روز نهم/ عید رمضان
روزه هم مثل نماز و زكات در شمار احكامى است كه مخصوص امت اسلام نیست؛ بلكه امم سابق و پیامبران گذشته هم مأمور به روزه بودهاند.
پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب: شروع ماه مبارك رمضان، در حقیقت عید بزرگى براى مسلمانان است و جا دارد كه مؤمنین، ورود این ماه را به هم تبریك بگویند و یكدیگر را به استفاده هرچه بیشتر از این ماه توصیه كنند. چون ماه ضیافت الهى است، در این ماه فقط مؤمنین و كسانى كه اهل ورود در این ضیافتند، بر سر سفره پروردگار منان و كریم مىنشینند. این، غیر از سفره عام كرم الهى است كه همه انسانها بلكه همه موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ این سفره خواص و ضیافت خاصان پروردگار است. ركن تكامل «كتب علیكم الصّیام كما كتب على الّذین من قبلكم». ما مىدانیم كه نماز و زكات، مخصوص امت اسلام نبوده است؛ بلكه پیامبران قبل از رسول اكرم اسلام صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم در صدر احكام خود، نماز و زكات را داشتهاند. «و اوصانى بالصّلوة و الزّكوة ما دمت حیاً» از قول حضرت عیسى(ع) است كه به مخاطبان خود مىفرماید: خدا من را به نماز و زكات وصیت كرده است. از آیات دیگر قرآن هم این معنا استفاده مىشود. آیه اولى كه تلاوت كردم، مىفرماید: روزه هم مثل نماز و زكات در شمار احكامى است كه مخصوص امت اسلام نیست؛ بلكه امم سابق و پیامبران گذشته هم مأمور به روزه بودهاند. این نشاندهنده این حقیقت است كه در بناى زندگى معنوى انسانها در هر زمان، همچنانكه نماز لازم است و این نماز، رابطه معنوى میان انسان و خداست و همچنان كه زكات لازم است و این زكات، تزكیه مالى انسان مىباشد، روزه هم واجب و ضرورى است و این یكى از پایههاى اصلى تكامل انسان و تعالى معنوى اوست؛ والّا در طول زمان و با تغییر ادیان مختلف، این خط، ثابت و مستمر نمىماند. البته روزه در ادیان مختلف و زمانهاى گوناگون و به شكلهاى دیگر وجود دارد؛ اما گرسنگى كشیدن و اندرون را از طعام خالى داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معینى بر روى تمتعات جسمانى بستن، خصوصیتى است كه در روزه ادیان مختلف وجود دارد. پس روزه یك ركن اساسى در تعالى معنوى و تكامل روحى و هدایت و تربیت انسانى است. پلكان تقوا بعد مىفرماید: «لعلّكم تتّقون». یعنى این روزه، پلكانى به سمت تقوا و وسیلهاى براى تأمین آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا این است كه انسان در همه اعمال و رفتار خود مراقب باشد كه آیا این كار مطابق رضاى خدا و امر الهى است یا نه. این حالت مراقبت و پرهیز و برحذر بودن دایمى، اسمش تقواست. نقطه مقابل تقوا، غفلت و بىتوجهى و حركت بدون بصیرت است. خدا، ناهوشیارى مؤمن را در امور زندگى نمىپسندد. مؤمن باید در همه امور زندگى، چشم باز و دل بیدار داشته باشد. این چشم باز و دل بیدار و هوشیار در همه امور زندگى، براى انسان مؤمن این اثر و فایده را دارد كه متوجه باشد، كارى كه مىكند برخلاف خواست خدا و طریقه و ممشاى دین نباشد. وقتى این مراقبت در انسان بهوجود آمد كه گفتار و عمل و سكوت و قیام و قعود و هر اقدام و تصرف او، برطبق خط مشىاى است كه خداى متعال معین كرده، اسم این حالت هوشیارى و توجه و تنبه در انسان تقواست كه در فارسى به پرهیزگارى ترجمه شده؛ و مقصود از پرهیزگارى این است كه حالت پرهیز و برحذر بودن، همیشه در انسان زنده باشد. فایده روزه این است. اگر ملتى یا فردى داراى تقوا بود، تمام خیرات دنیا و آخرت براى او جلب خواهد شد. فایده تقوا، فقط براى كسب رضاى پروردگار و نیل به بهشت الهى در قیامت نیست؛ فایده تقوا را انسان باتقوا در دنیا هم مىبیند. جامعهاى كه باتقواست، جامعهاى كه راه خدا را با دقت انتخاب مىكند و با دقت نیز در آن راه حركت مىكند، از نعم الهى در دنیا هم برخوردار مىشود، عزت دنیوى هم بهدست مىآورد و خدا علم و معرفت در امور دنیا هم به او مىدهد. جامعهاى كه در راه تقوا حركت مىكند، فضاى زندگى آن جامعه، فضاى سالم و محبتآمیز و همراه با تعاون و همكارى بین آحاد جامعه است. تقوا، كلید خوشبختى دنیوى و اخروى است. بشریت گمراه كه از انواع سختیها و رنجهاى شخصى و اجتماعى مىنالد، چوب بىتقوایى و غفلت و بىتوجهى و غرق شدن در منجلابى كه شهواتش براى او فراهم كرده است، مىخورد. جوامعى كه عقب افتادهاند، حالشان معلوم است. جوامع پیشرفته عالم هم، اگرچه از بعضى جهات خوشبختیهایى دارند -كه همان هم ناشى از هوشیارى و بیدارى در بعضى از امور زندگى است- اما دچار خلأها و كمبودهاى مرگبارى هستند كه نویسندگان و گویندگان و هنرمندان آنها، امروز با صد زبان آن را بیان مىكنند. وصیت اول و آخر تقوا، وصیت اول و آخر پیامبران است. در سورههاى مختلف قرآن مىخوانید، اولین سخنى كه انبیاى الهى به مردم گفتهاند، توصیه به تقوا بوده است. اگر تقوا باشد، هدایت الهى هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدایت الهى هم بهصورت كامل نصیب فرد و جامعه نمىشود. این روزه، مقدمه تقواست. خداوند در یك آیه دیگر از سوره حدید مىفرماید: «یا أیها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و امنوا برسوله یؤتكم كفلین من رحمته و یجعل لكم نوراً تمشون به». تقوا موجب مىشود كه خداى متعال نورى را در قلب و زندگى و راه شما قرار بدهد، تا بتوانید در پرتو آن نور حركت كنید و راه زندگى را پیدا نمایید. بشر نمىتواند با سردرگمى حركت كند. بدون شناختن مقصد و هدف، حركت انسانى میسور نیست. این نورى كه مىتواند هدف و سرمنزل و راه را به ما نشان بدهد، ناشى از تقوا و پرهیزگارى است. توصیه همه انبیا و اولیا به تقواست... توصیه مىكنم كه در همه امور و آنات زندگیتان، تقواى الهى را بر خود فرض و لازم بشمارید؛ مخصوصاً كسانى كه در جامعه مسؤولیت بیشترى دارند. اگرچه در جامعه اسلامى همه مسؤولند، اما هرچه مسؤولیت بیشتر و بار سنگینتر باشد، زاد و توشه تقوا بیشتر مورد نیاز است. آن كسانى كه در جامعه مسؤولند، باید بر مایه تقواى خود بیفزایند؛ بدانند كه چه مىكنند و بفهمند كه آیا رضاى الهى در این حرفى كه مىزنند، در این اقدامى كه انجام مىدهند و در این عملى كه مىكنند، هست یا نه؟ این، معیار و ملاك است. اگر ما تقوا را پیشه خودمان بكنیم، واللَّه قویترین قدرتهاى مادّى هم نخواهند توانست سر سوزنى در این راه مستقیمى كه ما طى مىكنیم، انحراف بهوجود بیاورند. دعا، امید و حركت ماه رمضان را مغتنم بشمارید. این روزها را با روزهدارى و این شبها را با ذكر و دعا به سر ببرید. فصل دعا هم، همین ماه مبارك است. اگرچه همیشه انسان باید با رشته دعا به خدا متصل باشد اما آیه «و إذا سألك عبادى عنّى فإنّى قریب اجیب دعوة الدّاع إذا دعان» در سوره بقره در خلال همین آیات مباركه مربوط به روزه و ماه رمضان است. در وسط آیات روزه و ماه رمضان، این آیه «و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قریب» آمده كه همه انسانها و همه بندگان را به دعا و توجه سوق مىدهد و دعوت مىكند. رابطه دعا، رابطه قلبى شما با خداست. دعا، یعنى خواستن و خدا را خواندن. خواستن، یعنى امیدوارى. تا امید نداشته باشید، از خدا چیزى را درخواست نمىكنید. انسان ناامید كه چیزى طلب نمىكند. پس دعا یعنى امید كه ملازمِ با امید به اجابت است. این امید به اجابت، دلها را مُشتعل مىكند و منوّر نگه مىدارد. به بركت دعا، جامعه بانشاط و اهل حركت مىشود. انس یعنی تدبر این ماه، همچنین بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامى را در ذهن ما قویتر و عمیقتر مىكند. بدبختى جوامع اسلامى، بهخاطر دورى از قرآن و حقایق و معارف آن است. آن كسانى از مسلمانان كه معانى قرآن را نمىفهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتّى كسانى هم كه زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را مىفهمند، بهخاطر عدم تدبر در آیات قرآن با حقایق قرآنى آشنا نمىشوند و انس نمىگیرند. مىبینید كه آیه «لن یجعل اللَّه للكافرین على المؤمنین سبیلاً» یعنى خداوند مؤمنین را زیردست و زبون كفار قرار نداده است، در كشورهاى عربى و بهوسیله مردم عرب زبان در دنیا خوانده مىشود اما به آن عمل نمىگردد. در آیات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نیست؛ لذا كشورهاى اسلامى عقب ماندهاند. انس با قرآن، یعنى قرآن را خواندن و باز خواندن و باز خواندن و در مفاهیم قرآنى تدبر كردن و آنها را فهمیدن. فارسىزبانها مىتوانند از ترجمه قرآن استفاده كنند و كلمات قرآنى را بهطور تقریب بفهمند و مضامین آیات قرآن را دریابند و در آنها فكر و تأمل كنند. اگر در آیات قرآن تأمل بكنیم، اراده و استقامت ما قویتر و بیشتر از این خواهد شد. همین آیات قرآنى است كه توانست در روزگارى، انسانهایى را تربیت كند كه با دنیاى كفر و ظلمات بستیزند. همین معارف است كه ملت بزرگ ما را وادار كرد و مجهز نمود كه با دنیاى مدرن مظلَم جاهلیت -جاهلیت مدرن و جاهلیت قرن بیستم- مقابله كند. امیدواریم كه ملت ما روزبهروز به قرآن و حقایق قرآنى نزدیكتر بشوند. خطبههاى نماز جمعه تهران؛ 10/1/69