چه کسی برای شهید مطهری چاقو کشید؟!
در این کتاب که به معرفی ۱۸۵۰کتاب پیرامون زندگانی پر برکت حضرت بقیه الله الاعظم اختصاص دارد، ذیل معرفی کتاب “قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ” نوشته استاد علامه شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره) درباره ماجرای چاقوکشی یکی از اساتید مارکسیست بر روی استاد مطهری نوشته است.
روات حدیث: در دوران پر برکت عمر استاد شهید، مرتضی مطهری، نقاط جالبی وجود دارد که هم نشان از درایت ایشان در برخورد با مخالفان فکری است و هم از کم آوردن برخی پیروان نحلههای انحرافی مانند کمونیسم پرده بر میدارد. ماجرای چاقو کشی بر روی استاد مطهری از جمله این نقاط جالب و کمتر مطرح شده است. حجت الاسلام سید مجید پورطباطبایی، پژوهشگر و محقق حوزوی و عضو هیئت علمی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، کتابی با عنوان در جستجوی قائم (عج) نوشته است. در این کتاب که به معرفی ۱۸۵۰کتاب پیرامون زندگانی پر برکت حضرت بقیه الله الاعظم اختصاص دارد، ذیل معرفی کتاب "قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ" نوشته استاد علامه شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره) درباره ماجرای چاقوکشی یکی از اساتید مارکسیست بر روی استاد مطهری این گونه نوشته است: "مرحوم علامه شهید مطهری که همواره افشاگر توطئه ها ی مهاجمین به اسلام و نفاق افکنان داخلی چون مجاهدین خلق {قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران} و گروهک فرقان و ملحدان مارکسیست بود، در سالهایی که مارکسیسم رونقی یافته بود، احسان طبری ها و بزرگ علوی ها و ایرج اسکندری ها و ارانی ها یکه تاز میدان بودند و تحلیل های طاق و جفت از جریانات تاریخی و علمی با عینک ماده گرایی (ماتریالیسم) را تحویل جامعه روشنفکری آن روز می دادند، آن مرحوم حاشیه نویسی و پاورقی کتاب اصول و روش رئالیسم مرحوم علامه طباطبایی (ره) را به عهده گرفت تا زیر بنای علمی مارکسیسم را سست و منهدم گرداند. با هجرت از شهر خون و قیام به تهران، در سنگر دانشگاه به پیگیری جهاد فکری ـ سیاسی خود پرداخت. و در ضمن از مبارزات انقلابی ـ اسلامی هم غافل نبوده با گروه موتلفه اسلامی در ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر خائن وقت، همکاری داشت. در اوائل سال ۱۳۵۰ شمسی در کتاب گرایش به مادیگری ریشه های جذب نسل جوان را به ماده گرائی و مارکسیسم پیگیری نمود. وی در چاپ دوم کتاب ضمن تکمیل مطالب کتاب شکل گیری گروهک محارب فرقان را هشدار داد. در راهپیمائی اربعین سال ۱۳۵۷ پلاکاردی را که آرم سازمان مجاهدین بر آن نقش بسته بود در جلوی در دانشگاه صنعتی شهیدشریف واقفی {شهید شریف واقفی در سال ۱۳۵۴ شمسی توسط سایر اعضا سازمان مجاهدین خلق به جهت مخالفتش با اتخاذ خط مشی مارکسیسم ـ لنینیسم برای سازمان به طرز فجیعی به شهادت رسید و پیکرش را در بیابان های مسکرآباد(تهران)منفجر کردند} پاره کرد؛ در حالی که در آن زمان کمتر کسی به سّر و عمق عمل آن مرحوم {شهید} آگاهی داشت. {یادآوری می شود یک سر این پلاکارد در دست گنجه ای و سر دیگر آن در دست لطف الله میثمی (وی چندی بعد از این گروه جدا شد) بود.} در پاسداری از حریم وحی و معارف اسلامی تا آنجا پیش رفت که حتی وقتی در محل دانشکده الهیات {محل فعلی حزب جمهوری اسلامی، قتلگاه شهدای ۷۲تن {هفت تیر} دکتر امیر حسین آریانپور قطب توده ای ها {اعضای حزب توده} برای وی چاقو کشید و او راتهدیدبه قتل کرده، ولی به جهت مظلومیت آن شهید بزرگوار و قلم در دست دشمن بودن دانشجویان چپ دانشگاه ها ،در سطح محافل روشنفکری و کتابخانه های دانشجوئی اعلامیه ای منتشر کردند {در پائیز سال ۱۳۵۶ اعلامیه فوق را در کتابخانه دانشجوئی وابسته به دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی (که در آن موقع در همسایگی دانشکده الهیات دانشگاه تهران رویت نمودم.} و در آن اظهار کرده بودند که آن مرحوم {شهید مطهری} دانشجویان مذهبی را علیه استاد آریانپور تحریک و تهییج نموده است، تا آنجائی که در پله های طبقه دوم دانشکده الهیات دانشجوئی ـ مذهبی راه را بر آریانپور بسته و با چاقو وی را تهدید به قتل کرده است {اخیرا(۲۲بهمن ۱۳۶۸)در مقدمه اولین شماره مجموعه آثار استاد شهید به این امر اشاره ای گذرا شده است و تاکید گردیده است که مخالفت های این استاد توده ای و کارشکنی سایر مقامات وقت دانشگاه تهران استاد شهید را مجبور به اظهار و تسلیم تقاضای بازنشستگی، در زمانی که مرتبه سوم استادی (یعنی بالاترین رتبه استادی دانشگاه ها )را داشته ،نموده است…."