جمهوري اسلامي: فراتر از اشغال فلسطين
مقامات تركيه همواره طي سالهاي اخير تصريح كردهاند كه دنياي عرب و دنياي اسلام، هرگز سياستهاي تحقيرآميز اسرائيل در قبال فلسطين را تحمل نخواهند كرد.
بسمالله الرحمن الرحيم اظهارات اخير اوباما درباره سرنوشت فلسطين، طرحي وقيحانه را در متن خود دارد كه هدفي به مراتب "فراتر از اشغال فلسطين" را دنبال مينمايد. وي در يك نطق چند منظوره در محل وزارت خارجه آمريكا موافقت مشروط واشنگتن با تشكيل يك كشور فلسطيني، بدون هيچگونه حق حاكميت سياسي - نظامي را اعلام نمود ولي تعمداً از كنار اصليترين موانع حل و فصل بحران خاورميانه، به سادگي عبور كرد. جا دارد در اينجا، اهداف و انگيزههاي اوباما را از انجام اين نطق جنجالي مرور كنيم و سپس به مفاهيم و نكات مفقوده و غايب در اين متن پرتناقض بپردازيم. 1 - اهداف سياسي - تبليغاتي اوباما در صدر اين فهرست قرار ميگيرد، چرا كه وي براي جلب نظر موافق مقامات حزب دمكرات به منظور معرفي وي به عنوان نامزد اين حزب در انتخابات رياست جمهوري آينده نيازمند انجام تحركاتي در صحنه خاورميانه است كه آمريكا و اوباما در اين منطقه بسيار منفعل و ناكارآمد، ظاهر شدهاند. شكست سياستهاي خاورميانهاي آمريكا و استعفاي "جرج ميچل" در اوج ناتواني وي، نقاط منفي عمدهاي در كارنامه اوباما محسوب ميشود. اوباما سعي داشت به تصور خود چهرهاي فعال و نقش آفرين از دستگاه ديپلماسي آمريكا ترسيم نمايد. 2 - پاتك سياسي - تبليغاتي عليه طرح به رسميت شناختن كشور فلسطين، دومين هدف عمده اوباما و دستيارانش بوده است. اين نكته بويژه با توجه به اجماع جهاني براي به رسميت شناختن كشور فلسطين در شهريور ماه سال جاري، جزو مهمترين اهداف آمريكا بوده تا بلكه عقب ماندگي و انفعال خود را با وارد كردن يك ضربه جبران كند. 3- تأمين اهداف و شروط صهيونيستها از ديگر خواستههاي واشنگتن بوده است كه بنحوي محورهاي مورد نظر رژيم صهيونيستي از جمله "نفي حاكميت سياسي - نظامي" را در مورد كشور فلسطين مطرح كند و در عين حال از كنار موضوع بازگشت پنج ميليون مهاجر فلسطيني، مركزيت قدس شريف، توقف احداث شهركهاي يهودي نشين، پرداخت غرامت جنگي به فلسطينيها و سرنوشت اماكن و سرزمينهاي مورد اختلاف و طيف وسيعي از ساير محورهاي ريز و درشت در قلمرو مسائل خاورميانه، مطابق الگوهاي مورد نظر صهيونيستها، به سادگي بگذرند. 4 - سرپوش گذاشتن بر انزواي جهاني و منطقهاي آمريكا و متحدانش از ديگر محورهاي مورد نظر واشنگتن بوده است. اين نكته به ويژه در پرتو تحولات پرشتاب منطقه و سرنگوني مبارك و بن علي و احتمال سقوط ساير رژيمهاي مفلوك هم پيمان آمريكا در خاورميانه، ابعاد گستردهتري به خود گرفته است. 5 - صرفنظر از موارد فوق، اين اقدام اوباما دقيقاً تمامي ويژگيهاي يك ارزيابي براي اطلاع از واكنشهاي داخلي، منطقهاي و جهاني را با خود به همراه دارد. اوباما فرصتهاي محدودي براي "بازآرائي" طيف همفكرانش در اختيار دارد. اگرچه وي بسياري از صهيونيستها را به دور خود جمع نمود ولي هنوز هم بيشترين حملات و كنايهها از جانب نتانياهو و آويگدورليبرمن، نصيب وي و ديپلماسي خاورميانهاي آمريكا ميشود. علاوه بر اين حتي رژيمهاي مرتجع عرب هم چندان دل خوشي از وي ندارد. متحدان اروپائي و آسيائي هم تغيير چنداني در ديپلماسي واشنگتن مشاهده نميكنند. در چنين شرايطي اوباما سعي دارد با يك حركت، واكنش ديگران را ارزيابي كند. با اينهمه، رفتارهاي پرتناقض اوباما، اعتباري براي وي، كاخ سفيد و ديپلماسي جهاني آمريكا باقي نگذاشته و دوست و دشمن، شايد به يك اندازه، وي و دستيارانش را ملامت ميكنند. اگر قرار باشد كشور فلسطين در چارچوب مرزهاي سال 1346(1967 ميلادي) و بدون حق حاكميت سياسي - نظامي تشكيل گردد. آنچه روي ميدهد، وقيحانهتر از اشغال رسمي فلسطين است كه اهدافي به مراتب فراتر از اشغال را تعقيب ميكند و در واقع، به منزله استمرار دائمي "طرح سركوب فعالان فلسطيني" ارزيابي ميشود. بدين ترتيب قرار است زنداني به وسعت كل سرزمين فلسطين تشكيل گردد و فلسطينيها در آن، مأمور معارضه و قتال با يكديگر شوند ولي دلخوش باشند كه داراي يك كشور هستند! طبعاً سئوال جدي اينست كه اين طرح چه تغييري در اوضاع فلسطين ايجاد ميكند و وجوه تمايز آن با تشكيلات به اصطلاح خودگردان فلسطيني چيست؟ در واقع، سئوال اصلي اينست كه فلسطينيها چه چيزي جز "سركوب سازمان يافته" و "تحقير رسمي"، بيش از آنچه امروز بر آنها تحميل شده، دريافت ميكنند؟ جاي تعجب است كه در اين زمينه براي كشورهاي دلسوز و مستقل نيز فريب تحريكات و تحركات مشترك آمريكا و صهيونيستها را خوردهاند و ابعاد مختلف اين طرح شيطاني را تأييد و تمجيد ميكنند. اظهارات اخير عبدالله گل رئيسجمهور تركيه در اين مقوله و اصرار وي براي به رسميت شناختن اشغالگران صهيونيست توسط حماس، تحت هيچ شرايطي قابل درك و پذيرش نيست. آيا صحه گذاشتن بر طرح تشكيل يك دولت فاقد حاكميت سياسي - نظامي، به منزله خلع سلاح هميشگي فلسطينيها در برابر اشغالگران شروري نيست كه اين اواخر حتي زهر خودشان را به جان اتباع تركيه هم خالي كردند؟ به راستي چه دليلي دارد كه طرحهاي شوم كميته چهارجانبه توسط تركيه تأييد و ترويج شود؟ البته مقامات تركيه همواره طي سالهاي اخير تصريح كردهاند كه دنياي عرب و دنياي اسلام، هرگز سياستهاي تحقيرآميز اسرائيل در قبال فلسطين را تحمل نخواهند كرد ولي سئوال اينست كه آيا طرح خفت بار اخير اوباما از اين قاعده، مستثني است؟! آيا واقعاً تفاوت محسوس و ملموسي ميان طرح جديد و طرحهاي گذشته وجود دارد؟ و چرا بايد آمريكا و اشغالگران، براي ملت فلسطين سياستگذاري كنند؟ و طرح نهائي آنها هم "خلع سلاح دائمي ملت فلسطين" باشد؟ اين، سئوال بدون پاسخي است كه رمز شكست و ناكامي همين طرح را نيز به همگان نشان ميدهد و ثابت ميكند كه اين، يك طرح از قبل شكست خورده و پيشاپيش عقيم است.