افتضاح تهران در اروميه تكرار شد
خانعلی حسینی اهل روستای ترکمان از محال باراندوزچای ارومیه است که به دلیل بیماری دیابت شدید یک پایش را قطع کرده اند و پای دیگرش در انتظار قطع شدگی است. وی بدون کس و کار و سرپناه تنها با کمک کیوسکداران و دست فروشان میدان آذربایجان ارومیه روزگار می گذراند.
آینا نيوز: بعد از ماجراهاي فضاحتبار رها كردن بيماران در تهران، گويا اين ماجرا در شهرهاي ديگر نيز اتفاق افتاده است. نمونهاي از اين دست ماجراها، حكايت پيرمرد ناتوان و مستضعفي به نام خانعلی حسینی است كه در گوشه ای از شهر ارومیه به حال خود رها شده و كك مسئولين استان هم از اين ماجرا نميگزد. حسین غفاری، معاون مدیرکل اجتماعی استانداری آذربایجان غربی می گوید: تقریبا همه ارگانهایی که احساس می کردم وظیفه دارند تا این بیمار دیابتی را نجات دهند را در جریان گذاشته و درخواست کمک کردم اما همگی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند. شهرداری،بهزیستی،نیروی انتظامی،... وی وقتی از کمک این ارگانها برای نجات این پیرمرد عاجز مانده دست به دامن رسانه ها شده است. بعد از دو هفته از افتضاحی که در رهاسازی بیماران بیمارستان امام خمینی(ره) تهران بوجود آمد و طی آن همه تنبیه شدند الا مسئولینی که باید پاسخ می دادند این بار یک انسان بی کس و فقیر دیگر در گوشه ای از مرکز استان آذربایجان غربی با یک پای قطع شده و یک پای در انتظار قطع شدگی به امان خدا رها شده است. وقتی عصر چهارشنبه چهاردهم اردیبهشت با فراخوانی یک شهروند راهی اقامتگاه این پیرمرد شدم تازه فهمیدم که نزدیک یک ماه است که او را به این حال رها کرده اند و هیچ کس پاسخگو نیست. خانعلی حسینی اهل روستای ترکمان از محال باراندوزچای ارومیه است که به دلیل بیماری دیابت شدید یک پایش را قطع کرده اند و پای دیگرش در انتظار قطع شدگی است. وی بدون کس و کار و سرپناه تنها با کمک کیوسکداران و دست فروشان میدان آذربایجان ارومیه روزگار می گذراند. هادی،یکی از کسبه این میدان هر روز برایش نان،غذا،چای و سیگار می آورد و پشت کانکس سرویس بهداشتی جایی درست کرده و رویش را پوشانده تا از باد و باران در امان باشد. خانعلی از صبح تا شب هیچ تحرکی ندارد اما هنوز زنده است و قوت روزانه اش را نان خالی و چای تشکیل می دهد. می گوید یکبار یکی از ارگانهای حمایتی یکی از شهرستانهای استان او را برده و بعد از چند روز در حالیکه نگهبان ورودی آنجا ۱۵۰ هزار تومان موجودی اش را گرفته رهایش کرده اند. یکی از کسبه می گوید قبل ترها وقتی سالم بود در یک کارگاه تولیدی نگهبانی می کرد. یک مدتی هم گوسفندچرانی کرده است اما از وقتی بیمارشده و از کار افتاده است به امان خدا رهایش کرده اند.