آیتالله خزعلی: علاقهای به رئیسجمهور سال 90 ندارم
من به رئیسجمهور 84 علاقهمندم و علاقهای به رئیسجمهور سال 90 ندارم، به خاطر آنکه تحت تأثیر برخی افراد روحیات و اهداف گذشتهاش رنگ باخته است.
جوان: حجم خدمات دولت، نوع فعالیت رئیسجمهور و اعضای دولت، روحیه انقلابی و ارزشی و حرکت کردن در خط ولایت فقیه و تلاش در جهت تحقق منویات معظم له از جمله معیارهایی بود که باعث شد روح نشاط و امید به کالبد جامعهای که در دولتهای سازندگی و اصلاحات بیرمق شده بود، دمیده شود. این ویژگیها، حمایتها و پشتیبانیهای گسترده دلسوزان انقلاب، مردم و نخبگان را به همراه داشت. از جمله شخصیتهای بزرگ و تأثیرگذاری که با روی کار آمدن دولت نهم در سال 84 حمایتهای بیچشمداشتی را از اقدامات و خدمات دولت اصولگرا انجام داد آیتالله خزعلی است. ایشان که از تدوینکنندگان قانون اساسی است و سابقه عضویت در شورای نگهبان را دارد از خدمات ارزنده دولت نهم و دهم به تبع آن تحرکات جریان انحرافی و سران اصلاح طلب در فضای کنونی کشور میگوید. عضو مجلس خبرگان رهبری ضمن تبیین اغراض و اهداف جریان موسوم به انحرافی غافل نشدن از خیانتها و خباثتهای اصلاح طلبان و فتنهگران را موضوع اساسی میشمرد. آنچه میآید حاصل گفتوگوی جوان با آیتالله ابوالقاسم خزعلی است. اولین باری که از عملکرد رئیسجمهوردولت دفاع کردید را به خاطر دارید، چرا امروز دیگر شاهد آن حمایتهای شما از دولت نیستیم؟ سال اولی که احمدینژاد به نیویورک رفت و در سازمان ملل سخنرانی کرد بنده به دیدار احمدینژاد رفتم و لبهای ایشان را بوسیدم و به او گفتم به این خاطر لبهای تو را بوسیدهام که از امام زمان (عج) نام بردهای آن هم در جایی که قلب جهان کفر به حساب میآید. اما به مرور به واسطه برخی از افراد و نزدیکان همین شخصیت تغییر کرد. ج من در همان سالها با احمدینژاد دیدارهایی داشتم و در آن زمان بارها شاهد بودم که ناهار خود را هم از منزل میآورد و این برای ما موجب سرافرازی و شادی بود که رئیسجمهوری سرکار بیاید که سادهزیست، مردمی، عدالت پیشه و حساس به حلال و حرام دنیا باشد. موجب خوشحالی بود که رئیسجمهور ما حقوق ماهانه خود را فقط پولی بداند که از دانشگاه دریافت میکند و مبلغی به واسطه ریاستجمهوری دریافت نکند. کسی که بتواند اینگونه زندگی کند موجب شگفتی و سرافرازی است. اما متأسفانه پولهای زیادی از بیتالمال به واسطه نفوذیها و منحرفان به باد داده میشود که این با مشی احمدینژاد نمیخواند. در نامه پنجم نهجالبلاغه حضرت امیر (ع) به اشعث کارگزار آذربایجان فرموده است: عمل تو طعمه تو نیست که از آن استفاده مادی بکنی این امانتی است در گردن تو و از تو در مورد آن سؤال خواهند کرد. رئیسجمهور باید اطراف خود را با دقت بیشتری ببیند. حضرت امیر همچنین در نامه 53 به مالک اشتر مینویسد: مواظب اطرافیانت باش و بر آنها مراقب بگمار که اگر آنها خطا کردند آنها را مورد اعتراض قرار بدهی. به عقیده شما چه عواملی باعث شده است که جریانهای مخالف گفتمان انقلاب اسلامی هیچگاه به نتایج دلخواه نرسند؟ احمدینژاد باید با علمایی نظیر حضرت آیتالله مصباح که برای خدا کار میکنند ارتباط بیشتری داشته باشد و برای دستبوسی به محضر آنها برود و طلب راهنمایی کند. بهترین مطالب را در مورد جریان انحرافی که اطراف رئیسجمهور هستند آیتالله مصباح فرمودند که این جریان خطرناکتر از فتنه 88 است. این جریان اهداف خود را در نقاب دین و ادعای ارتباط با امام زمان (عج) پیش میبرند و به واسطه خدماتی که صورت گرفته است قصد فریب جامعه را دارند. این خدمات مردم را مردد میکند در دفاع از آنها یا علیه آنها. هر چند که مردم ما بصیرت خود را در 9 دی 22 بهمن سال 88 نشان دادند و اگر مردم ما در روزگار امام حسین(ع) به سر میبردند آقا شهید نمیشد و ما امیدواریم مردم با رهنمودهای مقام معظم رهبری این بیداری و هوشیاری را حفظ کنند. البته نباید یک موضوع مهم رادر طول 22 سال اخیر نادیده گرفت و آن اینکه حضرت آیتالله خامنهای با صلاحیت و قاطعیت و توکل بر خدا توانستهاند همان روش مدیریتی حضرت امام در سمت رهبری انقلاب اسلامی را ادامه دهند و مدیریت هوشمندانه ایشان نعمت بزرگی بود که خداوند به پاس اخلاص حضرت امام خمینی به جمهوری اسلامی هدیه کردند. در تمام حوادث و وقایعی که در طول این دو دهه اتفاق افتاده است میتوان بررسی کرد و به این نکات رسید. مثلاً در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 فتنهای اتفاق افتاد که به دنبال براندازی نظام بود و متأسفانه از افرادی که انتظار نمیرفت هیزم این فتنه را تهیه کنند در این فتنه وارد شده و برخلاف قانون و شرع به فریبکاری پرداختند و موجبات خوشحالی دشمنان ایران و مردم را فراهم کردند و کار به جایی رسید که منافقین رو سیاه و سلطنتطلبان هم برای سران فتنه و حامیان آنها پیام تبریک و حمایت فرستادند. هر چه سران فتنه در حوادث پس از انتخابات ادعاها و حرفهایی برخلاف قانون زدند مقام معظم رهبری رفتاری پدرانه و با سعه صدر و مطابق قانون انجام دادند و کشتی انقلاب را به سلامت از این فتنه از پیش طراحی شده عبور دادند. در جریان تحرکات و فعالیتهای جریان انحرافی در طول ماههای اخیر نوع برخورد و مدیریت معظم له همانند فتنه 88 بسیار هوشمندانه، مدبرانه و آگاهانه بود که باعث پدیدار شدن چهره واقعی افراد منسوب به این جریان شد. مقام معظم رهبری انسانی وارسته، هوشیار، خداترس و اهل مراقبت و دارای صفای باطن و اخلاص است. در جای دیگری هم گفتهام که ایشان قبل از نهضت امام خمینی (ره) در قم در درس مرحوم آیتالله بروجردی شرکت میکردند اما وقتی احساس کردند پدر سالخوردهاش به کمک او نیاز دارد، درس در قم و محضر آیتالله بروجردی را ترک کردند و به مشهد رفتند تا به پدر خود خدمت کنند و چون این کار را به خاطر رضای خدا انجام دادند خداوند پاداش بزرگی به او داد. این موضوع بسیار مهم و حائز اهمیت است زمانی که نایب امام زمان (عج) حکم داد، اجرای آن بر فقیه اعلم هم واجب است و در همین راستا آیتالله العظمی گلپایگانی به رهبر انقلاب اظهار کردند: من هر حکمی را که شما بدهید، واجب میدانم و باید گفت که حکم حکومتی صادر شود، اطاعت از آن بر فقیه اعلم نیز واجب است. فراماسونرها و دشمنان انقلاب به دنبال ضربه زدن به این نظام هستند و در جریان فتنه سال 88 که از سوی سه دشمن دیرینه ملت ایران هدایت میشد، فعالیت آنها به درجه اعلی رسید و در حال حاضر هم این عناد و دشمنی خود را به وسیله دیگر گروههای مخالف با ارزشها و آرمانهای اسلامی و انقلابی دنبال میکنند. بسیاری بر این عقیدهاند که شخص احمدینژاد باید جدا از جریان انحرافی تعریف شود، نظر شما در این باره چیست؟ تا مادامی که نظر خوبی نسبت به اشخاص خاصی داشته باشد خیر. این افراد خطرناکتر از میرحسین و کروبی هستند. جریان انحرافی با کمک خدا ضربه خورده و کارش تمام شده است لذا کارهای پشت پرده انجام میدهد و به این کارها روی آورده است چرا که ضربه خورده است. این فرد فکرش را هم نمیکرد که قلم و بیان حضرت آیتالله مصباح تا این میزان کاربرد داشته باشد. همانطور که بسیاری از بزرگان از جمله حضرت آیتالله مصباح یزدی فرمودند، جریان انحرافی حساستر و خطرناکتر از جریان فتنه است که در سال 88 اوج عملکرد آنها را دیدیم. دشمن انقلاب کشورمان بنا دارد به هر وسیله نفوذ کند در بدنه نظام جمهوری اسلامی ایران، نظامی که ولایت فقیه را به عنوان اساسیترین رکن در رأس خود قرار داده است. آنها در طول ماههای اخیر جریانی با افکار فراماسونری را به راه انداخته و مایلند به هر ترتیب ممکن افکار این جریان فکری را در بین جامعه و حکومت گسترش دهند. در طول ماههای گذشته بارها شاهد بودهایم که این گروه شعارهایی در زمینه ایرانیگری و مکتب ایرانی در سطح رسانهها مطرح کرده است. مگر ایران چه مکتبی داشته است؟ خاک ایران با خاک افغانستان یا عراق چه فرقی دارد؟ مهم فکر است. سه روایت داریم که از اهل سنت نقل شده است با این مضمون که اگر ایمان ستاره پروین باشد مردمی از ایران به آن ایمان دست مییابند. در یک حدیث دیگر میآید که اگر دین در ستاره پروین باشد و در یک روایت دیگر میفرمایند، اگر اسلام در ستاره پروین باشد، مردمی از ایران به آن دست پیدا میکنند. معنای این روایتها به خوبی نشان میدهد که ایرانیها به خوبی معنای اسلام را درک میکنند. در آیه 54 سوره مائده هم آمده است: «یا ایهاالذین امنوا من یرتد عن دینه فسوف یاتی الله یقوم یحبهم و یحبونه اذله علیالمؤمنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فیسبیل الله و لایخافون لومه الائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء والله واسع علیم»،«ای کسانی که ایمان آوردهاید هر کس از شما از دین برگردد، به زودی خدا گروهی دیگر را آورد که آنان را دوست میدارد و آنان نیز او را دوست دارند. اینان با مؤمنان، فروتن و بر کافران سرافرازند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند. این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد میدهد و خدا گشایشگر داناست». روایتی از اهل سنت نقل میکند که ایرانیها به این دست پیدا میکنند. در اینجا صحبت از ولایت نیست، صحبت از ایمان است البته وقتی ایمان این را درک کند میفهمد که بعد از پیامبر (ص) حضرت امیر (ع) جانشین ایشان است. باید خود ایمان و اسلام را مورد نظر قرار داد، نباید در این آیه از ولایت نام برد چرا که عدهای از اعراب از آن استفاده سوء میکنند و میگویند این تفاسیر از تفکرات شیعه نشأت میگیرد و ارتباطی به دین اسلام ندارد. البته اسلام واقعی آن است که جانشین حقیقی پیامبر (ص) را به صورت حقیقی مشخص کرده است که این جانشین حضرت امیر(ع) است. بنابراین این مطلب روشن است که ما مکتب ایران نداریم، مکتب ما مکتب اسلام است، مکتب ولایت فقیه است. آقایانی که مباحث این شکلی را بیان میکنند نفوذ کردهاند در اطراف آقای رئیسجمهور هر چند که خدمات رئیس دولت جای قدردانی و تشکر دارد ولی ایشان باید در مورد اطرافیان خود مواظبت لازم را به خرج دهند. کسانی در بین اطرافیان او ورود پیدا نکنند که ایشان را به زمین بزنند. (هرچند که افراد مسئلهدار همین کار را انجام دادند) اطرافیان رئیسجمهور متأسفانه کاری کردند که این مرد با همه احترامی که داشت مورد غضب قرار گرفت. الان هم میبینیم که سفرهای استانی را حذف کرده است. از این جهت ما متأثریم و امیدواریم ایشان بفهمد که اشتباه کرده است. رئیسجمهور 11 روز در جلسه هیئت دولت حضور پیدا نکرد و این اشتباه است. هر کسی اشتباه میکند غیر از معصومین. ایشان اگر به اشتباه خود اقرار میکردند رتبه خود در بین مردم را بالا میبردند و همین مردم علاقه بیشتری را نسبت به وی ابراز میکردند. بسیاری از دلسوزان نظام بر این باورند که این جریان با روحانیت مخالفند و علما و روحانیون را مانعی برای رسیدن به اهداف خود میدانند. نظر شما چیست؟ البته این جریان نسبت به این موضوع تصریح به خرج نداده است اما عملکردشان گویای این نکته است که با روحانیت سر و کاری ندارند و حتی در رسانههای غربی و از جمله یکی از روزنامههای امریکایی به این نکته اشاره شده که با بودن جریان مشایی، مجتهدین و علما به حکومت راهی پیدا نمیکنند. آنها برآوردشان این است که این جریان مخالف علما و روحانیون دین هستند. آنها با عمود خیمه نظام جمهوری اسلامی ایران که همان ولایت فقیه است سر و کار ندارند و در مواقع مختلف عدم اعتقاد خود را نسبت به این موضوع نشان دادهاند. آنچه در مواضع و عملکرد احمدینژاد در طول سالهای گذشته به خوبی پدیدار است، تکریم و اعتقاد نسبت به علما و روحانیون است، این گزاره چگونه با اعتقادات جریان انحرافی قابل جمع است؟ گویا گاهی برخی از منسوبین این جریان با رمل و سحر یا هر چیز دیگری پیشگویی میکند و گفتن آرای احمدینژاد در جریان انتخابات از جمله آن است. زمانی که پیشگویی این شخص به حقیقت میپیوندد به زلال بودنش ایمان آورده میشود و احتمال داده میشود که رابطه با امام عصر (عج) دارد. راه ما آن است که خداوند متعال در آیه 102 سوره بقره مشخص کرده است، خداوند در این آیه از مضرات سحر سخن به میان میآورد و میفرماید میشود از آن استفاده کرد اما ضررهای بسیاری دارد. راهی که خداوند به ما نشان داده است عمل به قرآن و سنت پیامبر (ص) و امامان معصوم است (همانطور که پیامبر (ص) فرمودند، دو چیز نفیس در میان شما میگذارم یکی قرآن و دیگری سیرت من است و این دو از هم جدا نمیشوند) ما باید بیدار باشیم و به بعضی احتمالات و فرضیات که به وقوع میپیوندد توجهی نداشته باشیم. امروز امانتی دست رئیسجمهور است. امانتی که بعد از گذشت 6 سال به خوبی از آن نگهداری کرده و باید از این به بعد هم همینطور باشد. امانتی که مردم به ایشان سپردهاند و باید به فکر امانت باشد و فردا از وی در مورد این امانت سؤال میشود. سؤال میشود چرا به آنچه که علما و فقها گفتهاند عمل نکردی و به حرفهای یک شخص خاص عمل کردهای و امانت را به سلامت به مقصد نرساندهای. به هر حال اعتقادات و خواستههای این جریان در مورد علما و روحانیون است با آنچه در گذشته از احمدینژاد میدیدیم قابل جمع نیست و فاصله دارد. آخرین دیداری که با دکتر احمدینژاد داشتهاید را به خاطر دارید؟ صحبتهایی مطرح شد مبنی بر اینکه در جریان خانهنشینی احمدینژاد شما به دیدار ایشان رفتهاید؟ خیر، در جریان خانهنشینی احمدینژاد من به دیدار ایشان نرفتم. قبل از این پیشامدها من با ایشان ملاقاتی داشتم در اسفند ماه سال گذشته. در آن زمان به احمدینژاد گفتم رهبر معظم انقلاب از شما تمجید میکند ولی گاهی هم گلایههایی از شما دارد، آن موقع که به فرمایشات ایشان عمل نمیکنید شایسته شما نیست و از خصیصههای کسانی است که در سدههای قبل زندگی میکردند. انتظار از شما این است که به مانند همیشه در جهت تحقق منویات مقام معظم رهبری باشید و اگر چنین نکنید جای گلایه دارد. در آن دیدار من رفتار احمدینژاد را در برخی مسائل شبیه برخی افراد منفور دانستم. شما شاه هستید و رئیس جمهور نیستید (البته احمدینژاد هیچگونه حرفی در جواب شباهتسازی من نزد) البته تأکید میکنم اگر ایشان یا هر کس دیگری به فرمایشات مقام معظم رهبری گوش ندهد دیکتاتوری کرده و مثل شاه برخورد کرده است. در آن جلسه به ایشان گفتم دوست داشتم بنده و آیتاللهمصباح یزدی و آیتالله جنتی به دیدار شما بیایم ولی موانعی پیش آمد. بنده گفتم اگر آیتالله مصباح اینجا بیاید ارتباط علمای قم با شما قوی و مستحکمتر میشود. ولی متأسفانه این نشد. ما احمدینژاد سال 84 را با آن روحیات قبول داریم، احمدی نژاد سال 90 تفاوتهای زیادی با آن احمدینژاد شش سال پیش کرده است و این تفاوت در زمان برکناری وزیر اطلاعات آشکارتر شد. احمدینژاد سال 84 با احمدینژاد سال 90 چه تفاوتی دارد؟ در سال 84 به ظاهر و آنطور که مشخص بود مطیع و فرمانبردار رهبری بود و تنفیذ را قبول داشت (او بر این باور بودکه رأی چند صد میلیونی هم مانند 9 تا صفر است که واحدی یا عددی در پشت سر خود ندارد و همه آن صفرها را بیمقدار نشان میدهد. اما تنفیذ رهبری را آن واحد و عدد میدانست که به آن صفرها هویت و اعتبار میبخشد) اینکه چه کسانی و چطور روحیات ایشان را تغییر دادند و ذهنیتشان را عوض کردند خدا میداند. شبهه نیست که پرکاری و جنبوجوش و توانایی و شجاعت احمدینژاد در سالهای دولت نهم هنوز برنگشته است. مواضع همراه با شجاعت و برآمده از ایمان ایشان را در مقر سازمان ملل از یاد نبردهایم و همگی به پشتیبانی ملت و رهبر معظم انقلاب بود. (مردم به خاطر آنکه احمدینژاد را سرسپرده راه ولایت میدیدند به او رأی دادند و حمایتش کردند). مشایی را چطور شخصیتی میبینید؟ یکی، دو باری من از نزدیک با وی دیدار داشتهام حتی مطلبی را با او درمیان گذاشتهام اما انجام ندادند در حالی که میتوانست انجام بدهد. چه چیزی از وی خواستید؟ مسائلی مربوط به بهائیان بود. بهائیان برخی افراد متدین قائل به امام زمان (عج) را اذیت میکردند و من این موضوع را به وی منتقل کردم و حتی گفتم این دونفر در مشهد و تهران هستند اما موضوع را پیگیری نکردند. کسانی که مورد اذیت قرار گرفتند در مورد بهائیت و تفکرات آنها روشنگریهای خوبی انجام داده بودند و مطالب مناسبی را نوشته بودند که بینظیر است. او به من قول مساعد داد اما خبری نشد. بسیاری معتقدند موضوع جریان انحرافی، دستاویزی برای افرادی شده است که در سالهای گذشته هم خدمات دولت را نمیدیدند و به هر بهانهای فعالیتهای دولت را تخطئه میکردند. برخی از این افراد در سالهای قبل در رأس دولت بودهاند و از خدمات و کارکرد دولت به خوبی با خبر هستند و میدانند که این دولت کارآمدترین و پرکارترین دولت بعد از دولت مقام معظم رهبری در دهه 60 است و به تعبیر خود آقا بهترین دولت پس از مشروطه است. اما همین افراد به واسطه بغضی که به شخص رئیس جمهور دارند فعالیتهای مثبت این دولت را نادیده میگیرند و در جهت حذف آن تلاش میکنند. این افراد زمانی که قوه مجریه را در اختیار داشتند میتوانستند طرحهای عظیمی مثل هدفمند سازی یارانهها را انجام بدهند و مشکلات مردم مستضعف و تهیدست جامعه را برطرف کنند اما در جهت آن تلاش نکردند و به جای آن مال اندوزی و جمع کردن ثروت را به اطرافیان خود یاددادند. بستگان و نزدیکان این افراد هم تا هم اکنون در راه انحراف قدم بر میدارند و از همان رانتها وثروت اندوزیها استفاده میکنند، چه دلیل دارد که این افراد آن سالها را فراموش کنند. امروز یک اشتباه اتفاق افتاده است و آن قرار گرفتن مقابل ولی فقیه است اما این همه خدمت و کار هم برای مردم و جامعه انجام گرفته است. کسانی که امروز ایراد میگیرند خودشان سراپا ایراد هستند و عملکرد آنها این را اثبات میکند. مواضع امروز شخصیتهای محوری فتنه همانند محمد خاتمی و موسوی خوئینیها این فرضیه را تقویت میکند که تحرکات جریان انحرافی باعث آن شده است که سران فتنه گذشته خود را فراموش کنند و به جای آن مواضع طلبکارانه نسبت به نظام اتخاذ کنند. اگر بنده امروز که یکشنبه است را الان فراموش کنم میتوانم خیانتهای فتنهگران سال 88 را هم فراموش کنم و اینطور نیست. پشت پا زدن به ارزشهای اسلامی، پاره کردن عکس حضرت امام، توهین به امام حسین(ع)، سوت زدن و کف زدن در روز عاشورا، متعرض شدن به زنان محجبه در خیابان و صدها عمل خلاف شرع و قانون مگر به این سادگیها قابل فراموشی است. کدام انسان عاقل است که خیانتهای افراد منسوب به فتنه 88 را فراموش کند. حالا اشتباهی از سوی افرادی صورت گرفته است که مقابل ولایت فقیه در یکی، دو موضوع قرار گرفتهاند (هر چند که این هم به سادگی قابل اغماض نیست) اما این باعث نمیشود که ما جنایتهای این افراد را به فراموشی بسپاریم. آنها با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز نظام خود را به آخر خط رساندند و این امروز به راحتی قابل مشاهده است. همین افراد (سران فتنه 88) امروز هم دوست دارند دست به دست منحرفان بدهند و ضربه دیگری به نظام و مردم تحمیل کنند، چون همه آنها افکار و تفکراتشان از یک جا آب میخورد آن هم از خارج کشور است. پرونده سران فتنهگر 88 بسیار سیاهتر از جریان انحرافی امروز است. اهداف خاتمی از بیان مواضع طلبکارانه از نظام چگونه قابل ترسیم است؟ آقای محمد خاتمی از راه بیچارگی وارد این قسمت شده و میداند که به کلی آبرویش را از دست داده است. قبل از آنکه آقای خاتمی سال 76 در انتخابات پیروز شود من در یزد صحبت کردم. من در آن سخنرانی گفتم زمانی که پدر ایشان مطلع شد که محمدخاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد شده است، گفتند که این خطرناک است چرا که محمد غربزده است. من هم امروز به خاتمی میگویم اگر امریکا را دوست دارد و تحت تأثیر آنهاست برود نجف و ابوغریب را ببیند، ببیند که چطور امریکاییها جلوی چشمان شوهر به زنش تجاوز میکنند. ایشان علاقهاش به غرب بسیار زیاد است و زبانش و عملش زنندگی دارد. آیتالله مصباح هم در این مورد اشاره خوبی فرمودهاند که این از گناهان هاشمی رفسنجانی است. اول او خراب کرد که کار به خاتمی رسید و ادامه کار هاشمی را دنبال کرد. آن دو دولت خیلی برای ما خرابیها به باور آوردند، دولت سازندگی و دولت دوم خرداد. برخیها سعی دارند عملکرد جریان انحرافی را به پای دولت نهم و دهم و به صورت کلی به حساب کل جریان اصولگرایی بنویسند و این نتیجه را بگیرند که جریان اصولگرایی توان مدیریتی لازم را برای پیشبرد امور کشور ندارد نظر شما چیست؟ اصولگرایان امروز زیر نظر کمیته 8 + 7 امور خود را پیگیری میکنند و به وحدت رسیدهاند. آینده خوبی را میتوان برای آنها ترسیم کرد. اصولگرایان خود را عاری از گناه و اشتباه نمیدانند. اصل شکلگیری اصولگرایان برپایه خرابی نیست و اصلاح طلبان اصلشان برپایه خرابی و ویرانی است و دولت سازندگی هم به همین شکل بوده است. مردم عملکرد دولت سازندگی و دولت اصلاح طلب را دیدهاند و آنها را خوب میشناسند و عملشان به خوبی نشان میدهد که قصد معارضه با نظام را دارند. اصلاح طلبان برای براندازی آمدهاند، نه برای خدمت به اسلام. عدم انتخاب کاندیدای زیر چتر اصلاح طلبی در دورههای گذشته و مخصوصاً ریاست جمهوری به خوبی نشان میدهد که مردم به جریان اصولگرایان رغبت دارند و نوع مدیریت جریان اصلاح طلبی را پس میزنند. اگر مردم خدمتی از سوی جریان اصلاح طلب میدیدند یقیناً باز هم به کاندیدای آنها رأی میدادند. به هر روی با توجه به اینکه انتخابات مجلس در پیش است، شکلگیری کمیته 15 نفره و نوع عملکرد و فعالیت آنها برای آینده اصولگرایی بسیار تعیین کننده است. چشماندازی که شما برای اصولگرایان در انتخابات مجلس آتی ترسیم میکنید تا چه میزان پیروزی این جریان را نشان میدهد؟ روشی که جریان اصولگرایی مورد نظر قرار داده است با عنوان 8 +7 بسیار خوب و امیدوار کننده است منتها در این بین هوا و هوس هم هست. گاهی انسان به خطا میرود یا قصد سهم خواهی را دارد، به هر حال باید مواظب بود. من آینده را برای جریان اصولگرایی و انتخابات مجلس خوب میبینم و انشاءالله پیشرفت خوبی خواهیم داشت. ممکن است در این بین برخی افراد نفوذی باشند و قصد برهم زدن جمع را داشته باشند که این را هم باید مورد توجه قرار داد. تمام کسانی که برای عضویت در گروه هفت نفره اعلام شدهاند کارشان مطلوب و شخصیتشان مورد قبول است. انشاءالله میشود امید داشت که اصولگرایان اکثر کرسیهای مجلس نهم را تصاحب کنند و شاهد یک مجلس ولایتمدار باشیم. جریان انحرافی هم در کنار جریان اصلاح طلب برای ورود به انتخابات مجلس و تصاحب کرسیها تلاشهای فراوانی داشتهاند، این تحرکات را چگونه میبینید؟ تجربه نشان داده است مردم ما هر جا خط انحراف از ارزشهای اسلام و انقلاب را از سوی گروه خاصی دیده است آن عده را پس زده و به جای آن جماعتی را بر سر کار آورده است که منطبق با ارزشهای انسانی و الهی رفتار کرده باشد. هزینههای میلیاردی گروههای خاص در این جهت هم مفید به فایده نخواهد بود.