کیهان: با دشمنان مدارا، با دوستان خصومت!
تحولات امنيتي منطقه كه به فروپاشي ساختار آمريكا ساخته امنيتي منجر شده، ادبيات و جمع بندي غرب- و بخصوص آمريكا و زائده منطقه اي آن يعني رژيم صهيونيستي- را دستخوش تغيير عمده اي نموده است...
مهمترين تاثير تحولات منطقه عربي- اسلامي، تاثير امنيتي آن بوده است، اين تاثير امنيتي به دو صورت تجلي يافته؛ يك وجه آن فروپاشي ساختارها و نظم امنيتي گذشته و وجه ديگر آن پديدار شدن بستر شكل گيري ساختار و نظم امنيتي جديد است. در اين ميان قدرت هايي كه در گذشته نقش «نگه دارنده» ساختارهاي موجود امنيت منطقه اي را ايفا مي كردند در شرايط خوف و رجا به سر مي برند چرا كه بسته به اين كه ساختار و نظم امنيتي آينده چه نسبت- موافق يا معارض- با آن ها داشته باشد خود را بازنده يا برنده به حساب مي آورند و آن دسته از قدرت هايي كه در گذشته «نقش مخالف» ساختار و نظم امنيت منطقه اي را ايفا مي كردند خود را برنده قطعي تحولات امنيتي منطقه به حساب مي آورند و به واقع هم چنين است منتها در اين بين «حداكثري» كردن منافع امنيتي براي اين دسته از قدرت ها اهميت ويژه اي پيدا كرده و تدارك ويژه اي هم طلب مي كنند. تحولات امنيتي منطقه كه به فروپاشي ساختار آمريكا ساخته امنيتي منجر شده، ادبيات و جمع بندي غرب- و بخصوص آمريكا و زائده منطقه اي آن يعني رژيم صهيونيستي- را دستخوش تغيير عمده اي نموده است آمريكا و بطور كلي غرب تا پيش از اين تحولات گمان مي كرد زمان زيادي در اختيار دارد و با خيال راحت و با استفاده از ابزارهاي اقتصادي، رسانه اي و ديپلماسي مي تواند به مهار ايران و حتي فروپاشي قدرت سياسي آن فايق آيد ولي فروپاشي نظام سياسي مصر و تزلزل جدي در اركان قدرت منطقه اي عربستان به غرب يادآور شد كه زمان در اختيار و به نفع ايران است. آمريكا و بطور كلي غرب بعد از فتنه 88 گمان مي كرد كه نظام جمهوري اسلامي از نظر داخلي دچار بحران غيرقابل مهار شده و غرب مي تواند با حمايت از مخالفان و بدون آن كه خود مستقيما وارد عمل شود، ايران را به تغيير رفتار- هدف حداقلي- و حتي واگذاري حكومت- هدف حداكثري- وادار نمايند بر اين اساس طي سال هاي 2009 و 2010 تصويب رسمي بودجه براي كمك به مخالفان مدني و سياسي نظام جمهوري اسلامي با جديت و صراحت بيشتري مطرح گرديد و در كنار آن راه اندازي رسانه هاي ارتباط جمعي جديد و محدوديت هاي شديد تر اقتصادي دنبال شد. اما وقتي تحولات مردمي و اسلامي منطقه عربي شروع شد و نشانه هاي واضحي از ارتباط روحي جوانان مجامع عربي با انقلاب اسلامي و رهبري آن بروز كرد، غرب بار ديگر ناچار به بازنويسي سياست امنيتي خود در قبال ايران گرديد. در سياست امنيتي جديد آمريكا و بطور كلي غرب عناصري از طرح هاي گذشته وجود دارد ولي اين عناصر از «عناصر هدف» به «عناصر كمك كننده» تبديل شده اند و عناصر كانوني طرح هاي گذشته در طراحي جديد سياست امنيتي به عناصر متن تنزل يافته اند و عنصر يا عناصر مهمتري وارد اين طراحي شده اند. براي اين كه بدانيم چه اتفاقي در طراحي امنيتي غرب عليه ايران رخ داده است با هم نگاهي به يكي از ده ها گزارش، يادداشت و خبري كه در محافل تصميم گيري غرب در اين خصوص نوشته شده است، بيندازيم. «اري شابيت» يكي از چهره هاي مطرح استراتژيست رژيم صهيونيستي است. او در يادداشت جمع بندي خود 8 اصل راهبردي را مطرح مي كند. يادداشت او در روز پنج شنبه هفته قبل در روزنامه «هاآرتص» به چاپ رسيده و بطور قطع يك اظهارنظر شخصي به حساب نمي آيد چرا كه اجزاء مطالب او در گزارش ها و جمعبندي هاي كانون هاي مهم سياسي غرب از جمله در گزارش 3 روز پيش ري تكيه هم ديده مي شود. شابيت در اين رابطه به دو دسته از اقدامات اشاره مي كند، اقداماتي كه نقش كمكي دارند و در عين حال توأم با چندين ملاحظه هستند و اقداماتي كه نقش محوري دارند و درگير ملاحظات هم نيستند. شابيت مي گويد، موضوع جنگ نظامي موضوع مهار هسته اي و موضوع تحريم فراگير ايران را بايد بطور واقعي كنار بگذاريم و البته از آن حرف بزنيم. - يعني روي آن حساب نكنيم و در عين حال چون حرف نزدن از آن ها بوي عقب نشيني در برابر ايران مي دهد، از آن ها حرف بزنيم- اين استراتژيست اسرائيلي مي گويد تأكيد غرب روي تحريم ها و موضوع هسته اي و صحبت كردن از جنگ حساسيت ايراني ها را عليه غرب بيشتر تحريك مي كند و در عين حال در عالم واقعي هم تحقق آن ها بسيار دشوار و تقريباً غيرممكن است. او مي گويد ميان پذيرش و مقابله با ايران راه سومي وجود دارد كه - به زعم باطل وي- غرب را به نتيجه مي رساند. شابيت اين راه را يك راه داخلي ايران ارزيابي مي كند. او مي گويد مسئله اي كه غرب تاكنون چندان توجهي به آن نكرده «امكان» تضعيف و حتي فروپاشي ايران از طريق اختلافات درون سيستم ايران است. شابيت در اصل هشتم مي نويسد: «آنچه در مورد ايران نگران كننده است آن چيز پنهان- مسئله تسليحات هسته اي- نيست بلكه آن چيز ظاهر- نقش آفريني جدي ايران در منطقه- است و در عين حال آنچه ديده نمي شود امكان به موفقيت رسيدن در توسعه اختلافات درون سيستم ايران است». او مي گويد چرا دستگاههاي جاسوسي اسرائيل و غرب به اهميت اين موضوع توجه كافي نكرده اند.» در چند تحليل مراكز صهيونيستي، آمريكايي و انگليسي اين نكته آمده كه اختلافات جديد دولت و مجلس فرصت تاريخي براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي است اين مراكز مي گويند بايد با استناد به اختلافات موجود نشان دهيم كه مسئولان ايراني درگير شديد جنگ قدرت هستند و مردم را با مشكلاتشان فراموش كرده اند همين چند روز پيش تلويزيون بي بي سي پس از پخش تصاوير و تحليلي درباره حادثه ورامين- كه طي آن به چند نفر تجاوز دست جمعي صورت گرفته بود- و ادعاي اينكه ناامني اجتماعي در ايران در حال گسترش است- كه البته براي آن نتوانسته مواردي را ذكر كند- در يكي دو جمله القاء كرده است كه «مسئولين ايراني به دليل اختلافات داخلي فرصتي براي رسيدگي به مشكلات مردم ندارند!» اين اظهارنظر موذيانه را بگذاريد كنار اين واقعيت كه در بحران مالي بين المللي سال 2010 و 2011، ايران كمترين آسيب را ديده و درست در همين شرايط آنقدر استحكام داشته كه طرح هدفمندسازي يارانه ها را به اجرا گذاشته است و باز اين اظهارنظر را بگذاريد كنار اين واقعيت كه تحولات منطقه بيشترين منافع را براي ايران داشته است. ايجاد بحران داخل سيستم و سپس انتقال آن به بدنه اجتماعي به قصد جداسازي مردم از نظام جز از طريق برجسته سازي اختلافات از يك سو و سياه نمايي درباره وضعيت ايران امكان پذير نيست اين سياه نمايي هم نياز به اسناد داخلي دارد و متأسفانه بايد اذعان كرد كه بعضي از نيروها، گروهها، روزنامه ها و حتي بعضي از نهادهاي داخلي اين اسناد را رايگان در اختيار دشمن قرار مي دهند. سياه نمايي درباره اقتصاد كشور، تاريك نشان دادن آينده طرح هدفمندي يارانه ها، تشكيك چند باره در آمار رسمي كشور امروز بخشي از كاركرد داخلي ها محسوب مي شود. مي توان از نهادهاي رسمي سؤال كرد ولي نبايد درباره درستي آماري كه مي دهند تشكيك كرد. اختلاف افكني و سياه نمايي البته وجوه مختلفي دارد يك وجه آن هم اين است كه در درون دولت، مجلس و... گروههاي كوچك و بي مقداري هستند كه نوعاً اطراف مقامات ارشد را به اشغال در مي آورند و سپس آن مسئول را عليه نهادها و مراكز قانوني ديگر وادار به موضعگيري مي كنند. يكي از همين گروه هاي كوچك در طول 4-3 سال گذشته براي جدا كردن دولت از روحانيت، جدا كردن دولت از هواداران خالص و جدي خود، جدا كردن دولت از مجلس و حتي ايجاد تقابل جدي ميان دولت و... سعي فراوان داشته و در اين راه هزينه هاي فراواني به رئيس جمهور محترم تحميل كرده است. از آن طرف در بيرون دولت هم گروه ها و طيف هايي هستند كه در مواجهه با هر پديده غيرقابل قبول به «آخرين راه حل»- حذف- روي مي آورند و در اين ميان بسياري از راههاي قانوني- اختيارات شوراي نگهبان، اختيارات مجلس و... ناديده گرفته شده و يا كم اهميت تلقي مي شوند اين درحالي است كه ورود افراد به بسياري از جنجال ها كمكي به «حل مسئله» نمي كند و چه كسي ترديد دارد كه گسترش فضاي بي اعتمادي نيروهاي نظام به يكديگر و توسعه مناقشه ميان نهادهاي رسمي نظام بزرگترين خدمت به سازمانهاي جاسوسي غرب است. به اين افراد بايد گفت اگر وقوع يك منكر نيازمند تذكر است كه هست تضعيف نظام و دامن زدن به اختلافاتي كه رهبر معظم انقلاب از آن نهي كرده اند، منكر بزرگتري است. آيا اين روزها آنگونه كه بايد به اين منكر بزرگتر توجه داريم؟! انتقاد از فلان موضع عده اي از نمايندگان مجلس- مثلا در مورد تشكيك در آمار رسمي- نهي از منكر است اما آيا همين كسان با عدم تمكين به قوانين مجلس گرفتار منكر بزرگتري نيستند و در دريافت نهي از منكر از ديگران اولي تر نمي باشند. انتصاب يك عنصر غيرصالح در يك وزارت خانه البته منكر است و بايد با آن برخورد شود كه شد و با كمترين هزينه هم به سرانجام رسيد اما مقابله با اين منكر نبايد حمايت از دولت و مجلس و ساير نهادها كه بايد كارهاي بزرگ كشور را به سامان برسانند، تحت الشعاع قرار دهد. دشمن در روزگاري كه بهترين روز براي نظام و بدترين روز براي خود اوست و در شرايطي كه محافل مختلف سياسي و اطلاعاتي آن اذعان مي كنند كه زمان به نفع جمهوري اسلامي است وانمود مي كند كه نظام ايران ضعيف شده و با اين تصوير دروغ مي خواهد تحولات منطقه را به سمتي غير از ايران هدايت كند آيا تحرك شديد تركيه و عربستان گواه روشني به اين مسئله نيست. در اين فضا متأسفانه عده اي با اختلاف افكني و ساختارشكني و عده اي با برجسته سازي اختلافات به كمك دشمن شتافته اند. بايد همت خود را مصروف انعكاس تصوير واقعي ايران كه اقتدار نظام آن و محبوبيت شديد ملي رهبر معظم آن و پيشرفت هاي شگرف علمي و عمراني آن و كياست و هوشمندي نظام سياسي آن و موفقيت شگرف آن در عبور از طوفان هاي سهمگين است، نمائيم. اين تصوير واقعي نظام پرنشاط ديني ماست نه آنچه در تمنيات حقير حزبي بعضي از ماها مي گذرد.