وعدههای کاهش نرخ بیکاری و بیکارانی که دستفروش میشوند
شما نمیتوانید دستفروشان مترویی را از سایر مسافران تشخیص دهید. آنها خیلی عادی میآیند و لوازم فروشی اشان از قیبل لباس، لوازم آرایش و غیره را از کوله پشتی اشان بیرون میکشند و اولین جملهای که بر زبان میرانند این است که «خانمها توجه کنید» !
پیش بینی ۱۴ درصدی نرخ بیکاری در سال ۹۰ از سوی مرکز آمار کافیست تا از این پس منتظر باشیم که وقتی قرار است در قطارهای زیر زمینی، خیابانهای شهر و هر کوی و برزنی بگردیم، زنان و مردان دستفروش برای امرار معاش آویزان حقوق شهروندی مان شوند. به گزارش فردا، ایجاد بیش از ۵/۲ میلیون شغل و کاهش ۵/۱ درصدی نرخ بیکاری، افزایش ۱۵ میلیارد دلاری صادرات غیرنفتی، رشد اقتصادی سه درصدی، تثبیت قیمت همه اقلام از جمله مسکن البته با پذیرفتن تورم حداکثر ۱۵ درصدی برای سال ۹۰ همراه با کاهش حضور دولت در بازار و... مجموعهای از وعدههای مطرح شده دولت برای اقتصاد ایران در سال ۹۰ است که هنوز بعد از گذشت نزدیک به پنج ماه از سال هنوز هم هیچ نمادی از بروز آنها دیده نمیشود. این در صورتی است که مرکز آمار از همان روزهای نخست سال نرخ بیکاری را بیش از ۱۴ درصد اعلام کرده است. بیکارانی که دستفروش میشوند یکی از مناظری که هر روزه مقابل دیدگان شهروندان پایتخت رخ مینماید و چیزی جز تاسف و ناراحتی به همراه ندارد دیدن افرادی است که در گوشه گوشه شهر، اتوبوس و قطارهای مترو تهران در حال دستفروشی هستند. در این میان دستفروشی در مترو بیش از سایر گونههای دستفروشی رشد فزایندهای داشته و همه ما هر روز وقتی قدم در مترو پایتخت میگذاریم به جای دیدن تابلوهای زیبا و فروشگاههای متنوع، افرادی را میبینیم که کسب و کارشان با هیاهوی حرکت غول آهنی بر ریل ممزوج شده است. دستفروشی در مترو که چند سالی است باب شده، شغلی است که به دلیل هزینه بر نبودن برای صاحبان آن و وجود فضای مناسب برای عرضه کالاها و همچنین استقبال مردمی از خرید در مترو، به شغلی پرطرفدار برای بیکاران تهرانی تبدیل شده است؛ البته اغلب فروشندگان را بانوانی تشکیل میدهند که به دلیل بحران اقتصادی در خانواده تن به این کار میدهند. شاید در سالهای دور زنانی در قامت دستفروش اقدام به فروش کالا میکردند که به دلیل بحرانهایی از قبیل فوت شوهر، جدایی از همسر و یا آسیبهایی دیگر و نداشتن تخصص و حمایت چارهای جز دستفروشی نداشتند اما هم اکنون نمیتوان گفت افرادی که در مترو دستفروشی میکنند به دلیل برخوردار نبودن از سواد و مهارتهای لازم این کار را انجام میدهند. مترو؛ محبوب دستفروشان زنان دستفروشی که در واگنهای مترو دیده میشوند چیزی از خوش لباسی، سواد و... کم ندارند. شما نمیتوانید دستفروشان مترویی را از سایر مسافران تشخیص دهید. آنها خیلی عادی میآیند و لوازم فروشی اشان از قیبل لباس، لوازم آرایش و غیره را از کوله پشتی اشان بیرون میکشند و اولین جملهای که بر زبان میرانند این است که «خانمها توجه کنید» ! وقتی توجه هر چند اندکی به آنها جلب شد، میگویند نصف قیمت مغازه؛ قیمت دو هزار پانصدی شد هزار تومان. البته باید پذیرفت کسانی که دست به این امر میزنند باید بسیار با غرور خود بجنگد و به جز تحمل نگاههای معنادار افراد با شخصیت خودشان هم نبرد جانانهای کنند. پس باید پذیرفت که این کار نیازمند یک انگیزه قوی است؛ اینکه فردی از صبح تا شب یک جمله را به طور مکرر تکرار کند و نگاههای مختلف را هم تحمل. البته موضوع این گزارش بررسی مناسب یا نامناسب بودن این اقدام نیست بلکه هدف معرفی پدیده دستفروشی به عنوان یکی از راه های البته نامناسب خروج از حالت بیکاری برای مردم است. راهی که شاید انتخاب کنندگانش با خود کلنجار بسیاری برای انتخابش رفتهاند و دست آخر ناچاری آنها را به این وادی کشانده است. البته همین که آنها برای بحران از خروج بیکاری این راه - و نه مسیرهای مجرمانه و مخرب - را انتخاب کردهاند جای شکر دارد! وعدههای تو خالی! پاسخ این پرسش که چرا افراد با هر نوع نیازی دست به این کار میزند و کار به جایی میرسد که دخترانی در سن ۲۵ تا ۳۰ حاضر به دستفروشی میشوند؟ چه چیز جز عدم وجود حلقه حمایت دولتی برای اینگونه افراد میتواند باشد!