رضا امیرخانی: آرمانخواهانه هواخواه اصل نظام جمهوري اسلامي هستم
آرمانخواهانه هواخواه اصل نظام جمهوري اسلامي هستم. اما هواخواهي آرمانخواهانه من از اتقلاب اسلامي با هواداري از فلان دسته و بهمان گروه فرق دارد. اين هواخواهي آرمانخواهانه من خيلي عميقتر از رفتار برخي جريانهاي سياسي است. گروههاي سياسي كاري كه انجام ميدهند اين است كه القا كنند همه اين آرمانها در ما خلاصه شده است؛ در حزب، دسته و گروه ما خلاصه شده است، من اين را قبول ندارم. به نظرم ميآيد كه شأن هواداري آن چيزهايي كه من آرمانخواهانه آنها را دوست دارم عميقتر و جديتر از شأن آدمهاي سياسي است.
رضاامیرخانی در مصاحبهای با روزنامه اعتماد برخی از نظرات و صحبتهای سیاسیاش را باز کرده است. وی در مقابل هجمههای اخیر بر ضدش از اعتقاد راسخش به اصل نظام جمهوری اسلامی گفته است. بخشی از این مصاحبه در ادامه میآید: ببيند چه سال 88 كه براي فراموشي آن همه رويداد تلخ سفر ميكنيد و چه اين روزها كه كتاب تازه شما در آمده است همچنان آدمهايي هستند كه ميل و اصرار دارند رضا اميرخاني را در يكي از اين صف يارگيريهاي سياسي جاي دهند، شما هم در برابر اين مساله مقاومت ميكنيد، ميخواهم بدانم اين مقاومت از كجا آب ميخورد ناشي از نوع نگاه شما به نويسنده بودن و نويسندگي است يا... ؟ نه بيشتر به نوع نگاه من درباره حكومت برميگردد، من معتقدم كه يكسري از مسائل حياتي در كشورم وجود دارد كه نسبت به اين مسائل حياتي حساس هستم و مورد علاقه من هم هست كه با مسائل روز سياسي سطحش متفاوت است. اعتقاد دارم كه از آن لايه عميق در نظام دفاع كنم. آرمانخواهانه هواخواه اصل نظام جمهوري اسلامي هستم. اما هواخواهي آرمانخواهانه من از اتقلاب اسلامي با هواداري از فلان دسته و بهمان گروه فرق دارد. اين هواخواهي آرمانخواهانه من خيلي عميقتر از رفتار برخي جريانهاي سياسي است. گروههاي سياسي كاري كه انجام ميدهند اين است كه القا كنند همه اين آرمانها در ما خلاصه شده است؛ در حزب، دسته و گروه ما خلاصه شده است، من اين را قبول ندارم. به نظرم ميآيد كه شأن هواداري آن چيزهايي كه من آرمانخواهانه آنها را دوست دارم عميقتر و جديتر از شأن آدمهاي سياسي است. به نوعي اين تلاش شما براي تحقق فرديت نويسنده است، همينطور است؟ شما در پي تبيين مطلوبها و نظرگاه شخصي خودت هستي و خوش نداريد با يك نگاه دستمالي شده و سطحي به مسائل نگاه كنيد، همينطور است؟ اگر جاي نويسنده انسان بگذاريد من خوشحالتر ميشوم. انسانيتم در اين مساله بر نويسندگي مقدم است. من ميخواهم انسانيتم را فرياد كنم. به نوشتن رو ميآورم. دليلي ندارد براي آمدن فلان و بهمان حزب و گروه كه براي من منفعتي ندارد، سينه چاك كنم. هشت سال پيش مقالهيي نوشته بودم به نام چرخه اقتدار و آنجا دقيقا منظورم را از دو چرخه قدرت در نظام جمهوري اسلامي شرح دادهام. چرخه پاييني كار سياستورزان است و اين سياست دومي اتفاقا هيچ ربطي به ديانت ندارد. هيچ ربطي به آرمانخواهي ندارد. هدف سياسيها در كسب قدرت ربطي به آرمانهاي انقلاب اسلامي ندارد. خب، شما علت اين اصرار سياسيها را ميدانيد كه مدام ميخواهند رضا اميرخاني را در يكي از صفبنديهاي تعريف شده جاي دهند، راستش من چندان سر از اين اصرار در نميآورم. به تعبيري رضا ميرخاني نميخواهد به جماعتي باج دهد؟ اجازه بدهيد اين را بازتر كنم. احساس ميكنم كه در اصناف مختلف آدمهايي ميآيند زحمت ميكشند و سرآمد ميشوند. ما سرآمدهاي ورزشي، فرهنگي و اقتصادي داريم. اين افراد در حوزههاي مختلف براي سرآمد شدن و رسيدن به جايگاه بلندي كه دارند زحمت واقعي كشيدهاند. اين تلاش واقعي مايه احترام همگان به آنها است. اين تلاششان حتي در نگاه جديترين منتقدان هم ناديده گرفته نميشود. به نسبت همين كار مقابل چشم افكار عمومي داراي محبوبيت ميشوند. معتقدم سرآمدهاي سياسي كمترين زحمت را براي ستاره شدن كشيدهاند و با تمام شهرتي كه دارند اكنون كمترين ميزان محبوبيت را دارند. بالا آمدنشان عمدتا در مقابل چشم مسلح به رسانه بوده است نه چشم واقعي مردم. بنابراين براي آنها مهم است كه از سرآمدان ساير اصناف كه محبوبيت واقعي و قابل دفاعي دارند به نفع منافع خودشان استفاده كنند. اين يك نكته مهم و واقعي در مناسبات سياسي جامعه ايراني است. در روزهاي گذشته سايت رجانيوز به واسطه اظهارنظري، در يادداشتي شما را نقد كرده و گفته است بعضي آرمانهاي نظام كه شما پيشتر از آنها در داستان سيستان نوشتهايد، لقلقه زباني بيش نبوده است. همچنين در ماه گذشته هم نشريهيي متعلق به شوراي فرهنگ عمومي در لفافه نوشته بود كه شما در بيوتن با ارايه شخصيتسوزي نشان دادهايد كه به نهي از منكر اعتقاد نداريد. بنا نداريد پاسخي به اين انتقادات بدهيد؟ من رضا اميرخاني هستم و براي رضا اميرخاني بودن تلاش كردهام. پاسخگويي مرا از رضا اميرخاني تنزل ميدهد به مديركل روابط عمومي رضا اميرخاني!