چرا طلاب باید فلسفه بخوانند؟
در سالهای بالاتر، ۳ کتاب برای آموزش این درس ارائه میشود که عبارتند از: کلیات علوم اسلامی شهید مطهری و بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبایی. اما در نهایت طلبه با خواندن این کتابها، نه هیچ تصوری از مبانی معرفتشناسی و متدولوژی تحقیق در فلسفه به دست میآورد و نه ...
همشهری ماه در شماره اخیر خود (فروردین ماه) پروندهای ویژه با موضوع فلسفه در حوزههای علمیه منتشر کرده است که در آن یادداشتها و گزارشهایی با عناوینی همچون «ازتدریس شبانه تا فقاهت فیلسوفانه»؛ گفتاری از آیت الله سید محمد خامنهای؛ «روایتی از همزیستی فقه و فلاسفه» و یا گزارشی از نگاه مخالفان با عنوان «فلسفه مردود اما تحصیل آن واجسب است» آمده است. به گزارش «فردا» ؛ در این پرونده؛ کمیل اسداللهی از طلاب حوزه علمیه قم نگاهی از درون به آموزش فلسفه در حوزههای عمیه دارد که با عنوان« چرا طلاب باید فلسفه بخوانند؟» منتشر شده است. در این یادداشت میخوانیم: تا جاییکه به خاطر دارم، دوستان طلبه از همان سال اول که وارد حوزه میشدند، نسبت به فلسفه دید خوبی نداشتند. اولاً همیشه به آن به دید یک درس جنبی نگاه میکردند و این درس هم مثل همه درسهای جانبی، مورد بیمهری دوستان قرار میگرفت. سریع خواندن و نمره قبولی گرفتن، مهمترین دغدغه طلاب برای این درس و سایر دروس فرعی بود. ثانیاً در سالهای بالاتر ۳ کتاب برای آموزش این درس ارائه میشود که عبارتند از: کلیات علوم اسلامی شهید مطهری و بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبایی. اما در نهایت طلبه با خواندن این کتابها، نه هیچ تصوری از مبانی معرفتشناسی و متدولوژی تحقیق در فلسفه به دست میآورد و نه اطلاعاتی در مورد فلسفه غرب و فلسفه در خاور دور. چگونه میتوان علمی را مطالعه کرد، بدون آنکه از مبانی معرفتشناسی و روش تحقیق و مطالعه در آن علم غافل بود و چطور میتوان در رشتهای تحصیل کرد، بدون آنکه در مورد وضعیت آن رشته در سایر نقاط دنیا اطلاعاتی داشت. به عنوان مثال، وقتی بدایه و نهایه را میخواندم، نخستین سؤالهایم این بود که چرا باید فلسفه خواند، چرا باید از فلسفه اسلامی شروع کرد و چرا در فلسفه اسلامی از احکام و مباحث وجودشناسی بحث میشود. این سؤالات در این مجموعه پاسخ روشنی نمیگیرد، گرچه بعضی از متفکران بزرگ، مانند مرحوم شهید مطهری، تلاشهایی در این زمینه کردهاند، اما به دلیل وسعت این عرصه و ضیق وقت، این بزرگان به نتیجه کامل نرسیدهاند. شاید بهتر باشد که حوزه در این زمینه تلاشهای بیشتری کند و به جای کتاب بدایه و نهایه، از اصول فلسفه و روش رئالیسم که نوشته مرحوم علامه همراه با شرح و حاشیه مرحوم مطهری است، برای تدریس فلسفه استفاده کند. جای بسی تعجب است که ابتدا کتاب فلسفه شهید مطهری - که دارای متنی روان، سلیس و امروزی است - به عنوان کتاب اول این رشته تدریس میشود و پس از آن به سراغ کتاب بدایه میروند، در حالیکه دارای متنی سخت و قدیمی است، کما اینکه بعضی از اساتید ما میگفتند این ۲ کتاب خلاصهای از کتاب اسفار اربعه ملاصدرا است که غنیترین و عمیقترین منبع در حوزه فلسفه اسلامی میباشد. از طرفی، سؤال دیگری که برای من و بسیاری از طلاب مطرح است، این است که آموزش فلسفه با هدف کلی تحصیل در حوزه چه ارتباطی دارد؟ در واقع وقتی طلبه دوره سطح حوزه را تمام میکند و وارد درس خارج میشود، محور اصلی درس خارج حوزه، فقه و اصول فقه است و در نهایت طلبه با شرکت در این دروس، باید توانایی استنباط احکام شرعی از منابع دین را بدست آورد. این مسئله باید حل شود که مطالعه این دروس در مقطع سطح حوزه، چه کاربردی، متناسب با هدف مذکور دارد؟ چطور طلبه این درس را در مقطع سطح میخواند، در حالیکه وقتی وارد درس خارج میشود، دیگر این درس، ادامه نمییابد. این وضعیت، این احساس را در طلبه ایجاد میکند که شاید این درس کاربرد اساسی در تحصیل او در حوزه ندارد، پس چرا باید برای آموزش و مطالعه آن وقت جدی بگذارد. در نتیجه طلبه رغبتی برای شرکت منظم در کلاسهای درس، مباحثه و مطالعه جدی در این حوزه را ندارد. وقتی به تاریخ فلسفه اسلامی نگاه میکنیم، میبینیم ۳ مکتب فلسفی در آن ظهور کرده است، مکتب مشاء که مرحوم فارابی و ابوعلیسینا از شاخصهای آن هستند. مکتب اشراق که شیخ سهروردی بنیانگذار آن است و حکمت متعالیه که توسط مرحوم ملاصدرا پایهگذار آن بوده است. اما کتب فلسفی حوزه، بدایه و نهایه، ناظر به مکتب آخر میباشد و طلبه هیچ تصویر روشنی از دیگر نحلههای فلسفی و نظرات آنها ندارد. چگونه میتوان مبانی حکمت متعالیه را درست فهمید، وقتی هیچ ذهنیتی نسبت به دیگر نحلههای فلسفی دورههای قبل نداریم. با وجود این مشکلات، جا دارد آموزش فلسفه و روش آن در حوزه، مورد بازنگری مسئولان حوزه قرار گیرد و کسانیکه متصدی این مسئله هستند، به صورت جدیتر معضلات و راهحلهای رفع آن را بررسی کنند. در این زمینه باید هدف از آموزش فلسفه، به صورت دقیقتری بررسی شود، برای طلاب نیز روشن شود که چرا و چگونه این رشته را مطالعه کنند، بعد از گذراندن این واحد درسی، چه چیزی کسب میکنند و از این نتایج، در مراحل بالاتر چگونه استفاده میکنند. همچنین باید علاوه بر آموزش محتوای فلسفه اسلامی، یک واحد درسی در زمینه تاریخ، متدولوژی و مبنای فلسفه اسلامی و ارتباط آن با سایر علوم حوزوی نیز ایجاد شود، تا آموزش این درس برای اساتید و طلاب توجیه منطقی داشته باشد. بررسی و تجدید نظر در کتب آموزشی این رشته نیز جزو ضروریات آموزشی آن است. بهتر است کتب فلسفی دارای بیانی روانتر و متونی امروزیتر باشند و جامعیت مباحث با توجه به نحلههای مختلف فلسفی در آنها لحاظ شود تا طلاب رغبت لازم برای مطالعه این کتابها را داشته باشند.