تهران امروز/علت هشدارباشها چيست؟
حسن وزيني
در روزهاي اخير هشدار چهرههاي شاخص اصولگرا و دلسوز سياسي به تحركات اختلافبرانگيز در اين آوردگاه سياسي افزايش يافته است، ليست هشداردهندگان با يك تغيير محسوس از سطح بدنه نيروها و فعالان مياني به راس هرم اصولگرايي رسيده است. با ورود چهرههايي چون حداد عادل، علي اكبر ولايتي، علي لاريجاني و آيتالله مهدويكني به جرگه كساني كه نسبت به عاقبت و تبعات اقدامات و اظهارات برخي اصولگرايان نگران شدهاند، اين سوال جدي پيش آمده است كه چرا يك امر بديهي و در عين حال ضروري مثل وحدت اصولگرايي و اتفاقنظر اصولگرايان، با نگراني مواجه شده است؟ از زمان اعلام استقرار يك ساز و كار تشكيلاتي در جناح اصولگرا (8 + 7 )دو اتفاق افتاده است، در يكسو اميد و نشاط تازهاي در بدنه نيروهاي اصولگرا با هدف آغاز بررسيها و فعاليتهايي كه هدف نهايي آن افزايش سهم اخلاق در سياست، كارآمدي در مديريت، شفافيت در مرزهاي سياسي، ايدئولوژيك و فراگيرتر ساختن چتر نيروهاي خدوم، دلسوز و توانمند شكل گرفته است و در سوي ديگر موانعي ناخواسته درمقابل ميل به خدمت و تعالي كشور ايجاد شده است. گرچه همانطور كه چهرههاي شاخص اصولگرا نيز گفتهاند، هدف نيروهاي خارج از تشكيلات مستقر (8 + 7)، خدمت و همافزايي توان ملي و استراتژيك سياسي كشور (تقويت گفتمان اصولگرايي) است اما اين واقعيت محدود به زماني ميشود كه آن نيتها و قصدها در عمل مورد توجه قرار گيرند. مسئله اين است كه يك جريان يا درواقع طيف اصولگرا در بطن و ذات تحركات و فعاليتهاي خود وحدت را طلب ميكند و ميل دارد در رفتار خود نيز آن را به نمايش بگذارد اما به معيارها و شاخصهايي در اين رهگذر چنگ زده و بدان استناد ميكند كه در صورت عدم تجديدنظر در آنها، راهي به خواسته باطني خود و ديگران يعني وحدت نخواهد يافت. زيرا واضح است كه اگر در چارچوب گفتمان اصولگرايي به ابزارها و روشهاي خارج از اين دايره متوسل شويم، با يك محصول قابل تعريف در چارچوب اصولگرايي به نام «رويه وحدتگرايانه» مواجه نخواهيم شد. به عنوان مثال اگر هدف از جريان اصولگرايي تقويت كمي و كيفي نيروهاي معتقد و ملتزم به ولايت، متعاليتر ساختن شئون مختلف كشور، توسعه سياسي، اقتصادي و فرهنگي كشور و ... باشد كه هست، بايد ديد اين امر با چه عملكرد و روشهايي محقق ميشود. اگر طيفي يا گروهي بر اين پندار باشد كه شرط ورود نيروهاي قائل به اهداف فوق، معيارها و ملاكهاي آنهاست، بديهي است كه اين روش آنها با نيت و قصدشان (وحدتگرايي) همخواني ندارد زيرا آنها همزمان به دو آفت معيارسازي و مطلقگرايي مبتلا شدهاند. آفتهايي كه مانع از تحقق اهداف مجموعه اصولگرايان در بلندمدت ميشود چون مطلقگرايي با رويكرد التزام به اصول و مباني و معيارسازي با رويكرد التزام به شاخصهاي مقبول نسبتي ندارند. شايد نگراني از وقوع چنين اتفاقي است كه روند هشدارهاي چهرههاي اصلي اصولگرا را نسبت به روش و مشي يك طيف اصولگرا شدت بخشيده است، چرا كه انتخاب مسير نادرست به نتيجه نادرست و محصول ناخواسته منجر خواهد شد.