حاشيه سازی برای امنيت حاشيه سازان
به نظر ميرسد در پشت صحنهي چالش سياسي اخير كشور، سناريوي «تشديد بحران»، «بردن به لبه پرتگاه» و «ايجاد ناجي مصنوعي» در حال جريان است. در گام بعدي تلاش خواهد شد تا مسير رايزنيها به بن بست برسد، چالش حاشيهاي به بحران بدل گشته و در اين مرحله جرياني كه با اقدامهاي پيدا و پنهان خود، بحران فرضي را به بار نشانده....
برهان: تأملي بر رويدادهاي سياسي كشور در دو هفتهي اخير و نيز تأكيدهاي بيش از پيش رهبر معظم انقلاب مبني بر لزوم آرامش رواني مردم، پرهيز از به صحنه كشاندن اختلافات سليقهاي و نيز هشدار در خصوص القاي دوگانگي در ساختار نظام اسلامي ميتواند از واقعيت آن چه ميگذرد و نيز وظيفهي فعالان و مؤثرين سياسي و رسانهاي ارزشي و اصولگرا، رمزگشايي نمايد. 1- بارزترين ويژگي صحنهي چالش سياسي اخير كه شايد در فهم چرايي آن نيز راهگشا باشد، ماهيت غوغاسازي و جريان سازي رسانهاي خاص است كه متأسفانه از اتاق فكر يك جريان حاشيه ساز طراحي و در پايگاههاي اينترنتي و شبه رسانههاي اين جريان انعكاس يافته و در بعد وسيع و چشمگيري در رسانههاي بيگانه و ضدانقلاب (كه فرصتطلبانه مترصد چنين خوراك تبليغاتي هستند) گسترش و انتشار مييابد. بيترديد نميتوان از رسانههاي دشمن و بيگانه جز اين انتظار داشت، اما نكتهي قابل تأمل بيشتر در رويكرد جريان انحرافي و چالش زاي دروني است كه اصولاً پايستگي و بالندگي خويش را در گروي حاشيه زا و حاشيه زي بودن خود ميداند. به بيان ديگر چنين جرياني تنها در صورت ايجاد حاشيههاي كاذب و ساختگي به جامعه معرفي شده و حتي شناخته شدهتر ميگردد و تنها در فضاي غبارآلود ناشي از حواشي، چالش زاست كه ميتواند در پشت چهرههاي محبوب و موجه پنهان شود و با حذف جريانهاي اصولگراي ناب (كه به چشم رقيب بدانها مينگرد) بر وسعت حوزهي نفوذ خويش بيفزايد. مروري بر عملكرد و رويكرد اين جريان در دو سال اخير و به خصوص تأمل در سخني - منسوب به چهرهي محوري اين جريان- با اين مضمون كه «بدنامي بهتر از گمنامي است» ميتواند دليل صحت اين مدعا، باشد. 2- از سوي ديگر توجه به سناريوي رسانههاي بيگانه و همسو با نظام سلطه در اين ماجرا نشانگر كينهي عميق و دشمني ديرين آنان با عمود خيمهي نظام اسلامي، يعني ركن ركين ولايت فقيه است. القاي وجود «حاكميت دوگانه» و «تقابل بخشي از حاكميت با شاكلهي اساسي نظام» با هدف ضربه زدن به ولايت فقيه، انجام ميگيرد. اين سناريو كه پيشينهي آن به دورهي حضور تجديدنظرطلبان در حاكميت بر ميگردد، پيش از اين نيز در قالب اختلاف انگيزي و تشديد شكافها ميان سران قوا و مسؤولين در اين رسانهها دنبال شده بود و همان مقطع نيز با هشدار جدي رهبر فرزانهي انقلاب به مسؤولين نظام براي پرهيز از دست آويزسازي براي دشمن همراه بود. به اين ترتيب، دوباره مشاهده ميگردد شبه رسانههاي داخلي جريان چالش زا، نه تنها به اين تأكيد معظم له قدر و منزلتي ننهادند، بلكه با شايعه پراكني و دامن زدن به اين فضا، خوراك رسانهاي لازم را در اختيار رسانههاي بيگانه قرار دادند. 3- خط تبليغي «تحميل به رهبري» و «تلاش براي جلوگيري از اين مسأله» در كنار «تشكيك در ماهيت مصلحتي كه رهبري در ابقاي وزير اطلاعات دادند» سناريويي بود كه در دستور كار شبه رسانههاي اين جريان قرار گرفت، تا از سويي اتهام «ايستادگي اين جريان در مقابل نظر ولايت» را رد نمايند و از سوي ديگر با غبارآلود كردن فضا، اهداف از پيش تعيين شدهي خود را محقق سازند. در اين خصوص نكتهي قابل توجه آن است كه با اندكي درنگ در ماهيت برخي مسؤولين به وضوح روشن خواهد شد كه كدام جريان و با چه هدفي به دنبال تحميل نظر خود به رهبري است و صد البته ثابت شده است كه رهبر معظم انقلاب نيز در طول بيش از دو دهه ولايت خود بر اين امت، ذرهاي از آرمانها و ارزشهاي اسلام و انقلاب عقب نشيني نخواهند نمود. در اين جا بايستي به بعضي وسوسه گران، بازيگردانان و حتي كساني كه در ميانهي اين اختلاف انگيزي، با دامن زدن به آن، سوداي تصاحب بر ساختمان انتهاي خيابان پاستور را در سر ميپرورانند، سرنوشت تجديدنظرطلباني را يادآور شد كه روزگاري با سياست بازيهايي هم چون «تحصن در مجلس ششم»، «خروج از حاكميت» و ... به دنبال امتيازگيري از نظام و ولايت بودهاند و البته پاسخ خويش را از ملت دريافت كردند. 4- همان گونه كه در بيانات اخير مقام معظم رهبري به روشني ديده ميشود، جنس مسايل اخير از نوع حواشي است و تعبير معظم له مبني بر «مهم نبودن» ماجراي ابقاي وزير اطلاعات، ميتواند اشارهاي به اهميت مسايل و تحولات منطقهاي و بينالمللي داشته باشد كه حواشي اخير باعث مغفول واقع شدن از اين امور در فضاي سياسي و رسانهاي ايران به عنوان ام القراي جهان اسلام شده است. با اين نگاه ميتوان به خوبي دريافت كه چنين حاشيه سازي اي در مجموع به نفع نظام سلطه و اذناب منطقهاياش تمام خواهد شد و تحليل اين موضوع در كنار «دعوت مشكوك پادشاه اردن به ايران»، «تصور منشأ آمريكايي تحولات منطقه» و... ميتواند ما را در رمزگشايي از اين حاشيه سازي ياري دهد. 5- هر چند روند تحولات و پيشينهي چنين اختلافاتي اين اميد را تقويت ميبخشد كه اين چالش به زودي پايان ميپذيرد، اما تداوم وضع موجود، برخي صاحب نظران را به اين احتمال نزديك نموده است كه سناريوي «تشديد بحران»، «بردن به لبه پرتگاه» و «ايجاد ناجي مصنوعي» در پشت صحنهي تحولات اخير در حال جريان است. با اين وصف، تلاش خواهد شد تا مسير رايزنيها به بن بست برسد، چالش حاشيهاي به بحران بدل گشته و در اين مرحله جرياني كه با اقدامهاي پيدا و پنهان خود، بحران فرضي را به بار نشانده، خود وارد صحنه شده و پس از درخواست دلسوزان نظام از وي و چانه زنيهاي احتمالي، در مقام نجات و مديريت بحران از روابط نزديك خود با مقامهاي اجرايي استفاده نموده و غائله خاتمه بايد. اين تصور ميرود كه چهرهي اين جريان بهبود يافته و نوعي «مشروعيت زايي» از دل بحران خودساخته براي اين جريان به دست آيد. در اين جا پيش بيني اين سناريو و درايت مسؤولان نظام ميتواند از هرگونه امتيازدهي كاذب به اين جريان جلوگيري نمايد. 6- تصريح رهبر معظم انقلاب به فعالان رسانهاي و سياسي ارزشي و اصولگرا مبني بر پرهيز از دامن زدن بر اختلافات خود، درس عظيم اخلاق سياسي به اين مجموعهها و در عين حال نشانگر عمق نگاه راهبردي معظم له در شناخت ترفندهاي دشمن در ضربه زدن به نظام اسلامي بود. مروري بر حاشيه سازيهايي از اين دست در طول دو سال گذشته، خبر از طراحيهاي پيچيدهي دشمن براي بهرهگيري حداكثري و تشديد شكافهايي ساختگي است كه محور عمدهي آنها تقابل اركان نظام را دنبال مينمايد. وجود جريانهاي انحرافي و چالش زا و نيز برخي جريانهاي قدرت طلب و فرصت طلب (كه علي رغم نظر رهبري، كارشكني در فعاليتهاي مثبت دستگاههاي مسؤول را وجههي همت خود قرار دادهاند) در برخي دستگاهها و مجامع تصميم گير و اجرايي و نيز تصوير سازي خيالي برخي رسانههاي متعلق به چنين جريانهايي، مبتني بر تداوم رقابت و اختلاف كانديداهاي دورهي نهم رياست جمهوري همه و همه نشان ميدهد، ماجراي اخير، آخرين اتفاق از جنس خود نخواهد بود و متأسفانه بايد در آيندهاي نه چندان دور شاهد اين چنين سناريوهايي باشيم. 7- و نكتهي آخر را بايد خطاب به مسؤولان خدمتگزار، به خصوص رياست محترم جمهوري اسلامي ايران، جناب آقاي دكتر احمدي نژاد عرض نمود. شكي نيست كه ايشان به عنوان يك چهرهي تلاشگر و برآمده از نيروهاي ارزشي انقلاب، در طول شش سال گذشته خدمات بي نظيري در تاريخ اين مرز و بوم از خود به يادگار نهادهاند. پيشينه و رويكرد ارزشي ايشان در دفاع و متابعت از ولايت فقيه همواره زبان زد بوده و همين رويكرد سبب اقبال عمومي ملت ايران در دورههاي نهم و دهم به ايشان شد. همه به ياد دارند كه در مقطع انتخابات نهم برخي كانديداهاي رياست جمهوري به دنبال محدودسازي ولايت فقيه بودند و همين طرح در فتنهي 88 نيز بار ديگر در دستور كار فتنه گران قرار گرفت، اعتماد ملت ايران به جناب دكتر احمدي نژاد ثابت نمود كه مردم ايران اسلامي به دنبال حفظ و احياي ارزشهاي ناب انقلاب هستند. روشن است كه برخي حاشيه سازيهايي كه براي ترديد افكني در اين موضوع دنبال ميگردد، از سوي كساني است كه به مصلحت ايشان و نظام فكر نميكنند و تنها سوداي قدرت طلبي و تصاحب اين انقلاب و نظام كه يادگار امام و خون شهدا ست، هستند. اينان در گفتمان خود با طرح مواضع همچون «دوستي با صهيونيستها»، «مكتب ايراني» و... فاصلهي عميق خود را با گفتمان امام و انقلاب كه شاخصهي اصلي دكتر احمدي نژاد است، ثابت كردهاند. با اين حال بايد در نظر داشت مردمي كه به ايشان رأي دادهاند بر مبناي چارچوب اين گفتمان متوقعاند و تاريخ انقلاب نيز نشان داده است كه ملاك و ميزان اقبال ملت به ميزان پايبندي او به ولايت و ارزشهاست. نويسنده:محمدجواد اخوان