"آقای مدیر با آبدارچی‌اش اینگونه مواجه شد"

ماجرای ساده اما تامل برانگیز نوع مواجهه یک مدیر رسانه ای دولت با آبدارچی اش...

کد خبر : 144803

حسین رنجبران در مطلب جدید وبلاگ "اتاق شیشه ای" ماجرای نوع مواجهه یک مدیر دولتی که به نظر می رسد یک مدیر رسانه ای است، با آبدارچی آن اداره را منتشر کرده است. در مطلب رنجبران آمده است: اقای سرپرست در نخستین روز دعوت می شه تا ضمن اشنایی با محیط و کارکنان کم کم کار را تحویل بگیره پیرمرد ابدارچی با اون سن و سال و ریش های سپیدش وارد اتاق میشه تا اولین چایی رو به اقای سرپرست بده/ تا چایی رو در مقابلش می گذاره یک نگاهی به چایی می اندازه و یک نگاهی خشم الود و ناراحت به پیرمرد..(( این چیه ته چایی...!!!)) پیرمرد با نهایت احترام و دلسوزی میگه ..(( اقا آب این منطقه متاسفانه خیلی املاح داره برای همین ته چایی ها یک مقدار رسوب می کنه ...)) حضرت سرپرست حرف پیرمرد تموم شده یا نشده دستوری افاضه می کنه..(( مراقب باش دیگه چایی هایی که میاری رسوب نداشته باشه ...)) روز بعد وقتی اقای سرپرست داشته کارها رو تحویل می گرفته پیرمرد ترسون و لرزون براش چایی میاره هنوز چایی رو روی میز نگذاشته با لحنی عصبی و خشن میگه ..(( اگه رسوب و این چیزها داره اصلا نگذار روی میز ببر اقا ...!!!)) عجب! مدیر ارشد دولت مردمی و ... اصلا میشه از چنین ادمی انتظار ولایی بودن داشت بابا ولایی بودن پیش کش/ اخلاق انسانی رو رعایت کنید.. باشه اصلا همون اخلاق انسانی که توی ماموریت چند سالتون توی اسپانیا یاد گرفتید نه اخلاق انسانی اسلامی که شاید دیگه براتون جذاب نباشه ...

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: