شماره جدید "مهرنو" منتشر شد‬

امتحان کنید. لباس‌های پلوخوری‌تان را تن کنید و در یک مغازه برای خرید، یا کنار موتوری مسافربر بایستید. کمی با تکبر با او حرف بزنید و قیمت طی کنید. اول از همه شما را «مهندس» صدا می‌زند.

کد خبر : 144140

شماره جدید ماهنامه مهرنو با پرونده‌هایی درباره زندگی در خوابگاه‌های دانشجویی و کشاورزی در ایران و جهان منتشر شد. یادداشت‌هایی از دانشجویان مقطع‌های مختلف کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و ارایه تصویری از زندگی در خوابگاه، بخش‌هایی از پرونده خوابگاه‌های دانشجویی و گفت‌وگو با حیدر رحیم‌پورازغدی، معرفی کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» و یادداشت‌هایی از علی‌محمد مودب، گفت‌وگوی سیگن والر و جیم درباره کشاورزی آمریکایی و گفت‌وگو درباره کاهش آب‌های زیرزمینی در ایران، قسمت‌های مختلف پرونده کشاورزی را تشکیل می‌دهند. گفت‌وگو با حاج علی انسانی درباره نسبت هیات‌های مذهبی با اتفاق‌های اجتماعی، گفت‌وجو با حمید شاهنگیان درباره سختی‌های کار در حوزه فرهنگ، گفت‌وگو با مرتضی امیری‌اسفندقه درباره شعر اجتماعی و گفت‌وگو با نجم‌الدین شریعتی مجری برنامه‌های تلویزیونی زلال احکام و سمت خدا درباره سبک زندگی دینی، بخش‌های دیگری از این شماره ماهنامه مهرنو را تشکیل می‌دهند. یادداشت‌هایی از دکتر ابراهیم رزاقی، محمدعلی علومی، سعید قاسمی، حسین بهزاد، مهدی همازاده، نعمت‌الله سعیدی، ناصر هاشم‌زاده، سعید مستغاثی و سهیل کریمی در این شماره چاپ شده‌اند. بی‌توجهی سینمای ایران به جامعه ایرانی، حمله بازار به خانواده ایرانی، زندگی اجتماعی مردم بم، سبگ زندگی دانشجوی انقلابی و کشتار شیعیان منطقه پاراچنار، موضوع بعضی از این یادداشت‌ها هستند. گزارش مصطفی حریری از سفر به سودان، خاطره‌های محمد سرور رجایی از زندگی مردم و سفرنامه تصویری مهدی شیخ صراف از سفر به افغانستان در کنار مطالبی درباره تهدید شرکت‌های داروسازی برای سلامتی مردم و خطر مایکروویو در آشپزخانه ها، صفحه‌های دیگری از این ماهنامه را به خود اختصاص داده‌اند. در سرمقاله این شماره از ماهنامه مهرنو با عنوان «آن شکاف عظیم اجتماعی» آمده است: «روزنامه‌ها و مجله‌ها و بیشتر از آنها سینما و تلویزیون به قصه‌های مردم عادی توجه نمی‌کنند. مثلا یک جشنواره فیلم سالانه که به بهانه فجر انقلاب اسلامی برگزار می‌شود، می‌آید و می‌رود و بدنه عادی مردم در آن کاملا غایبند. فلان مسوول وقتی با این سوال مواجه می‌شود، می‌گوید چرا، اتفاقا یک فیلم هم درباره فقیرها و بیچاره‌ها داشتیم! می‌شود رفت پشت تریبون و درباره شکاف اجتماعی حرف زد و نظریه‌های «مرکز - پیرامون» را پشت و رو کرد و حالا که تا اینجا آمده‌ایم، مقاله‌ای علمی! از آن دست و پا کرد. راه دور نرویم. «شکاف اجتماعی» یعنی همین که پایین لباستان را از کسی که در تاکسی کنارش نشسته‌اید، جدا کنید و مردم را «راننده تاکسی» و «بقال» و «قصاب» و از این چیزها صدا بزنید و از یاد ببرید که مگر خودتان چه کاره‌اید؟ امتحان کنید. لباس‌های پلوخوری‌تان را تن کنید و در یک مغازه برای خرید، یا کنار موتوری مسافربر بایستید. کمی با تکبر با او حرف بزنید و قیمت طی کنید. اول از همه شما را «مهندس» صدا می‌زند. یعنی تفاوتی که می‌خواهی به رخم بکشی، فهمیدم و بعد، کمی که صمیمی شدید، از شما می‌پرسد چه کاره‌اید؟ نویسنده‌اید، کارگردانید؟ منظور را متوجه شدید؟»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: