درباره تمايل خاتمی برای بازگشت به قدرت
رئيس جمهور سابق كشورمان نبايد فراموش كند كه در جريان حوادث پس از انتخابات سال 88 كه كودتاي اقليت عليه راي اكثريت مردم با مشاركت صريح دشمنان نظام بود، ايشان و اكثر دوستانشان به قانون اساسي ملتزم نبودهاند.
الف: در هفتههاي اخيراز قول رئيس جمهور سابق، مطالب ضد و نقيضي درباره تمايل ايشان به بازگشت به قدرت و نقش آفريني در انتخابات آتي و حاكميت نظام جمهوري اسلامي نقل و منتشر شده است. درباره اين اظهار تمايل، تذكر چند نكته ضروري است: اولاً مشاركت حداكثري همه سليقههاي سياسي وفادار به قانون اساسي در انتخابات و نظام حاكميتي كشورمان مطلوب است و همه بايد سعي كنيم امكان نقش آفريني همه سلايق ملتزم به قانون اساسي در اداره كشور فراهم شود. مشاركت تمام سليقهها در اداره جامعه نه يك تعارف بلكه اصلي از اصول مردمسالاري ديني و اصولگرايي است، البته نه همه سليقهها، بلكه سليقههايي كه به چارچوب و قواعد اساسي اداره جامعه يعني « قانون اساسي» وفادار و ملتزم باشند. رئيس جمهور سابق كشورمان نبايد فراموش كند كه در جريان حوادث پس از انتخابات سال 88 كه كودتاي اقليت عليه راي اكثريت مردم با مشاركت صريح دشمنان نظام بود، ايشان و اكثر دوستانشان به قانون اساسي ملتزم نبودهاند. فراموش نميكنيم كه در 30 خرداد 88 و زماني كه رهبر انقلاب از همه معترضان به نتيجه انتخابات دعوت كردند در مهلت قانوني باقي مانده از مسير قانوني اعتراضاتشان را پيگيري كنند ولي نفر دوم انتخابات بجاي مسير قانوني اعتراض، طرفداران خود را به خيابانها فرا خواند؛ آقاي خاتمي در كسوت رئیس شورای مرکزی مجمع روحانيون مبارز اطلاعيه صادر و تاكيد كرد نفر دوم انتخابات را تنها نميگذارد. اين در حالي بود كه نفر دوم انتخابات به صريحترين شكل ممكن مسير قانوني اعتراض به نتيجه انتخابات را زير پا گذاشته بود و با رفتار خود در سايه تشويق پرشور ضد انقلاب و دولتهاي غربي و رسانههايشان، امنيت عمومي جامعه را به شدت به خطر انداخته و فضا را براي فعاليت اوباش و تروريستهاي مجاهدين خلق فراهم كرده بود. آقاي خاتمي بايد به اين سوال پاسخ دهد كه اگر او و دوستانش به انتخابات وارد شوند و بازهم راي نياورند، چه رفتاري خواهند داشت؟ آيا بازهم بازي را به هم خواهند زد و مسير قانون و چارچوبهاي قانون اساسي را زير پا خواهند گذاشت يا به قانون و مسير قانوني اعتراض تمكين خواهند كرد؟ آيا آقاي خاتمي و دوستانش قول خواهند داد كه به قواعد بازي و قانون انتخابات احترام بگذارند؟ اصولاً قول كسي كه يك بار با چنان وسعتي به قانون تمكين نكرده چه ارزشي دارد؟ آيا وعده چنين كساني با چنان پيشينهاي ميتواند قابل قبول باشد؟ در سالهاي 88 و 89 به ويژه در عاشوراي 88 و 25 بهمن89، نفر دوم انتخابات در صريحترين شكل ممكن با تروريستهاي مجاهدين خلق همدستي كرد و خاتمي كه قبلاً از رفتار نفر دوم انتخابات حمايت كرده بود، موضع خود را تغيير نداد و به همين دليل، آقاي خاتمي در لطمات حوادث بعد از انتخابات به كشور شريك است و بايد اكنون خود را در صف بازخواست ببيند نه در صف بازگشت به قدرت. رئيس جمهور سابق بايد بداند كه گذشت زمان، اعمال و رفتارش در سالهاي 88 و 89 را در ذهن وجدان عمومي جامعه و دستگاه قضايي، پاك يا كمرنگ نخواهد كرد. نظام جمهوري اسلامي طرفدار حضور حداكثري همه سليقههاي سياسي در چارچوب قانون اساسي در انتخابات است اما كساني كه تحت حمايت امريكا و اسرائيل و مجاهدين خلق، زمينه ناامني و فعاليتهاي تروريستي در خيابانهاي تهران را فراهم كرده اند چگونه شايستگي فعاليت سياسي را دارند؟ البته بايد از حضور اصلاح طلباني كه در آن حوادث شريك نبوده اند استقبال كرد. همه كساني كه در جريان حوادث پس از انتخابات سال 88 تقصير داشتند بايد عادلانه محاكمه و قاطعانه مجازات شوند چه آن دادستاني كه دستور داد جوانان بازداشتي به محل نگهداري اوباش فرستاده شوند، چه آن اراذلي كه در شب 25خرداد 88 وحشيانه به كوي دانشگاه تهران حمله و دانشجويان را مضروب كردند و چه كساني كه تحت حمايت صريح و علني دشمنان اين آب وخاك، زمينه ناامني و فعاليتهاي تروريستي را فراهم آوردند. طول كشيدن محاكمه و مجازات اين افراد نبايد ما را از پيگيري مستمر اين خواسته به حق، مأيوس كند.