بازيگري براي انتخاب نقشها در نظر داريد نزديك است؟ بيشتر دوست دارم يك اتفاق اجتماعي باشد كه ملموس باشد و حرف زمانه ما را مطرح كند. ولي در عين حال دلم ميخواهد اينبار فيلمنامهاي را بسازم كه قصهاش مرا تكان دهد. خاص باشد. البته قصههاي فيلمهاي قبلي هم اين حالت را داشته است. *اتفاق اجتماعي حالا موضوع خيلي از فيلمها شده است. مثلا چه فيلمهايي؟ *مثلا «جدايي نادر از سيمين» چه اتفاقي افتاده كه حالا همه به دنبال چنين فيلمهايي هستند؟ در ايرلند هم شما برويد همينطور است. همه دارند فيلم اجتماعي ميسازند. اين فقط به شرايط كشور ما ربط ندارد. *خودتان قصد نگارش داريد؟ من 3 فيلم خودم را خودم نوشتهام. *پس اينكه ميگوييد دنبال يك فيلمنامه خاص هستيد؟ در حال حاضر تمركز نوشتن ندارم. ترجيح مي دهم فيلنامه كس ديگري را كار كنم.