رسالت/ضرورت تدوين راهبرد رسانه ای نظام

يکي از مهمترين تجربيات آن است که قدرت مديريت برداشت هاي ذهني مردم و ساماندهي به ذهنيت ها در مسير مطلوب، روي ديگر حکومت خردمندانه است والا ممکن است بهترين اقدامات که در چارچوب مديريت ادراک توجيه قابل پذيرش عمومي نيافته از سوي توده ها رد شده ونامطلوب تلقي گردد.

کد خبر : 151703

دکتر امير محبيان دررسالت نوشت: يک کارشناس و مشاور مديريت رسانه به نام هال بکر در سال 1981 در مصاحبه اي ادعا کرد: " من اين راز را مي دانم که چطور قشر متوسط آمريکا را وادار کنم تا آنچه را من مي خواهم باور کند. فقط بگذاريد کنترل تلويزيون را به دست بگيرم... چيزي را در تلويزيون نمايش مي دهيد و آن گاه تبديل به واقعيت مي شود. اگر دنياي خارج از تلويزيون با تصاوير در تناقض باشد، مردم براي تبديل دنيايشان بر اساس تصاوير تلويزيون تلاش مي کنند..." اکنون سي سال از آن روزي که هال بکر اين سخن را گفت، گذشته و شبکه هاي رسانه جمعي که اکنون شامل کامپيوتر و بازي هاي ويدئويي و اينترنت و شبکه هاي اجتماعي مجازي هم شده است، قدرتش بسيار فراگيرتر از حدي است که بعضي از اذهان بتوانند آن را به تصور درآورند. در حال حاضر ترديدي وجود ندارد که اين قدرت در جهان، همان طور که "بکر"به عنوان ديدگاهي محدود مطرح کرد، با دقت براي ايجاد و شکل دهي عقيده عوام و اداره و هدايت آنها مورد استفاده قرار مي گيرد. ظهور کارتل هاي رسانه اي و هماهنگي عجيب آنها در فرهنگ سازي در سطح جهان از آن حدي گذشته است که توسط ساده انگاران تصادفي به نظر آيد. ترديدي نيست که جهان توسط مغزهايي با اهدافي خاص که طبعا بخش اعظم آن تابع منافع اقتصادي و حتي ايدئولوژيکي است،اداره مي گردد؛ مديريتي غول آسا که هيچ عامل مخلي را برنمي تابد. سي سال است که انقلاب اسلامي چونان عاملي ناهمساز با نظم تعيين شده قدرت ها عمل مي کند و هزينه هاي کلاني را هم از اين بابت پرداخته است؛هزينه هايي که البته تجربيات گرانقدري را به ارمغان آورده است. يکي از مهمترين تجربيات آن است که قدرت مديريت برداشت هاي ذهني مردم و ساماندهي به ذهنيت ها در مسير مطلوب، روي ديگر حکومت خردمندانه است والا ممکن است بهترين اقدامات که در چارچوب مديريت ادراک توجيه قابل پذيرش عمومي نيافته از سوي توده ها رد شده ونامطلوب تلقي گردد. در 1922 والتر ليپمن عبارت " عقيده عموم" را به صورت زير تعريف نمود: " تصاوير ذهني انسان ها ، تصاويري از خودشان، از ديگران، از نياز ها و اهدافشان و از ارتباطاتشان، عقيده عمومي آنها مي باشد. تصاويري که توسط گروهي از مردم ، يا توسط اشخاصي که تحت نام گروه فعاليت مي کنند، باعث رفتار مي شود عقيده عمومي، با حروف بزرگ هستند." ليپمن که اولين شخصي بود که کارهاي زيگموند فرويد را به انگليسي ترجمه نمود، تبديل به يکي از با نفوذ ترين مفسران سياسي شد. کتاب عقيده عمومي ليپمن يک سال پس از کتاب روان شناسي جمعي فرويد، که مضامين مشابهي داشتند منتشر شد،. ليپمن مي نويسد، از طريق رسانه است که اغلب مردم "آن تصاوير را در ذهنشان" مي سازند، لذا به رسانه قدرت هراس آوري اعطا مي کنند." رسانه جمعي قادر به دسترسي بر تعداد بي شماري از افراد با پيام هاي برنامه ريزي شده و کنترل شده اي است که کليد ايجاد "محيط هاي کنترل شده" براي اهداف سياسي يا خاص است. ليپمن در کتابش گفته است انسان ها بيشتر تمايل دارند مشکلات پيچيده را به معادلات ساده تقليل دهند، عقايدشان را به‌وسيله آنچه که فکر مي‌کنند اطرافيانشان به آن اعتقاد دارند بسازند؛ در همين چارچوب يک انسان معمولي باور مي کند. مردمي که شهرتشان به نوبه خود توسط رسانه ايجاد مي شود، مانند ستاره هاي فيلم ها يا ورزشکاران محبوب، مي توانند " هدايتگران عقيده" شوند.روشي که در دنيا براي القاي انديشه ها از آن استفاده مي شود. *** اکنون پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامي ما نيک مي دانيم که رسانه‌ها و سينما در ساماندهي به باورهاي اجتماعي و سياسي و حتي توليد آنها نقش کليدي دارند و اين تجربه که در کتاب ها خوانده مي شد با هزينه‌هاي کلان ولي به صورت عيني به‌دست آمده است؛ حال پرسش اين است که آيا بدون برنامه راهبردي و نيز محاسبات علمي دقيق مي توان رسانه و سينما را در مسير حکومتداري خردمندانه به‌کار گرفت؟آيا هنوز بايد رسانه و سينما بر حسب برنامه هاي اتفاقي و ذوق شخصي افراد مسئول اداره گردد؟ يا آنکه نظام براي جامعه پذير کردن ارزش هاي مطلوب نظير آزادي،عدالت،استقلال،قانون و حتي تمايل به پيشرفت ايران بايد با رويکردي علمي و تخصصي با اين امکانات روبه‌رو شود؟آيا بسياري از هزينه هاي سنگين حکومت در حوزه هاي مختلف منجمله سياسي به‌دليل ضعف رسانه هاي عظيم کشور در توجيه کارکرد و رفتار حکومت نيست؟آيا زمان بازانديشي و تدوين راهبرد رسانه در سطح ملي نرسيده است؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: