پول کودک معلول روی فرغون ، در جیب دختران دم بخت جزیره آنژروان كومور و فوتبالیست های طلبکار وطنی!
واقعاً شرم آور نیست در کشوری که مسوولانش دغدغه فقرای تاجیکستان و دختران دم بخت کومور و یتیمان عراق و معلولان جمهوری آذربایجان و ... را دارند ، مادری فقیر ، بچه معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد و آقایان ، بعد از رسانه ای شدن موضوع ، تنها یک تراول 50 هزار تومانی بیندازند جلوی آنها و بعد هم مصاحبه کنند و آمارهای کذایی دهند که بله ما برای محرومان چنین و چنان می کنیم!
عصرایران ؛ جعفر محمدی : صبح امروز ، در مسیر منزل تا به دفتر کار را با رادیو جوان ، گریستم ، اشک امانم را بریده بود ، از زندگی بیزار شده بودم و هر چه نفرین بلد بودم ، در دلم نثار مسوولانی کردم که خوب پست می گیرند ، خوب سفر می روند ، خوب جلسه می گذارند ، خوب پاراف می کنند ، خوب کت و شلوار می پوشند ، خوب مصاحبه می کنند و البته خیلی خوب هم حقوق و حق مأموریت و اضافه کار و حق مدیریت و پاداش و ... می گیرند و صد البته خیرشان هم به هیچ بنی بشری نمی رسد.کودک معلول کرمانشاهی خبری که صبح امروز مرا به تلخی زهر مبدل کرد ، این بود: در استان کرمانشاه ، مادری فرزند معلول خود را هر روز ، بر روی فرغون به مدرسه ای که چهار کیلومتر با خانه استیجاریشان فاصله دارد می برود و می آورد ؛ صاحبخانه هم جوابشان کرده و در همین هفته ، باید خانه را تخلیه کنند. البته خبر و فیلمش را حدود 20 روز پیش تلویزیون پخش کرد ، اما نه به عنوان خبری در باره فقر و تبعیض که به عنوان خبری درباره مهر مادری و این که مادر یعنی عشق و ایثار! رادیو جوان هم گویا آن را به طور جدی پیگیری کرده بود و در پی آن ، مسوولان استان تنها کاری که آن هم بعد از رسانه ای شدن ماجرا و درآمدن اشک ملت انجام داده اند این بود: رفته اند خانه این کودک معلول و 50 هزار تومان داده اند و برگشته اند ؛ واقعاً خسته نباشند! آنچه اشک آدمی را در می اورد ، نه فقط وضع نامناسب این خانواده ، که برخورد حقیرانه مسوولان در این خصوص است. حتی تصورش هم برای ما سخت است: مادری رنجور ، هر روز کودک معلول خود را روی فرغون می گذارد و چهار کیلومتر می کوبد و می رود تا بچه را به مدرسه برساند و بعد از ظهر هم همین مسیر را با فرغون خالی می رود تا بچه علیل اش را بازگرداند و تازه در این گیر و دار ، صاحبخانه هم جوابشان کرده و ... ! آدم واقعاً می ماند که در این کشور ، نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد چه کار دارند می کنند؟ مسوولان کشوری و استانی مگر مسوولیتی مهم تر از رسیدگی به حال محرومان دارند؟ به خدا سوگند حال و روز این خانواده فقیر کرمانشاهی ، در قیاس با بسیاری از خانواده های دیگر که حتی محتاج نان شب شان هم هستند و آن یک فرغون را هم ندارند ، بسیار بهتر و شاهانه است! واقعاً شرم آور نیست در کشوری که مسوولانش دغدغه فقرای تاجیکستان و دختران دم بخت کومور و یتیمان عراق و معلولان جمهوری آذربایجان و ... را دارند ، مادری فقیر ، بچه معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد و آقایان ، بعد از رسانه ای شدن موضوع ، تنها یک تراول 50 هزار تومانی بیندازند جلوی آنها و بعد هم مصاحبه کنند و آمارهای کذایی دهند که بله ما برای محرومان چنین و چنان می کنیم! بهزیستی این وسط چه کاره است؟ اگر رسیدگی به حال معلولان ، مخصوصاً کودکان معصوم معلول و فقیر وظیفه بهزیستی نیست ، پس وظیفه کیست؟ کمیته امداد پول هایی که هر روز از مردم می گیرد چه می کند؟ منکر زحمات و کارهای مثبتی که تا کنون انجام داده اند نیستم ولی در برابر ثروت و امکاناتی که دارند و کمک هایی که از مردم می گیرند و پول نفت مملکت که باید صرف فقرزدایی شود ، آیا وضعیت کنونی کشور قابل قبول است؟ آیا اگر کمیته امداد امام خمینی (ره) به جای تهیه جهیزیه برای دختران فقیر جزیره آنژروان كشور كومور ، به این مادر فقیر کرمانشاهی و کودک معلولش و امثال این ها کمک می کرد ، فقرای مملکت خودمان حال و روز بهتری نداشتند؟ به این آمار که خود کمیته امداد به عنوان بخشی از عملکردش در سایت خود قرار داده نگاه کنید: فعالیت های کمیته امداد در کشور آفریقایی کومور: -افتتاح دفتر نمايندگي در جزيره آنژروان كشور كومور ـ برگزاري ميزگرد تخصصي هم انديشي در مورد آفريقا با همكاري وزارت امور خارجه (واقعاً معلوم نیست برگزاری میزگرد تخصصی درباره آفریقا چه ربطی به کمیته امداد دارد؟) - آغاز فعاليت احداث مسكن براي دختران يتيم در آستانه ازدواج در كشور كومور - تحت پوشش قرار دادن 320 روستا در کومور - در پايان سال 1388 تعداد 555 خانوار با جمعيت 2987 نفر شامل ايتام، معلولان و بيماران را بصورت دائمي مورد حمايت كميته امداد كشور كومور قرار داشته است . مجموعه كمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينه هاي اداري و عملياتي كميته امداد كشور كومور در سال 1388 مبلغ 5 ميليارد ريال معادل 499352 دلار بوده است . فعالیت های کمیته امداد در تاجیکستان: -رفع مشكل مسكن محرومان تاجیک: نسبت به ترميم و تعمير و بازسازي 320 واحد منزل مسكوني اقدام شده است كه 85844 دلار هزينه دربرداشته است. -در پايان سال 88 تعداد 6264 خانوار با جمعيت 24226 نفر از ايتام، بيسرپرستان، معلولان، ازكارافتادگان و سالمندان مورد حمايت كميتههاي امداد امام خميني (ره) اين كشور قرار داشتهاند كه اكثريت آنها از خانوادهاي بيسرپرست و مهاجرين مسلمان مي باشند. ضمن اينكه تعدادي از خانوادههاي روس تبار هم از حمايتهاي اين نهاد برخوردارند. -يكي ديگر از خدمات كميته امداد امام خميني در اين كشور كمك به امر ازدواج و تهيه جهيزيه براي نوعروسان ميباشد . در اين راستا طي سال 1388 مبلغ 295469 ساماني(واحد پول تاجیکستان) جهت تهيه جهيزيه نوعروسان هزينه شده است. - داير نمودن مطب در داخل ساختمان كميته امداد شهر دوشنبه و بكارگيري دو نفر پزشك زن، عقد قرارداد با بزرگترين بيمارستان دوشنبه، يك پزشك عمومي و يك پزشك متخصص و معالجه 14896 نفر مددجو با هزینه سالانه52541 دلار در سال 88 . فعالیت های کمیته امداد در جمهوری آذربایجان: -تعداد واحدهاي كميته امداد امام خميني در جمهوري آذربايجان 55 واحد شامل 1 اداره كل مستقر در شهر باكو، 4 شاخه اصلي (در شهرهاي باكو، لنكران، گويچاي و گنجه)، 16 كارگاه آموزشي، 19 شعبه توزيع، 5 واحد فرهنگي، 5 واحد درماني و 5 واحد ديگر ميباشد. كميته امداد در اين كشور تعداد 464 شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است. - مجموع كمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينههاي اداري و عملياتي كميتههاي امداد جمهوري آذربايجان در سال 1388 هـ .ش مبلغ 53/1 ميليون منات جديد (معادل 1738657 دلار، معادل 8/16 ميليارد ريال) بوده است. - ميزان كمكهاي كالايي به مددجويان موردحمايت طي سال 1388 شامل 48302 بطري روغن ، 862 بسته ماكاروني، 3/9 تن برنج، 6/6 تن گوشت، 5/174 تن آرد، 4/24 تن قند و شكر، 107 بسته چاي، 100 تخته فرش، 100 دستگاه يخچال و 500 ميز و صندلي . فعالیت های کمیته امداد در افغانستان: - ميزان كالاهاي تحويلي به مددجويان موردحمايت طي سال 1388 شامل 1/976 تن مواد خوراكي نظير برنج 2/170 تن، قند و شكر 7/52 تن، ماكاروني 5/39 تن، روغن 1/106 تن و آرد 6/607 تن بوده است. علاوه بر اين تعداد 458 عدد كيف، 1819 متر مربع موكت، 144 دستگاه اجاق گاز، 3/123 هزار قلم لوازمالتحرير، 8/82 هزار قوطي پودر شوينده، 1492 دست پوشاك، 117 جفت كفش و 143 قلم ساير لوازم خانگي از ديگر كمكهاي ايـن نهـاد بـه مـددجـويـان مورد حمايت ميباشد. مجموعكمكهاي پرداختي به مددجويان و هزينه عملياتي كميته امداد امام خميني(ره) افغانستان در سال 1388 معادل 1667762 دلار بوده است. - داير نمودن مطب درشهر كابل و ارئاه خدمات درمانی با هزینه ای معادل 30035 دلار . - كمك به امر ازدواج و تهيه جهيزيه براي نوعروسان با صرف 110854 دلار . - تحت پوشش قرار دادن 10050 نفر دانش آموز با هزینه ای معادل 109474 دلار . البته آنچه خواندید ، فقط بخشی از کمک ها در تعدادی از کشورها و فقط در طول سال 88 بوده است و الا رقم کمک هایی که از جیب ملت ایران به سمت کشورهای دیگر سرازیر می شود بسیار بیشتر از اینهاست. البته کمک به نیازمندان ، فارغ از ملیت و دین و مذهب ، امری پسندیده است اما وقتی در داخل کشورمان هستند کسانی که برای معالجه کودکشان ، حاضرند اعضای بدنشان را بفروشند یا وقتی زنان ناگزیر به تن فروشی می شوند و کودکان در چهار راه ها اسپند دود می کنند ، آیا رواست چراغ خانه را به بیرون خانه ببریم؟! بدبختی مملکت اما یکی دو تا که نیست! ای کاش فقط همین مشکل را داشتیم اما فساد و تبعیض و بی عدالتی ، خیلی عمیق تر از این هاست ؛ همین چند روز اخیر را ببینید که فصل نقل و انتقال باشگاه های فوتبال است و بازیکنان و مربیان بسیاری داد و قال شان به هوا رفته که تعیین سقف قرارداد یعنی چه ؟ و معترض اند که چرا نباید حقوق سالانه شان از 350 میلیون تومان بیشتر نباشد(ماهی 29 میلیون تومان!) ، تازه این 350 میلیون تومان جدا از مزایای دیگری مانند 70 میلیون تومان پاداش و ... است. به خداسوگند دردآور و زجر دهنده است که در کشوری ، بازیکن تازه به دوران رسیده ای که نه اخلاق دارد ، نه تحصیلات و نه شایستگی و نه فایده ، سالی یک میلیارد تومان از بیت المال بگیرد و هر روز با ماشن آخرین مدلش ، عکس بگیرد و در روزنامه های ورزشی چاپ کند و آه از نهاد جوانانی که لنگ 5 میلیون تومان برای ازدواج هستند در آورد و درست در همان حال ، مادری هر روز ، کودک معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد! اگر از آن مادر بپرسند که آیا راضی هستی پولی که تو و کودک معصومت هم در آن سهم دارید را به فلان بازیکن فوتبال بدهیم تا بتواند ماشین بی ام و خود را به بنز تبدیل کند ، چه خواهد گفت؟ مسوولانی که پول آن مادر و کودک را مثل گوشت قربانی بین چند فوتبالیست پخش می کنند و لابد خودشان هم سهمی از آن دارند ، چگونه می توانند در چشمان معصوم آن کودک در حالی که روی فرغون قرار دارد ، نگاه کنند؟ قبر و قیامتی هم که برای آقایان نیست! نمایندگان مجلس و دولتمردان ما هم که گویا نه می بینند و نه می شنوند ؛ انگار نه انگار که جلوی چشم ملت ، دهها میلیارد تومان از پول ملت را بین چند جوان پا به توپ ، مانند غنائم جنگی به دست آمده از کفار حربی ، تقسیم می کنند! بله ! وقتی در کشوری ، از مردم اعانه جمع می کنند و به فقرای آن سوی دریاها می دهند ، وقتی تازه به دوران رسیده های فوتبالیست ، پول ملت را در ارقام میلیاردی می گیرند و دو قورت و نیم شان هم باقی است ، وقتی فلان مسوول دولتی ، به خود اجازه می دهد بدون حتی عقد قرارداد ، 5 میلیارد تومان به یک شرکت خلق الساعه بدهد تا رئیسش بعد از چند روز راهی واشنگتن شود و به ریش ملت ایرن بخندد ، وقتی پرونده میلیاردی سوء استفاده مالی در بیمه ایران ، به دلیل نفوذ دولتی آقایان ، مسکوت بماند و رئیس جمهور هم مانع محاکمه متهمان مالی آن شود ، وقتی پول هایی که آقایان جابجا می کنند ، در ارقامی است که حتی شهرام جزایری هم شوکه می شود و ... معلوم است که در این کشور ، بانوی مستمند کرمانشاهی ، که مانند همه مادرها ، عاشق کودک معلولش هست ، مجبور می شود هر روز 16 کیلومتر ، را با فرغون راه برود و کودکش را به مدرسه برساند و برگرداند... گریه دیگر مجال نمی دهد ؛ امان از روزی که آه مظلوم دامنگیر شود! بعد از تحریر: مسوولان استان کرمانشاه ، یا هرچه سریعتر به داد این کودک معلول و خانواده اش برسند یا ناتوانی خودشان را اعلام کنند تا عصرایران به کمک خوانندگانش ، گرهی از مشکلات این کودک و مادرش را باز کند. اگر نمی توانند یا نمی خواهند ، خودمان آنقدر عرضه داریم به داد هموطنانمان برسیم.