ويژه‌نامه‌ «ميلادسه‌نور» در پايگاه اطلاع‌رسانی رهبری

از اميرمؤمنان نقل شده كه فرمود: «وقتي امام حسين(ع) بيمار شد مادرش فاطمه(س) او را نزد پيامبر(ص) برد و عرض كرد: يا رسول الله! دعا كن خداوند به پسرت شفا عنايت فرمايد. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان كسي است كه او را به تو هبه كرد و او قادر است كه پسرت را شفا دهد...

کد خبر : 153824

فارس: به مناسبت فرا رسيدن سالروز ولادت امام حسين، امام سجاد و حضرت ابوالفضل عليهم‌السلام، پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري ويژه‌نامه‌اي به نام «ميلاد سه نور» منتشر كرد. پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري به مناسبت فرا رسيدن اعياد شعبانيه ويژه‌نامه‌اي با عنوان «ميلاد سه نور» منتشر كرده است. در اين ويژه‌نامه سه موضوع «امام حسين‌(ع) و سيره قرآني»، «اين جوان كيست؟» و «زينت بندگي» وجود دارد كه در عنوان اول مي‌خوانيم: امام حسين(ع) از دوران كودكي به قرآن عشق فراواني داشت؛ زيرا آيات فراواني از قرآن در خانه شان بر رسول خدا(ص) نازل گشت و بدون ترديد امام حسين(ع) متأثر از فضاي قرآن حاكم برخانواده بود. ايشان از سنين كودكي به قرائت، حفظ و تفسير قرآن اهميت زيادي مي‌داد. به چند نمونه از آنها كه در تاريخ به ثبت رسيده اشاره مي‌كنيم: * فراگيري سوره توحيد از امام حسين(ع) سؤال شد از رسول خدا چه شنيده‌اي؟ فرمود: شنيدم كه مي‌فرمود: «خداوند كارهاي مهم و بزرگ را دوست مي‌دارد و كارهاي پست و حقير را نمي‌پسندد.» او «قل هوالله احد و نمازهاي پنج‌گانه را به من آموخت» و شنيدم كه مي‌فرمود: «هر كه خدا را اطاعت كند، خدا او را بالا مي‌برد و هر كه نيت خود را براي خدا خالص كند خدا او را نيكو سازد و بيارايد و هركه به آنچه نزد خداست اطمينان كند خدا او را بي نياز كند و هر كه بر خدا بزرگي كند خدا او را خوار سازد»{1} امام زين العابدين مي‌فرمايد: « در شب عاشورا پدرم ياران خود را جمع كرد و براي آنها خطبه خواند؛ من نيز خدمت ايشان رفتم تا گفتارشان را بشنوم. پدرم به ياران خود مي‌فرمود خدايي را ستايش مي‌كنم به بهترين ستايش‌هايش و او را سپاس مي‌گوييم در خوشي و ناخوشي. بارخدايا تو را سپاس مي‌گزارم كه ما را به نبوت گرامي داشتي و علم قرآن و فقه دين را به ما كرامت فرمودي و گوشي شنوا و چشمي بينا و دلي آگاه به ما عطا كردي. ما را از زمره سپاسگزاران قرار بده.» * پرسش تأويل برخي از آيات از رسول خدا اسماعيل بن عبدلله از قول امام حسين(ع) روايت كرده است{2} گامي كه آيه «و اولوالارحام بعضهم اولي ببعض في كتاب الله، و خويشاوندان در كتاب خدا بعضي مقدم بر بعضي ديگرند» نازل شد، تأويل اين آيه شريفه را از پيامبر(ص) سؤال كردم. در پاسخ فرمودند: «سوگند به خدا كه منظور پيامبر در اين آيه جز شما نمي‌باشيد و اولوالارحام شمائيد. پس اگر من از دنيا رفتم پدرت علي از هر كس به جانشيني من شايسته‌تر است و هرگاه پدرت علي درگذشت، برادرت حسن به جانشيني او سزاوارتر است و هرگاه حسن از دنيا رفت، تو به جانشيني او لايق‌تري. عرض كردم اي رسول خدا چه كسي پس از من به جانشيني من سزاوارتر است؟ فرمود: فرزندت علي، پس فرزندش محمد، پس فرزندش جعفر، پس فرزندش موسي، پس فرزندش علي، پس فرزندش محمد، پس فرزندش علي، پس فرزندش حسن، پس هرگاه حسن از دنيا رفت، غيبت در نهمين فرزند تو رخ مي‌دهد و اين 9 امام از نسل تو هستند خدا به آنها دانش و فهم مرا عطا فرموده و سرشت آنان از سرشت من است.» * شفا گرفتن به بركت سوره حمد علامه مجلسي مي نويسد: از اميرمؤمنان نقل شده كه فرمود: «وقتي امام حسين(ع) بيمار شد مادرش فاطمه(س) او را نزد پيامبر(ص) برد و عرض كرد: يا رسول الله! دعا كن خداوند به پسرت شفا عنايت فرمايد. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم! خداوند متعال همان كسي است كه او را به تو هبه كرد و او قادر است كه پسرت را شفا دهد. در همان وقت جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا محمد! به درستي كه خداوند متعال سوره اي را بر شما نازل نكرده مگر اين كه در آن، حرف «فاء» است و هر فائي از آفت است جز سوره حمد كه در آن حرف فاء نيامده است. پس ظرف آبي طلب كن و بر آن چهل مرتبه سوره حمد را بخوان پس آن آب را بر حسين بپاش كه خداوند در اثر چنين كاري، به حسين شفا خواهد داد. پيامبر(ص) چنين كرد و امام حسين(ع) عافيت يافت.»{3} *عشق به آيات قرآن اگرچه شنيدن تمام آيات قرآن براي امام حسين(ع) لذت بخش بود، اما گاهي شنيدن برخي آيات، آن هم از زبان پدرشان، آن قدر لذت بخش بود كه وصف آن را فقط خود ابي عبدالله عليه السلام مي‌دانست و بس. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: پدرم برايم نقل فرمود كه علي بن ابيطالب(ع) در حالي كه امام حسن و امام حسين در محضر مبارك او بودند، سوره مباركه «اناانزلناه في ليله القدر4 »را قرائت كرد. امام حسين(ع) عرض كرد: پدرجان! گويا شنيدن اين سوره از دهان مبارك شما، شيريني ويژه اي دارد!؟ امام علي در پاسخ فرمود: «اي فرزند رسول خدا و اي فرزندم! من از اين سوره خاطره اي دارم كه تو از آن خبر نداري؛ چون اين سوره نازل شد، جدت پيامبر خدا مرا به حضور طلبيد و آن را براي من قرائت كرد، پس دست بر شانه من زد و فرمود: اي برادر و وصي من و اي سرپرست امت من پس از من، و اي ستيزگر با دشمنان من تا روزي كه برانگيخته شوند! اين سوره پس از من براي توست و پس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرئيل رويدادهاي امتم را برايم بازگو كرد و او آنها را همانند حوادث نبوت براي تو بازگو مي كند. اين سوره در قلب تو و اوصياي تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمد(ع) نوري درخشان دارد.5 علامه مجلسي از انس نقل مي كند: نزد امام حسين بودم كه يكي از كنيزان آن حضرت در حالي كه شاخه گلي در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقديم كرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستي. عرض كردم: او را در برابر يك شاخه گل بي ارزش و كم بها آزاد مي كني؟حضرت فرمود: خداوند ما را چنين تربيت كرده كه مي فرمايد: «و اذا حييتم بتحيه فحيوا باحسن منها او ردوها» 6 و آزادگي او بهتر است از آنچه كه او آورده بود. *عشق به تلاوت قرآن كريم همان گونه كه گفتيم امام حسين(ع) از دوران كودكي به اين كتاب آسماني علاقه شديدي داشت و همواره در تمام زندگي اش از قرآن سخن مي گفت و لحظه اي از آن جدا نبود؛ حتي در آن روزهايي كه براي دفاع از قرآن و اسلام آماده جنگ با دشمنان اسلام بود. امام(ع) چه در مدينه و چه در مكه و در راه عزيمت از مكه به كربلا و در كربلا، در مقاطع مختلف، از قرآن سخن به ميان مي آورد و با ابراز عشق به آن، ميزان علاقه خود را به حاضران و آيندگان نشان مي داد كه به چند مورد از آنها اشاره مي‌كنيم: *قرائت قرآن در بيابان سوزان ابن عساكر از شخصي كه با امام حسين(ع) گفت وگو داشته نقل كرده است: در منزل ثعلبيه چشمم به چادرهايي افتاد كه در بيابان برپا شده بود. پرسيدم اين چادرها از آن كيست؟ گفتند: امام حسين(ع) پس به نزد او آمدم؛ او مشغول تلاوت قرآن بود و اشك از چشمانش بر گونه‌ها و محاسنش سرازير بود. عرض كردم فدايت اي فرزند رسول خدا! براي چه به اين جا آمدي؟ در اين بيابان كه هيچ كس در آن يافت نمي‌شود، چه مي‌كني؟ فرمود: «اين نامه هاي اهل كوفه است كه به من نوشته‌اند و نمي‌بينم مگر آن كه همان ها قاتل من هستند. پس هيچ حرمتي براي خدا نبوده، مگر آن كه دريده باشند و خداوند در برابر اين همه بي حرمتي از آنها كسي را بر آنان مسلط خواهد كرد كه خوار و ذليلشان كند{7} *مهلت خواستن امام در عصر عاشورا تمام مورخان اسلامي ذكر كرده‌اند كه در عصر عاشورا، عمربن سعد با دريافت پيام و دستور جديد از عبيدالله بن زياد، به محل استقرار امام و ياران باوفايش نزديك شد، چون امام از هدف او آگاه شد، به برادر خود قمربني هاشم فرمود: اگر مي‌تواني آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخير بياندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خداي خود راز و نياز كنيم و به درگاهش نماز بگذاريم. خداي متعال مي‌داند كه من به خاطر او، نماز و تلاوت كتاب او را دوست دارم{8} و با اين بيان، حضرت يك شب را مهلت گرفت و بار ديگر اوج عشق و علاقه خود را به قرآن نشان داد. *در چادرهاي حسيني چه گذشت در شب عاشورا در ميان خيمه هاي ياران امام، جنب و جوش فوق العاده اي به چشم مي خورد. برخي سلاح خود را براي جنگ آماده مي ساختند؛ عده‌اي مشغول عبادت و مناجات و راز و نياز با پروردگار بودند و بعضي هم با قرآن انس گرفته بودند. از ضحاك بن عبدالله مشرقي نقل شده است كه در شب عاشورا، هرچند لحظه يك بار، گروهي سواركار از لشكريان عمرسعد به عنوان مأموريت و نظارت به پشت خيمه هاي حسين بن علي(ع) مي‌آمدند و به وضع اين خيمه نشينان سر مي‌كشيدند. يكي از آنها صداي امام را كه اين آيه شريفه را ميخواند، شناخت: «آنان كه كفر ورزيدند، گمان برند مهلتي كه به آنان مي دهيم به نفع آنهاست؛ بلكه به آنان مهلت مي دهيم تا بر گناهان خود بيفزايند و براي آنان عذابي است ذلت بار»9 خداوند مؤمنان را بر اين وضعي كه هستند واگذار نخواهد كرد تا بد را از نيك و ناپاك را از پاك جدا سازد.10 تشويق معلم قرآن امام به خاطر علاقه شديدي كه به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسيار ابراز علاقه مي كرد و در موردي، يك معلم قرآن را آن قدر تشويق كرد كه مورد اعتراض ديگران قرار گرفت. ابن شهر آشوب روايت مي كند كه عبدالرحمن سلمي به يكي از فرزندان امام حسين(ع) سوره حمد را آموزش داد. وقتي فرزند امام آن را نزد پدر خواند، امام حسين(ع) به آن آموزگار هزار دينار و لباس عطا كرد و دهان او را پر از جواهرات كرد!. به حضرت اعتراض كردند كه آموزش يك سوره اين همه عطا و تشويق لازم نداشت. امام در پاسخ فرمود: «اين عطا و بخشش چگونه مي تواند با تعليمي كه او مي دهد برابري كند؟!11 قرآن در سيره امام حسين(ع) زندگي امام بزرگ ترين و بهترين نشانه تجلي آيات قرآن كريم است؛ چرا كه قرآن همراه آنها و آنان همراه با قرآن بودند و هرگز جدايي بين قرآن و عترت، قابل تصور نيست. اين حقيقت زماني كه به نشانه هاي آن توجه كنيم، جايگاه خود را مي يابد: *امام حسين(ع) در كنار سفره بينوايان عياشي در تفسير خود از مسعده روايت كرده كه روزي امام(ع) از كنار فقرا مي گذشت. آنان كه سفره خود را پهن كرده و تكه هاي نان خشك را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود. حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داد و در كنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و اين آيه را تلاوت كرد: «ان الله لا يحب المتكبرين»12 پس فرمود: من دعوت شما را پذيرفتم شما نيز به دعوت من پاسخ گوييد. عرض كردند: اي فرزند رسول خدا! چنين مي كنيم. پس همراه امام(ع) به سوي منزل روانه شدند. حضرت به كنيز خود فرمود: هر چه در منزل گذاشته اي براي ما بياوريد.{13} *گذشت به خاطر شنيدن آيه عفو نقل شده كه روزي يكي از بردگان حضرت، جنايتي كه موجب تنبيه بود انجام داد. حضرت دستور داد تا او را تأديب كنند. او گفت: اي آقاي من! «والكاظمين الغيض» امام فرمود: رهايش كنيد. بار ديگر گفت: اي مولاي من! «والعافين عن الناس»}{15} حضرت فرمود: از تو گذشتم. براي بار سوم گفت: اي مولاي من! «والله يحب المحسنين»{16}حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستي. و از اين پس حقوق تو دو برابر آن چه كه پيش از اين به تو مي دادم خواهد بود.{17} پي نوشت ها: 1. فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع) ص31 2. كفايه الاثر ص175 3. بحارالانوار ج92 ص261 4. قدر / 1 5. فرهنگ جامع امام حسين(ع) ص637 6. نساء/86 7. قصه كربلا ص 243 8. ارشاد مفيد ص214 9. آل عمران/ 178 10. همان/ 179 11. بحارالانوار ج44 ص189 12. نساء/89 13. بحارالانوار ج44 ص195 14. آل عمران/17 15. همان/18 16. همان/19 17. بحارالانوار ج44 ص195

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: