سحابی: مهدوی کنی فتوا داده که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب کنند
آمدهاید چیزی را از روی خیال و شایعه نوشتهاید و حاضر نیستی آن را تکذیب کنی و من بهناچار به دادگاه مطبوعات از ایشان شکایت کردم.
وبلاگ پیچک سر به هوا: آیتالله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود نوشته است: «در جریان انتخابات [ریاست جمهوری دورهی هفتم]، آقای عزتالله سحابی در مجلهی «ایران فردا» نوشته بودند که مهدوی کنی فتوا آورده است که به هر طریق ممکن باید آقای ناطق نوری را از صندوقها بیرون آورید، هرچند از طریق تقلب باشد. ما برای ایشان پیغام فرستادیم که آقای سحابی، آخر ما با هم زندانی بودیم، همکار بودیم، اول انقلاب در شورای انقلاب با هم بودیم، در دولت موقت با هم بودیم، با هم کار کردیم، خیلی سالها با هم بودیم، شما چطور مهدوی کنی را بعد از این سالها نشناختید که چنین عبارتی را دربارهاش نوشتید که فتوا بدهد با تقلب آقای ناطق را از صندوقها بیرون بیاورید. آیا شما واقعاً چنین باوری داشتید؟ ایشان گفت که این، شایعه بوده است و من شایعه را نوشتم. گفتم شما نمیتوانستید تحقیق کنید؟ مثلاً بنده مرده بودم یا در جای دوری بودم و دسترسی به من ممکن نبود، شاید عذر شما پذیرفته میشد؛ ولی در اوضاع فعلی لازم بود تلفن میزدید و موضوع را از خودم سؤال میکردید. علاه بر این، شما قضیه را به صورت شایعه ننوشتهای، بلکه به عنوان یک خبر قطعی مطرح کردی. شما که میتوانستید از من بپرسید، چرا چنین دروغ شاخداری را نوشتی؟ بنده کی چنین فتوایی داده بودم. بنده، هیچگاه و دربارهی هیچکس چنین فتوایی نخواهم داد. گفتم شما باید تکذیب کنید. گفت من تکذیب نمیکنم. شما خودت چیزی بنویس، من نوشتهی شما را در مجله میآورم. گفتم ببینید، شما خودتان چیزی را نوشتهاید و اقرار هم میکنید که شایعه بوده، بعد حالا از بنده میخواهید بیایم تکذیب کنم؟ من این را از شما نمیپسندم. شما آدم متدینی هستی، من به افکار سیاسی کار ندارم، ولی فکر میکردم شما اعتقاداتی دارید؛ به یک چیزی یا جایی معتقدید، اما آمدهاید چیزی را از روی خیال و شایعه نوشتهاید و حاضر نیستی آن را تکذیب کنی و من بهناچار به دادگاه مطبوعات از ایشان شکایت کردم. من هیچگاه از کسی که علیه بنده حرفی زده باشد شکایت نکردهام؛ ولی چون اینجا واقعاً حیثیت و آبروی روحانیت مطرح بود و در تاریخ هم میماند، به دادگاه شکایت کردم. وکیل ما محبت کرد رفت و ایشان هم حاضر شدند. ایشان در آنجا -بر طبق نقل وکیلمان- گفته بودند که من اشتباه کردم و دادگاه به خاطر اعتراف ایشان به اشتباه و اظهار پشیمانی او را محکوم نکرد. گفتم آیا همین که ایشان در دادگاه اظهار پشیمانی کرد کافی است؟ در حالی که من نظرم این بود که ایشان محکوم بشود. حالا که اقرار کرده بدون دلیل حرفی را نسبت داده (که حرف کمی هم نبود و قطعاً ایشان را محکوم میکردند) آنگاه ما او را میبخشیدیم. ولی دوستان گفتند شما نمیتوانستید او را ببخشید، چون حق و حکم عمومی شخصاً قابل بخشش نمیباشد. خلاصه آقایان هیئت منصفه آمدند رحم کردند و علاوه بر آنها دیگران هم گفتند اینک که ایشان اظهار پشیمانی میکند رهایش کنید. من هم دیگر رها کردم. متأسفانه بعد از این هم ایشان در نشریهاش چیزی در اینباره ننوشت و عذرخواهی نکرد؛ یعنی اینجا هم کم لطفی کرد. خداوند مرا و او را ببخشاید.» [«خاطرات آیتالله مهدوی کنی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص٣٧۴-٣٧۵]