تهران امروز/ اعتراف انگليسی
حسامالدين كاوه
در خبرها آمده است كه «ديويد كامرون» نخستوزير انگليس شورشهاي اخير در اين كشور را ناشي از يك دهه حاكميت حزب كارگر و رشد و افزايش معضلات اقتصادي و اجتماعي سياستهاي اين حزب دانست. از سوي ديگر «ديويد ميليبند» رهبر حزب كارگر سقوط اخلاقي جامعه بريتانيا را ناشي از سياستهاي دولت محافظهكار به رهبري «كامرون» توصيف كرد. فرافكني بحرانهاي بزرگ اجتماعي، فرهنگي ـ هويتي، اقتصادي و سياسي جامعه انگليس از سوي دو حزب محافظهكار (دولت كنوني) و كارگر (حزب اپوزيسيون در مجلس عوام) ناشي از ژرفاي سقوط اخلاق سياسي در اين كشور و نبود اراده معطوف به «ديدن حقايق و واقعيتهاي اجتماعي» جامعه انگليس است. جامعهاي متكي به سرمايهاندوزي و تهيشدن از معناي زندگي انساني، نتيجهاي جز فروپاشي و شورش لايههاي فرودست در برابر حرص و آز لايههاي فرادست ندارد. شورشهاي لندن و ديگر شهرهاي انگليس، نشان داد آنچه كه از سوي رسانهها و دستگاههاي تبليغاتي رسمي و غيررسمي (به ويژه بيبيسي) تبليغ ميشد، نادرست بوده و لندن، شهر اتوپيايي و مدينه فاضله حقوق بشري نيست. لندن، بيرمنگام و ديگر شهرهاي بريتانيا «تهي شهرهايي» هستند كه از آنچه كه تدوينكنندگان حقوق بشر ميگفتند فاصله بسياري دارد. حقوق بشر، آن هم بشري كه شهروند بريتانياست، آنچنان ناديده انگاشته شده كه همچون آتشفشاني از خشم و نفرت سر باز كرده است. نتيجه عيني ليبراليسم انگليسي، خيزش پستمدرن است در تقابل با نهادهاي مدرنيته انگليس. نقطه «پرگار» را درست بايد روي كانون عفونت گذاشت. نظام مبتني بر سرمايهسالاري و تفاوتي هم ندارد كه حزب محافظهكار يا حزب كارگر، كدام يك بر سر كار باشند، ساختار سياسي انگليس هجوي تلخ است كه از دموكراسيهاي تئوريك فيلسوفان و انديشمندان سياسي تنها كاريكاتوري بر جاي ميگذارد. تهي شهرهاي» انگليس از معنويت و هويت تهي شدهاند. فرو كاستن انسان مسئول به انسان ابزاري و مشغول ساختن وي به مشغوليتهايي تهي از معنا هنگامي آسيبهاي خود را مينماياند كه جامعه از آستانه بحران عبور كرده باشد. آشوبهاي خياباني شهرهاي انگلستان، به هر حال روزي يا به كلي سركوب خواهند شد يا فرو خواهند نشست اما وضعيت كنوني و خشونتهاي رخ داده، حاكي از آن است كه حال «بيمار انگليسي» در آينده بهتر از امروز و ديروزش نخواهد بود. ورشكستگي نظام سياسي ـ اجتماعي انگليس از هماكنون آشكار است و رهبران سياسي اين جزيره غربي، با نشان رفتن انگشت اتهام به سوي يكديگر، تنها مهر تاييدي بر اين ورشكستگي ميزنند.