صفار: "أين عمار" رهبری "هل من ناصر" حسين(ع) بود
من مدعايي در اين زمينه دارم و آن اينكه نداي اين عمّار مقام معظم رهبري صرفاً به مقطع سال 88 ربط ندارد. در آنجا كارد به استخوان رسيد كه اين ندا با عمق خودش شنيده شد و الّاسالها بود كه ايشان اين ندا را سر ميدادند.
فارس: صفار هرندي گفت: نداي اين عمار مقام معظم رهبري صرفاً به مقطع سال 88 ربط ندارد. در آنجا كارد به استخوان رسيد كه اين ندا با عمق خودش شنيده شد والّا سالها بود كه ايشان اين ندا را سر ميدادند. "أين عمار " رهبري "هل من ناصر " حسين(ع) بود. گفتوگو با كسي كه هم سردبير سابق روزنامه كيهان است و هم وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي، مثل امتحان رياضي ميماند. كه تا ساعتها پس از امتحان، سوال و جوابهاي آمده و رفته را مرور ميكني. گفتوگوي نزديك به 60 دقيقهاي ما با كسي كه در جريان فتنهها و انحرافات بزرگ دو سال اخير، بيشترين افشاگريها را در ميان چهرههاي مبرّز سياسي داشته است در حالي تقديم مخاطبان خوب خبرگزاري فارس ميشود كه اميدواريم توانسته باشيم روح صحبتهاي اين رجل سياسي را در حجاب كلماتش، منتقل كرده باشيم. *** فارس: روح سوال اول من بازكاوي از حركت مردم است كه در 22 خرداد سال 88 به صحنه آمد و با حضور حداكثري خود به گفتمان اصولگرايي رأي داد و هم پس از آن در ماجراي 9 دي، التزام عميق خود را به مكتب امام(ره) نشان داد. از منظر شما اين حضور آيا تجلي پايبندي و علاقه مردم به يك گفتمان بود يا نشانگر پافشاري آنها براي پيروز شدن يك شخص خاص در عرصه انتخابات؟ صفار هرندي: به گمان من رأي مردم در 22 خرداد مديون چند محور است كه بخش اول آن حاكم شدن گفتماني در كشور است كه آغاز شكلگيري آن را بايد در بحبوحه حاكميت اصلاح طلبان و در ابتداي دهه 80 دانست. در آن مقطع يك حالت جنبشگونه براي بازگشت و رجوع افتخارآميز به ارزشهاي صدر انقلاب در ميان مردم آغاز ميشود كه ثمره تربيتي است كه مقام معظم رهبري به عنوان امام امت از چند سال قبل روند آن را آغاز كرده بودند. اين جنبش با موفقيت اصولگرايان در انتخابات دوره دوم شوراي شهر آغاز شد و پس از آن با موفقيت در مجلس هفتم پيشرفت كرد و با به دست آوردن كرسي رياست جمهوري در سال 84 توسط نماينده اين جبهه كه آقاي احمدينژاد بود، اين حلقه تكميل شد. اين دوره، دورهاي است كه بازگشت به ارزشهاي انقلابي محك ميخورد و در واقع دولت نهم تبديل به آزمايشگاهي ميشود براي سنجش عيار اين ادعا كه آيا ارزشهاي اعتقادي انقلاب و انديشه اصولگرايانه اساساً توانايي مديريت جامعه و سوق دادن كشور به سمت رشد و پيشرفت، همزمان با نگاه به گفتمان امام راحل را دارد يا خير؟ بايد بگوييم كه كارنامه 4 سال حضور جريان اصولگرايي در عرصه مديريت كشور و در عرصههاي دولت و مجلس سبب شد كه كارنامه موفقي از اين جريان در ابتداي سال 88 بر جاي بماند، پس بايد گفت كه بخشي از موفقيتي كه در 22 خرداد سال 88 رخ داد مديون پيروز و سرافراز بيرون آمدن جريان اصولگرايي از آزمون سخت و دشوار اداره كشور است. در اين ميان و در ارزيابي عملكرد اين كارنامه بايد بالاترين سهم را به قوه مجريه و شخص رئيس جمهور داد. زيرا قوه مجريه جايي است كه هم بيشترين اعتبارات و امكانات را دارد و هم مردم به طور ملموس سطح خدمات و كيفيت آنها را در اين نقطه حس ميكنند. اين برآيند مثبت سبب شد كه حتي مردم در نقاطي از كشور به دولت رأي صد در صدي بدهند كه معنايش آن بود كه عده بيشتري از مردم برآيند مثبت گفتمان اصولگرايي و آثار خير آن را ديده و لمس كردهاند. اين فعال سياسي با بيان اينكه بخش ديگري از موفقيت گفتمان اصولگرايي در 22 خرداد سال 88 حاصل تقابل دو جريان بود، خاطرنشان كرد: در يك سو جرياني وجود داشت كه تفكر وفاداري به انقلاب، نظام و در يك كلام مكتب امام را نمايندگي ميكرد و در يك طرف نيز گفتماني بود كه اگرچه در داخل نظام تعريف شده و فرصت حضور در انتخابات را يافته بود اما استنباط قشر وسيعي از مردم اين بود كه اين جريان تداعي كننده جريانهايي است كه مثل سازندگي يا اصلاحات نگرانيهايي را ايجاد ميكند و شايد اين گفتمان دولتي را بر سر كار بياورد كه تمامي خاطرات تلخ دورانهاي سازندگي و اصلاحات باز هم براي مردم تكرار شود. لذا دليل ديگر پيروزي قاطع و با رأي بالاي گفتمان اصولگرايانه و شخص دكتر احمدي نژاد شكل گيري همين تقابلات بود كه همواره شرايط را به نحو برجستهاي به نفع يك كانديدا و به ضرر ديگري رقم ميزند. البته رفتارها و تاكتيكهاي انتخاباتي دو طرف و گروههاي هوادار را نيز نبايد از ياد برد زيرا در برنده شدن يك جريان تأثيراتي را دارد. فارس: مردم در 22 خرداد سال 88 به گفتماني رأي حداكثري دادند كه بعدها و در 9 دي نيز به دفاع تمامقد از آن برخاستند. هماكنون كه بيش از 2 سال از آن مقطع ميگذرد و شاهد ادامه يافتن برخي فتنهگريها و حتي بروز انحراف در برخي اشخاص هستيم، آيا فكر ميكنيد التزام مردم به اين گفتمان همچنان پابرجاست يا اينكه تا حدّي دچار خدشه شده است؟ صفار هرندي: من معتقدم كه فتنه را بايد يك جريان مستمر تاريخي ديد كه همواره بوده است و از آنجا كه خاستگاه فتنه، وسوسههاي شيطاني است و شيطان هيچگاه بيكار نخواهد نشست، بايد دانست كه اين جريان هيچگاه به صورت كامل خاموش نخواهد شد بلكه در جاهايي نوساناتي دارد كه تند و باشتاب است و در نقاطي هم اين منحني نزولي يا حتي بسيار كند ميشود اما نكته اصلي، ادامهدار بودن آن است. اگر ما روند فتنهها را به ويژه از ابتداي انقلاب تاكنون مورد مداقّه قرار دهيم، ميبينيم كه دائم در حال درس گرفتن و عبرتگيري بودهايم. در واقع جامعه ما عليالدوام در حال تجهيز خود براي مقابله با فتنههاي مختلف بوده است. در تمام طول سالهايي كه سپري شد، اتفاقاتي مثل تيرماه سال 78 و . . . ما را بسيج كرد تا براي مقابله با فتنههايي بزرگتر آماده باشيم و اگر اين آمادگي نبود، ما هرگز نميتوانستيم اين فتنهها را شكست بدهيم. اگر مردمي كه پاي كار دفاع از گفتمان اصولگرايي حاضر شده بودند و مقابل همه فتنهها ايستادند؛ عدهاي بيايند و بگويند اين حضور و ايستادگي بر اثر احساساتي شدن بود و مردم با واقعهاي مثلاً مثل انحراف، دست از احساساتشان! برميدارند؛ هرگز اينطور نيست. اين انديشه مردم است كه حركت كرده و پيرو يك گفتمان بوده است. پيروي مردم از گفتمان، با انحراف يا اشكال در عملكرد برخي، تعطيل نميشود. علت اينكه ميگوييم جامعه حتي اگر ببيند كه منتخبش هم غايب است پاي انتخاب خود ايستاده، جرياني مثل 9 دي است كه طي آن ميبينيم در حضور مردم، حرفي از شخص منتخب نيست بلكه مردم در حال مقابله با جرياني متهتّك و متجاسر هستند كه پنجه به اعتقاداتشان ميكشد. لذا ميبينيم كه اينجا ديگر مسئله منتخب مطرح نيست اگرچه عقبه جريان 9 دي رأي دادن به يك گفتمان و فردي به عنوان نماينده اين گفتمان است اما مردم به صورت جدي در 9 دي به صحنه ميآيند چون ميبينند كه گفتمانشان مورد خطر قرار گرفته و مشاهده ميشود كه مردم در اين صحنه تنوع شعار ندارند و شعارها همگي در يك سمت و سو و آنهم سمت و سوي دفاع از ولايت و اصل نظام قرار دارد. در واقع اين تظاهرات بزرگ فقط يك حرف داشت و آن دفاع از نظام اسلامي بود. با اين اوصاف آيا ميتوان خيال كرد كه مثلاً اگر در همكاران آقاي رئيس جمهور، نقطه ضعفهايي ايجاد بشود، مردم عقبنشيني ميكنند؟ هرگز. آنها كاري به اين چيزها ندارند بلكه در واقع اين حرف از عمل مردم مستفاد ميشود كه انتخاب گفتمان توسط ما احساساتي نبود كه حال بخواهيم با برخي اشكالات از آن دست بكشيم. اين پايمردي مردم بر سر گفتمان منتخبشان، چندين سال و به اندازه عمر انقلاب اسلامي و حتي بيشتر از آن، پشتوانه نظري و عملي دارد. همواره اين تقابل ميان دو خط خواستار حاكميت ديني و خط خواهان منزوي شدن دين از عرصه اداره جامعه وجود داشته و مردم اين را ميبينند و متوجهند كه دعوا بر سر چيست. حال اگر در عمل برخي فعالان اين ماجرا و حتي در عده بيشتري هم از كارگزاران، انحراف و سستي پيش بيايد، قابل تصور است كه باز هم مردم با هيجان و بصيرت عميق براي دفاع از گفتمان ديني در عرصه حكومت و اصلي كه پيرو آن هستند، حركت خواهند كرد. اين مسئله درست بهخلاف نظر آنهايي است كه ميگويند همه اين هيجاناتي كه وجود داشت معطوف به انتخاب يك شخص بود در حالي كه ما معتقديم اصلاً همان شخص نيز در درون اين فرآيند جا ميگيرد نه به عنوان خالق اصل ماجرا. اگر كسي اين مسئله را درست نفهميده باشد آنوقت است كه بايد منتظر اشتباهات او بود. اولين رئيس جمهور كشورمان نيز با رأي بالايي بر سر كار آمد. اما او دچار اين توهم شد كه همه چيز معطوف به شخص اوست در حالي كه اينگونه نبود و بعدها نيز اشتباه او محرز شد. در واقع مردم اگر هم به كسي اقبال ميكنند به اين دليل است كه برآوردشان اين است كه اين فرد با مضمون حركت مردم فاصلهاي ندارد و در راستاي همين مضامين در حركت است. بايد دقت داشت كه علقه مردم نسبت به يك فرد و در ادامه انتخاب او، به هيچ وجه برجستهتر از اعتقاد و علاقه مردم به اين اصل و مضمون محوري حركت آنها نيست و نخواهد بود. فارس: در بحث نداي "اين عمار " مقام معظم رهبري در سال 88، شايد اين فرياد رسا، ناظر به اين بوده باشد كه خواص ما عملكرد خوبي را پيرامون تبيين حقايق در آن مقطع نداشتند و ماجرا ادامه يافت تا آنكه يومالله 9 دي شكل گرفت. در ماجراي فتنه اخير يا همان انحراف اما شايد هنوز فرصتي در اختيار خواص باشد كه بتوانند وظيفه خود را در اين مقطع از تاريخ انجام بدهند. آيا ميشود گفت كه خواص هماكنون در يك امتحان سخت قرار دارند و اگر در اين امتحان رفوزه بشوند، باز هم اين مردم هستند كه به صحنه خواهند آمد؟ صفار هرندي: من مدعايي در اين زمينه دارم و آن اينكه نداي اين عمّار مقام معظم رهبري صرفاً به مقطع سال 88 ربط ندارد. در آنجا كارد به استخوان رسيد كه اين ندا با عمق خودش شنيده شد و الّاسالها بود كه ايشان اين ندا را سر ميدادند. ما در دوران رهبري 22ساله ايشان، گفتمانها و صحبتهاي كليدي بسياري از ايشان داريم كه دچار غربت شدند. البته عكسالعملهايي بود كه يا مباحث طرحشده مثل تهاجم فرهنگي را قبول نداشتند يا منظور رهبري را اشتباه متوجه ميشدند. در اينجا به يك خاطره هم اشاره ميكنم. در اوايل دهه 70 با جمعي از برادران دفتر سياسي سپاه به خدمت مقام معظم رهبري رسيديم. ايشان ميفرمودند در زمان حيات امام راحل، هرگاه ايشان مفهومي را مطرح ميكردند ما به همراه تني چند از مسئولان كشور، هريك به نقاط مختلف ميرفتيم و اين صحبت امام(ره) را براي مردم بيشتر تبيين ميكرديم اما الآن اين اتفاق رخ نميدهد. ما و برادراني كه در آن جمع بوديم احساس كرديم كه اين كلام مقام معظم رهبري در واقع يك نداي هل من ناصر است كه بايد به آن توجه جدي داشت و يك دعوت است كه همچنان بر زمين مانده. بخشي از بيتوجهي به گفتمانسازيهاي مقام معظم رهبري از روي عمد و بخشي نيز از روي كينهورزي بوده است. در آن مقاطع، مثلاً دشمن خارجي ما ميگفت كه داغ يك ولي فقيه بر ما ماند و لذا بايد جانشين امام خميني(ره) را بايكوت كنيم و براي همين اخبار مربوط به مقام معظم رهبري را به شدت بد و كوتاه پوشش ميدادند يا از ايشان به عنوان رهبر معنوي ايران نام ميبردند و تمركز كرده بودند روي اين مفهوم كه رهبر سياسي آقاي هاشمي است. القا ميكردند كه ايران دو رهبر معنوي و سياسي دارد و اين كارهاي برنامه ريزي شده را انجام ميدادند تا به خيال خودشان نقش رهبري و عمق گفتمانهايي را كه ايشان به عنوان ديدهبان انقلاب اسلامي ايجاد ميكردند كمرنگ كنند. شما ببينيد، در جامعهاي كه دشمن به اين گونه عمل ميكند و دوست منحرف و دوست بيعمل هم كمك و بيبتّگي كردهاند و خواب بودهاند، طبيعي است كه فتنه رخ ميدهد و همين است كه اميرالمؤمنين علي عليه السّلام ميفرمايد: "كسي كه در موقع دعوت امام در خواب باشد، با لگد دشمن بيدار خواهد شد ". اين عين تصويري است كه ما از خوابزدگي جامعهاي داريم كه رابطهاش با رهبري ضعيف بود. اين روند ادامه داشت تا به جايي در اواسط دوره سازندگي رسيد كه مردم فهميدند برخي خواص به دنبال چيزهايي مثل پول و اشرافيت و مال دنيا رفتهاند و آنگاه بود كه نداي هل من ناصر مقام معظم رهبري بهتر توسط مردم شنيده شد. اينجا بود كه رابطه امام با امتش به صورت مستقيم برقرار شد و مقام معظم رهبري به صورتي بيپردهتر و مستقيم با مردم صحبت ميكردند و اين روند ادامه داشت تا اينكه در اواسط دوره اصلاحات نتيجه داد و مردم با تفهيم درستي كه از گفتمان و خواستهايشان توسط مقام معظم رهبري شكل گرفته بود، در خيزشي كه ابتداي يك راه بود، پيروزي سال 81 را در شوراها رقم زدند. در سال 81 گره گشوده شد و رابطه مردم با رهبري و گفتمانهاي ايجاد شده توسط ايشان جواب خود را داد. فارس: از همين كليد موفقيت بيشتر بگوييد. گفتمان مردمي اصولگرايان حتي تا 22 خرداد سال 88 هم پيروز شده است. آيا هنوز هم اين كليد در دست ما هست؟ صفار هرندي: وقتي شما موفقيتي را به دست ميآوريد؛ يك طرف قضيه اين است كه از بابت اين پيروزي مسروريد اما در سمت ديگر نيز دشمن ايستاده كه شما را رصد و تلاش ميكند كه عنصر موفقيت شما را هدف قرار دهد و بزند. او وقتي ميفهمد كه ضربه اصلي را از رابطه نزديك امت و امام خورده است؛ وارد صحنه ميشود و سعي ميكند همين رابطه را متزلزل كند، پس مكتب و رهبري را نشانه ميگيرد و لذا ميبينيم كه انحرافات شكل گرفته نيز همين عناصر كليدي را هدف گرفتهاند. فارس: اثر رابطه امت با امام را در انتخابات سال 88 و پس از آن در 9 دي با شدت و حدّت بيشتري ديديم. آيا ميتوان اميدوار بود كه اين اثر همچنان ادامه يابد يا اينكه خطر كمرنگ شدن آن نيز وجود دارد؟ صفار هرندي: شرايط امروز ما در مورد رابطه توده مردم با رهبري و جايگاه ولايت فقيه، بسيار بسيار بهتر از 10 سال قبل است. ميتوان گفت مقام معظم رهبري قبلاً واسطههاي قوي براي تبيين بيشتر گفتمانهايشان نداشتند اما پس از طنين نداي اين عمار، شاهد به صحنه آمدن كساني هستيم فرياد انا عمار سر داده و به صحنه آمدهاند. لذا ما الآن در يك پله بالاتر قرار داريم. هماكنون مقام معظم رهبري با مردم همان رابطه قبل را ادامه ميدهند و كنار آن كساني هم آمادهاند كه گفتمان رهبري را بيشتر در جامعه تبيين ميكنند. البته اين پيشرفت نبايد ما را فريب دهد. به موازات رشد ما، دشمن نيز به سرعت در حال بازسازي خويش است. مثلاً ممكن است برود سراغ همين افرادي كه ميگويند انا عمار و از بين آنها يارگيري كند و به بعضيشان آدرس غلط بدهد تا آنها هم به مردم آدرس غلط بدهند. كاري كه رهبري به صورت ويژه به آن اهتمام دارند اين است كه بصيرت جامعه افزايش يابد. به صورتي كه اگر در جايي هم رهبري سكوت كرد، جامعه تكليف خود را بداند و با اكسير بصيرت بتواند بر همه موانع غلبه كند. فارس: آيا 22 خرداد 88 توانست اين حقيقت را به همه نمايان كند كه اتفاقات مطلوب آن چيزي غير از تجلي پايبندي مردم به مكتب امام(ره) نيست؟ صفار هرندي: اساساً نگاهي به وقايع قبل و بعد از 22 خرداد، مبيّن همين حقيقت است. به هر حال مقولاتي مثل حضور آقاي موسوي با اين استدلال كه خود را نماد دهه 60 و با امام بودن ميدانست يا يومالله 9 دي كه در حمايت از گفتمان و مكتب امام(ره) توسط مردم شكل گرفت، گوياي همين مسئله است.