جمهوری اسلامی/درسی برای ديكتاتورهای عرب
وضع قاضي و حكم دادگاه درباره مبارك و دستيارانش هرچه باشد، پرونده مبارك و همدستانش بهرحال مختومه خواهد شد ولي اين براي ديكتاتورهاي ديگري كه هنوز در رأس قدرت هستند، بايد درسهاي فراواني را بهمراه داشته باشد.
خفت و حقارتي كه حسني مبارك و همدستانش در لحظه ورود به قفس آهنين در دادگاه مستقر در آكادمي امنيتي مصر از خود به نمايش گذاشتند، در تاريخ معاصر اين كشور به عنوان مكمل پرونده جنايات و شيادي اين ديكتاتور خونريز عرب و همدستانش به ثبت رسيد. مبارك، دو فرزندش، حبيب العادلي وزير كشور و 6 تن از مقامات ارشد رژيم كمپ ديويدي مبارك حتي در جريان پيگيري پرونده اتهاماتشان هم در قامت "متهمين خاص" ظاهر شدند. براي انتقال آنها از هواپيما و هلي كوپتر استفاده شد و مبارك برروي يك تخت سيار بيمارستاني به همراه يك تيم كامل پزشكي وارد قفس محاكمات شد و تمامي متهمين درلباس عادي ظاهر شدند. همين امر نشان ميدهد كه متهمين اين پرونده، هر يك به درجاتي، مورد ملاحظه قرار گرفتهاند. دو فرزند مبارك مرتباً تلاش ميكردند مانع تهيه عكس و فيلم از چهره پدر شوند و درون قفس، كسي مانع آخرين نقشآفريني آشكار آنها نشد. به نطر ميرسد مبارك و همدستانش هنوز هم در تصميم سازيهاي پشت پرده بيتاثير نيستند و نمايش اخير، فرصتي براي "مظلوم نمائي" به اميد فضاسازي در جهت فرار از مجازات است كه البته در تاريخ بيسابقه نيست و آگوستينو پينوشه ديكتاتور شيلي هم با همين ترفندها و تمارض توانست پس از حضور در يك دوره از محاكمات نمايشي، به بهانه بيماري و كهولت سن از مجازات معاف شود. با اينهمه، خفت و حقارت حسني مبارك هرچند با هدف فرار از مجازات، براي رئيسجمهور مادام العمر مصر كه شايد هنوز هم در فكر به قدرت رساندن فرزندش جمال مبارك باشد، بسيار شرم آور است. اين سرنوشتي است كه هر لحظه ممكن است براي ساير ديكتاتورهاي عرب هم تكرار شود. دقيقاً به همين دليل است كه روند تحولات مصر و بويژه محاكمات اخير مصر، در بسياري از كشورهاي عربي، انعكاسي نداشته و دربارها نگرانند با انعكاس اين اخبار ملتها براي برخورد قاطع با رژيمهاي ديكتاتوري عرب، انگيزههاي بيشتري پيدا كنند و از ملت مصر الگو بگيرند. موضوع مهمتر به واكنش آمريكا، اتحاديه اروپا و رژيم صهيونيستي باز ميگردد كه اين واكنشها براي ملتها، دولتها و حتي ديكتاتورهاي عرب هم هشدار دهنده است و نشان ميدهد قدرتهاي شيطاني، كارگزاران و مزدوران منطقهاي را تنها تا جائي ميپسندند كه بتوانند از وجود آنها سوءاستفاده كنند اما اگر كار به جائي برسد كه وجود آنها براي منافعشان سودي ندارد، ضربه اصلي از جانب همان قدرتها وارد ميشود. غافلگيري آمريكا و غرب در قبال حوادث مصر باعث شد كه واشنگتن اصليترين مهرهاش را عليرغم آنهمه خوش خدمتي به صهيونيستها و غرب، به حال خود رها كند تا براي نجات از مرگ، به اين روشهاي حقيرانه متوسل شود و در قفس آهنين، به تخت بيمارستاني پناه ببرد. دنيا اين روزها به چشم خود ديد كه سرسلسله ديكتاتورهاي جهان عرب در چنين شرايطي در مقابل قاضي تفهيم اتهام شد و با گستاخي كم نظيري تمامي اتهاماتش را رد كرد، حال آنكه صدها ساعت فيلمهاي خبري از ميدان التحرير قاهره روند قتل عام مردم مصر را به صورت زنده به دنيا مخابره كرده و همه در اين زمينه به قطعيت رسيدهاند. در واقع براي مجازات مبارك و همدستانش به خاطر 32 سال خيانت و جنايت، احتياج چنداني به محاكمه نيست بلكه با مروري بر روند حاكميتش، محكوميت وي محرز است، با وجود اين، فقط چند مورد از اتهامات مبارك در كيفرخواست مطرح است و موارد جديتر از جمله همدستي آشكار و نهان با آمريكا و صهيونيستها در مرحله خيانت به آرمان فلسطين، تكميل و تمديد محاصره غزه با بستن گذرگاه رفح، همدستي با اسرائيل در بمباران مناطق مرزي غزه با مصر به منظور انهدام كانالهاي زيرزميني انتقال مايحتاج مردم غزه، ايجاد ديوار فولادي در مرز مصر با غزه براي تكميل محاصره ابدي آن، اعمال فشار بر كشورهاي عرب و فلسطينيها به منظور وادار كردن آنها به قبول طرحهاي رژيم صهيونيستي، پادوئي اين رژيم و پيشبرد اهداف صهيونيستي در جريان پيمان مادريد، پيمان اسلو، اجلاس آناپوليس، جلوگيري از تفاهم گروههاي فلسطيني و ممانعت از تحقق طرح آشتي ملي فلسطينيها، همدستي با صهيونيستها در 2 جنگ عليه لبنان و غزه. تصادفي نيست كه مبارك در اين فاصله عليرغم التماس به تمامي كشورهاي دنيا براي پذيرش وي فقط يك پيشنهاد دريافت نمود و صهيونيستها به وي توصيه كردند به اسرائيل پناهنده شود. حتي اگر هيچ دليلي براي اثبات نقش و جايگاه مبارك در خوش خدمتي به اشغالگران صهيونيست وجود نداشت، همين پيشنهاد نشان ميدهد كه مبارك تا چه اندازه براي صهيونيستها و در جهت تحقق اهداف آنها مؤثر بوده است. اين پيشنهاد صهيونيستها در حقيقت اوج مراتب وابستگي مبارك به اشغالگران را به نمايش گذاشت. با صرفنظر از اين مسائل، وجود مبارك در قفس آهنين و تلاش وي براي همراه داشتن يك نسخه از قرآن، يادآور حادثهاي مهم است كه 30 سال پيش رخ داد. آن روز، ستوان شهيد خالد الاسلامبولي قهرمان نام آور مصر كه انورسادات را با رگبار سلاحش به هلاكت رسانده بود، براي آنكه نشان دهد اين اقدام را در حمايت از آرمان فلسطين و براساس تعاليم قرآن كريم بعمل آورده، در حالي كه يك جلد قرآن كريم دردست داشت در دادگاه حضور يافت ولي حسني مبارك و فرزندان وي، قرآن را وسيلهاي براي فريب افكار عمومي قرار دادند تا از مجازات بگريزند. البته ملت مصر، حكم خود را درباره مبارك صادر كرده و اگر قرار باشد عدالتي برقرار شود، ديكتاتور اعدام خواهد شد. موضع قاضي و حكم دادگاه درباره مبارك و دستيارانش هرچه باشد، پرونده مبارك و همدستانش بهرحال مختومه خواهد شد ولي اين براي ديكتاتورهاي ديگري كه هنوز در رأس قدرت هستند، بايد درسهاي فراواني را بهمراه داشته باشد. مبارك در نطقهاي تلويزيوني خود به مردم مصر اطمينان ميداد پيام آنها را شنيده است ولي به طور همزمان دستور كشتار صادر ميكرد. اما آيا ديكتاتورهاي عرب پيام محاكمه مبارك در آكادمي امنيتي مصر را شنيده اند؟ اين سرنوشتي است كه دير يا زود، در انتظار آنها نيز خواهد بود. البته آنها به انواع ترفندها متوسل شده و ميشوند كه با دفعالوقت، ملتها را خسته كنند و از پيگيري حقوقشان منصرف نمايند. اما ايكاش ديكتاتورهاي يمن، بحرين، عربستان، اردن و مراكش به اين نكته توجه ميكردند كه هرچه باشند، قطعاً از مبارك نيرومندتر نخواهند بود. هر اقدامي، هر جنايتي و هر فاجعهاي رخ دهد، قطعاً پرونده آنها سنگينتر خواهد شد و اگر سالم به درون قفس آهنين برسند، براي مظلوم نمائي در اوج خفت و حقارت مجبورند به تخت بيمارستاني پناه ببرند، البته اين ترفندها هم تأثيري در سرنوشت محتوم آنها ندارد و براي شام سياه ديكتاتورهاي عرب، سحري متصور نيست.