نگاهی متفاوت به حماسه خونین شهر...
وحید نوروزی /چرا اصرار داریم حتی شهدای حماسه هشت سال دفاع مقدس را برای افراد معدودی حصار بکشیم.شهدا هم متعلق به تمام مردم ایران هستند و آنها به شدت موجب افتخار و بالیدن برای همه هستند.
سوم خرداد سالروز حماسه فتح خرمشهر را می توان یکی از ماندگارترین مناسبت های ثبت شده در صفحات تاریخ کشورمان دانست، از این رو نویسندگان، صاحبنظران و بسیاری از افراد روایت های مختلفی را از این حماسه نقل کرده اند. مهندس وحید نوروزی، یکی از مدیران شهری پایتخت اینبار روایت متفاوتی را در سالروز این حماسه غرور آفرین در وبلاگ خود منتشر کرده است که از نظر می گذرد؛ دو سال پیش در کنکور مقطع MPH رشته مدیریت سلامت شهری در دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شدم که البته بعدا به دلیل حجم بالای کاری عملا بیشتر از دو ماه امکان حضور در کلاس را نداشتم و به ناچار انصراف دادم. یکی از سئوالات مصاحبه حضوری اساتید برای پذیرفتن من در این دانشگاه بسیار جالب بود.یکی از اساتید به یکباره پرسید نقش برج میلاد در ارتقاء سلامت شهری چیست؟ سئوال را بلافاصله باید پاسخ می دادم.آن روز ۶-۵ دقیقه ای در پاسخ به سئوال صحبت کردم که چکیده اش افتخار و بالیدن مردم تهران به نماد برج میلاد بود که نتیجه اش سلامت روان و روح شهروندان بود. این برج حتی موجب غرور و ارزش برای تمام ایرانیان در دنیاست که در مقایسه برجهای بلند در سطح کره زمین نامی از ایران و تهران می بینند.غرض از این مقدمه نگاهی دیگر به حماسه خرمشهر بود.حماسه خرمشهر در کنار تمام ارزشهای مادی و معنوی یک افتخار ملی است.برای نسلی که از جنگ چیزی نمی دانند و ندیده اند بیان شیوای آن موجب غرور و افتخار می شود. نوجوان ایرانی وقتی برایش ترسیم می شود که جوانان رشید و باغیرت ایرانی چگونه با چنگ و دندان و غیرت ، خونین شهر را از چنگال دیو در آوردند خون در رگهایشان به جوش می آید به ایران و ایرانی بودن می بالند.فرقی نمی کند آن جوان یا نوجوان نسل سومی موهایش را چگونه درست می کند، چه لباسی می پوشد و اصلا از جنگ و جبهه چیزی می داند یا خیر- مهم آن است که به خرمشهر و فرشته های آزادی اش می بالد. میراث هشت سال جنگ یک فرصت استثنایی برای افزایش غرور و تعصب نسل فعلی است که به نظر می رسد اتفاقات عجیبی در فرهنگ و رسوم و اعتقادشان حداقل در شهرهای بزرگ در حال رخ دادن است.به جای آنکه حماسه خرمشهر را در محافل بچه حزب اللهی ها و رزمنده های سابق غصب کنیم باید آن را هزار برابر بیشتر با استفاده از هر ابزاری و به هر قیمتی در جامعه منتشر کنیم. خرمشهر را خدا آزاد کرد پس باید نخبگان و بزرگان شیرینی و غرور و افتخار این آزادی را برای تمام بندگان خدا در کشور ترسیم کنند تا تمام بندگان خدا در وطن از آن حظ کنند و شهد گوارای غرور و افتخار را بچشند.این اشتباه محض است که در روز آزاد سازی خرمشهر جنگ و سختی هایش را در تلویزیون به شهروندان نمایش دهیم. باید زیبایی و غرور ملی و افتخار را نمایش دهیم .باید رزمندگان آن موقع را که هنوز هزاران نفرشان در بین ما هستند بزرگ بشماریم و تاج افتخار بر سرشان بگذاریم.شرطش هم آن است که تعصب بیجا را کنار بگذاریم و رزمندگان را برای تمام مردم ایران با هر سلیقه و منش و فرهنگ و پوشش و آرایش بدانیم تا همه به آنها و حماسه هایشان افتخار کنند.
مقبره شهدای عملیات آزاد سازی خرمشهر در هر نقطه ای از کشور این روزها باید تبدیل به محلهایی شود که نوجوانان و جوانان ما به مدد ذوق و هنر در کنار آنها جمع شوند و وقتی پس از ساعتی حضور آنجا را ترک می کنند اشک شوق و غرور در چشمهایشان جاری گردد که چه افتخارات بزرگی در کنارشان بود و از آن خبر نداشتند.چرا اصرار داریم حتی شهدای حماسه هشت سال دفاع مقدس را برای افراد معدودی حصار بکشیم.شهدا هم متعلق به تمام مردم ایران هستند و آنها به شدت موجب افتخار و بالیدن برای همه هستند. بزرگان فرهنگ در جامعه باید این حصار را بشکنند.باقیمانده های جنگ ( از جمله جانبازان عزیز) باید تکریم شوند.تکریم آنها به دادن کارت جانبازی و تلویزیون و یخچال نیست.تکریم آنها موقعی اتفاق می افتد که در جامعه دارای حدی از ارزش باشند که هر گاه از گذری عبور می کنند همه به احترام این عزیزان کلاه از سر بردارند و نماد زنده مقاومت و تعصب و غیرت و شجاعت را قدر بدانند و به آنها افتخار کنند.چرا جانبازان ۷۰٪ به بالای ما که پلاک ویژه جانبازان را می توانند بگیرند تا به سهولت برای پلیس و مردم قابل شناسایی باشند از گرفتن این پلاک طفره می روند؟ آیا این درد نیست؟ حرفشان هم آن است که نمی خواهیم مردم بدانند کسی که سوار این خودرو است معلول و جانباز است. چرا همه مردم دنیا نباید بدانند که صاحب این مرکب ، بزرگمردی است که بیش از ۷۰٪ بدن خود را برای این آب و خاک داده است؟ جوابش مشخص است چون دید و نگاه بسیاری از مردم بالاخص نسل فعلی به این عزیزان با آنچه که باید باشد و نیست تفاوت زیادی دارد. بزرگان و فرهنگسازان کشور در این مورد باید بیشتر کمر همت ببندند.باید اهل یک کوچه و خیابان هر روز و هر دقیقه افتخار کنند که یک رزمنده قدیم و یا یک جانباز جنگ در میان آنها زندگی می کند.وای بر ما اگر جانبازان حماسه خونین شهرها دلشان از ما برنجد. وای بر ما که اگر قلبشان را بشکنیم و منت بر سرشان بگذاریم که فلان امتیاز مادی را به شما داده ایم.وای بر ما که اگر جامعه را به سمت افتخار و بالیدن به تمام آنهایی که جان خود را بر کف دست گذاشتند و مشتاقانه به آغوش مرگ رفتند تا ما بمانیم به آنها افتخار کنیم سوق ندهیم.حماسه سازان باید بزرگ باشند.حماسه سازان باید عزیز باشند.حماسه سازان باید خود عشق باشند .حماسه سازان باید شمعی باشند که تمام مردم کشور همانند پروانه از صبح تا شام و از شام تا صبح دور آنها بگردند و از اینکه کنار بزرگانی نفس می کشند که بزرگی، کوچکترین خصلت آنهاست به خود ببالند......یا حق