دختران بدون شوهر و آمار های نادرست
فرامرز استواري پور/ دامن زدن به مساله كمبود پسر در جامعه و اعلام آماري از جمله يك ميليون دختر بدون شوهر ميمانند و از اين قبيل نه تنها مشكلي را حل نميكند و باعث نميشود دختران جامعه به فكر ازدواج افتاده و آمار طلاق پايين بيايد، بلكه باعث بروز اختلالات رواني در بين افراد جوان جامعه نيز ميشود.
متاسفانه دامن زدن به مساله كمبود پسر در جامعه و اعلام آماري از جمله يك ميليون دختر بدون شوهر ميمانند و از اين قبيل نه تنها مشكلي را حل نميكند و باعث نميشود دختران جامعه به فكر ازدواج افتاده و آمار طلاق پايين بيايد، بلكه باعث بروز اختلالات رواني در بين افراد جوان جامعه نيز ميشود. اختلالاتي كه در بلندمدت ميتواند صدمات جبرانناپذيري بر اصول و ارزشهاي اخلاقي جامعه وارد بياورد. رواج اين باور غلط در ميان جوان يك نوع سر خوردگي ناخواسته براي دختران و اعتماد به نفس كاذب در بين پسران به وجود ميآورد كه گاهي به افزايش فساد اخلاقي در جامعه نيز منجر ميشود. متاسفانه مطبوعات بيش از همه به اين مساله دامن ميزنند، البته تمام تقصير به گردن آنها نيست. مسوولان و صاحب نظراني كه بدون در نظر گرفتن تاثير اعلام اين آمار بر جامعه اقدام به پخش چنين اخباري ميكنند، بيش از همه مقصرند. در حالي كه با يك نگاه كارشناسي به موضوع و تجزيه و تحليل آن براي خواننده و شنونده اين خبر ميتوانند، از تاثيرات منفي آن بر جامعه جلوگيري كنند. در تمامي آمارها و سرشماريهايي كه انجام ميشود، معمولا تعداد مردان بيشتر از زنان است. اما چه اتفاقي ميافتد كه ناگهان با اخباري از قبيل بيشوهري يك ميليون دختر در ايران و بحران همسر براي دختران ايراني و... مواجه ميشويم. به اين دليل كه عموما سن ازدواج دختران در اين سرشماريها حداقل 5 سال پايينتر از سن ازدواج پسران در نظر گرفته ميشود. وقتي قاعده يك هرم وسيعتر باشد، قطعا جمعيت آن هرم بيشتر خواهد بود. همين امر باعث ميشود كه چنين تفاوت آماري در جامعه رخ بدهد كه البته اين تفاوت آماري به دليل باورهاي غلط، فرهنگهاي نادرست و سنتهاي اشتباهي است كه هنوز هم در جامعه ما رواج دارند. از اين جمله ميتوان به خانوادههايي كه داراي چند دختر هستند و بر ازدواج به ترتيب دختران خود تاكيد دارند، اشاره كرد. همچنين خانوادههايي كه معتقدند دخترشان حتما بايد با مردي ازدواج كند كه حداقل 5 سال از او بزرگتر باشد. يا اگر مردي از نظر سني و موقعيت اجتماعي شرايط ايده آل دارد، اما يك ازدواج يا نامزدي ناموفق داشته ديگر نميتواند همسر مناسبي براي دختر آنها باشد. تمام اينها در كنار مسائل ديگري از جمله مشكلات اقتصادي حاكم بر جامعه، تغيير ديدگاه دختران كنوني جامعه به زندگي، افزايش دختران تحصيل كرده و البته بالا رفتن سن ازدواج و به طبع آن بالا رفتن توقع افراد بويژه دخترها و... باعث ميشود كه ناگهان در اخبار اجتماعي با چنين آمار غير واقعي مواجه شويم. اما با يك نگاه درست و دقيق به آمار و ارقام جمعيت در كشور ميتوانيم به نتايج منطقيتري دست پيدا كنيم. هماكنون تعداد دختران مجرد ۱۵ تا ۱۹ ساله از ميزان پسرهاي مجرد ۱۵ تا ۱۹ ساله كمتر است، در تمام ردههاي سني تعداد دختران مجرد همان رده سني از ميزان پسران مجرد كمتر است. ولي به دليل اينكه بين سن ازدواج دختران و پسرها بطور متوسط پنج سال فاصله وجود دارد در مقايسه تعداد دخترهاي مجرد ۱۵ تا ۳۵ ساله با پسرهاي مجرد ۲۰ تا ۴۰ ساله، تعداد دختران حدود يك ميليون نفر بيشتر است. به دليل افزايش تعداد مواليد در دهه نخست انقلاب كشور ما داراي يك هرم سني با قاعده وسيع بوده و تعداد جمعيت ۱۵ تا ۱۹ ساله كشور از جمعيت ۲۰ تا ۲۴ ساله بيشتر بود و زماني كه تعداد دختران را يك رده سني پايينتر ميگيريم اين قاعده سني متورمتر است و تعداد دخترهاي بيشتري در اين رده قرار دارد. با كاهش تعداد مواليد قاعده هرم سني در ايران در حال كوچك شدن است، با جمع شدن اين قاعده هرم سني، تعداد جمعيت ۱۵ تا ۱۹ ساله از ۲۰ تا ۲۴ ساله كمتر شده و تعداد دخترهاي مجرد ۱۵ تا ۳۵ ساله از پسرهاي ۲۰ تا ۴۰ ساله كمتر ميشود و در يك دهه آينده پسرهاي در معرض ازدواج از دخترهاي در معرض ازدواج بيشتر ميشوند. بهتر است به جاي اعلام آمار و ارقام جمعيت دختران و پسران مجرد به اين شكل و تصور و باور اينكه چنين آمار و ارقامي ميتواند تاثيرگذار بوده و جوانان را به ازدواج تبليغ كند، شرايط ازدواج را براي آنها فراهم كرده و چنين ازدواجي را در جامعه تبليغ كنيم. وقتي مشكل اشتغال، مسكن، تورم و... در جامعه وجود دارد، هر چه هم تعداد پسران از دختران بيشتر باشد، باز هم دردي از جامعه دوا نميكند. نميتوانيم چشم خود را بر روي واقعيتهاي موجود در جامعه ببنديم و تنها رواج فرهنگ بيگانه و سريالهاي ماهواره را عامل پايين آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق در جامعه بدانيم. در اينكه كشورهاي در حال توسعه هميشه جمعيت هدف كشورهاي توسعه يافته براي القا كردن فرهنگ خود بوده هيچ شكي نيست. در اينكه سريالهاي بيسرو ته ماهوارهيي هيچ هدفي جز رواج فساد اخلاقي در جامعه ايران ندارد، هم شكي نيست. اما به همان اندازه كه اين سريالها ميتواند ارزشهاي جامعه ما را به خطر بيندازند، شرايط سخت معيشتي و اقتصادي هم ميتواند عامل بالا رفتن آمار فساد و فحشا در جامع باشد. ما اگر معتقديم كه بايد مانع ورود فرهنگ بيبند و بار غرب به جامعه جوان خود باشيم، بايد كاري كنيم كه شرايط يك ازدواج آسان و شروع يك زندگي راحت براي جوانان كشور ممكن شود. در يك مقطعي پرداخت انواع و اقسام وامهاي ازدواج تشويق عدهيي از جوانان به ازدواج شد، اما وقتي امنيت شغلي وجود ندارد، وقتي تورم در كشور روز افزون شده و ديگر از شرايط رفاهي در زندگي قشر متوسط جامعه هم خبري نيست، چه توقعي ميتوانيم داشته باشيم كه جوانان ما ميل و رغبتي به ازدواج داشته باشند، البته در حال حاضر شايد يكي از دلايل بالا رفتن آمار طلاق همان تشويقهاي غير كارشناسانه با پرداخت وامهاي ازدواج بود. به هر حال براي اينكه بتوانيم شرايط اخلاقي و ارزشي جامعه را در حالت تعادل نگه داريم و از آمار جرم و جنايت و فساد در جامعه كم كنيم، بايد به جاي انتشار اخبارهاي جنجالي و ارايه راهكارهاي كوتاهمدت به فكر فراهم آوردن شرايط مناسب براي بسط و گسترش اخلاق مداري در جامعه باشيم. ملت ما