تحولات اعتراضی در جمهوری آذربايجان
اعتراضات بيشتر جنبه حزبي دارد و از دريچه نيل به قدرت بايد آن را مورد بررسي قرارداد. برگزاري ميتينگهاي اخير نشان داد كه مردم به اين تظاهرات نپيوستند.
جمهوري آذربايجان طي هفتههاي اخير، همگام با تحولات اعتراضي در كشورهاي عربي و هر چند در سطحي كاملاً محدودتر از آنها، شاهد برخي تجمعات مخالفين بود كه البته با واكنش منفي دولت همراه شد. هرچند در اين تجمعات مطالبات مختلفي از اصلاح ساختارهاي اقتصادي و اداري تا حتي استعفاء دولت علييف مطرح شده، اما برخي تحليلگران با اشاره به رضايت نسبي عامة مردم از دولت، در خصوص مردمي بودن اين اعتراضات ترديد دارند و بر اين باورند كه تودة مردم آذربايجان اصلاحات در سيستم فعلي و با حضور علييف را مطلوبتر ميدانند. افزون بر اين، تحليلگران با اشاره به مردمي نبودن احزاب مخالف در آذربايجان، آنها را در پيشبرد اهداف خود به ويژه در مقابل دولت مستقر موفق نميدانند. موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس) در همين رابطه و براي بررسي دقيقتر موضوع، گفتگويي را با آقاي دكتر افشار سليماني، سفير سابق ايران در جمهوري آذربايجان ترتيب داده كه مشروح آن در ادامه از نظر ميگذرد. آقاي دكتر، جمهوري آذربايجان طي هفتههاي اخير با تظاهراتها و اعتراضهايي عليه دولت مواجه بوده است. ارزيابي شما از اين اعتراضات و ارتباط آن با انقلابهاي عربي چيست؟ با توجه به شناختي كه از فضاي سياسي، اجتماعي آذربايجان دارم تصور نميكنم اعتراضات اخير در اين كشور ارتباطي با انقلابهاي عربي داشته باشد، چرا كه در آذربايجان در گذشته نيز اعتراضات مشابهي از سوي احزاب مخالف و هواداران آنها به علل مختلف صورت گرفته بود. البته در جريانات اخير، صرفاً از منظر روانشناختي ميتوان به موضوع نگريست و از اين زاويه ميتوان گفت تحركات اخير در برخي كشورهاي عربي در روحيات معترضين آذري تاثيرگذار بوده است. از سوي ديگر عامل مهم در تحولات آذربايجان را بايد زير تاثير تكنولوژي ارتباطات و شبكههاي اجتماعي ايحاد شده از قبيل فيسبوك و توئيتر و امثالهم ارزيابي نمود. در تجمعات اعتراضي اخير گروهها و احزاب مختلف شركت دارند، دستهبندي كلي شما از گروههاي معترض در جمهوري آذربايجان چيست؟ گروهها و احزاب مخالف دولت آذربايجان بيشتر داراي نام احزاب هستند تا هوادار و فعاليت سياسي. عمدهترين آنها احزاب مساوات، جبهه خلق، جبهه خلق كلاسيك هستند كه در بيست سال گذشته در اين كشور فعال بودهاند و در فاصله سالهاي 1371-1372 به مدت يك سال دولت آذربايجان را در دست داشته و اين كشور را اداره كردهاند. همان گونه كه در ايران نيز قريب 120 حزب و تَشكل سياسي موجود است، اما غير از چند حزب فعاليتي از سوي آنها مشاهده نميشود؟ در آذربايجان هم تعداد احزاب به نسبت جمعيت آن حتي از تعداد آن در ايران نيز بيشتر است، اما از اكثريت آنها صرفا نامي بيش باقي نيست. جبهه خلق آزادی و مساوات در تجمعات خود خواستههايي از جمله استعفای دولت، برقراری دموکراسی واقعی و آزادی سیاسی را مطرح كردند. ديدگاه شما در خصوص اين احزاب، گرايشهاي سياسي و خواستههاي آنها چيست؟ با توجه به واقعيات موجود آذربايجان درخواست احزاب مذكور مبني بر استعفاي دولت عملي به نظر نميرسد و معترضين در اين خصوص به موفقيتي نائل نخواهند شد. اين درخواست فراگير نيست و وزن احزاب درخواست كننده هم آن چنان نيست كه بتواند به اين خواسته خود برسد. در مورد دموكراسي واقعي و آزادي سياسي درخواست منطقي است. البته دولت آذربايحان مدعي وجود آزادي در اين كشوراست. در واقع امر نيز آزادي نسبي در اين كشور وجود دارد و احزاب نامبرده داراي ارگان مطبوعاتي حزبي و سايتهاي مربوطه هستند و نسبت به وضع موجود نيز انتقادات خود را مطرح ميكنند. البته در فرايند انتقاد، خطوط قرمز را نيز مرعي مي دارند. در آذربايجان نيز همچون بسياري از كشورهاي مسلمان دمووكراسي تمام عيار وجود ندارد. حزب اسلامي جمهوري آذربايجان نيز در تجمعات اعتراضي شركت داشته و درخواست مجوز براي برگزاري تجمعاتي را نيز مطرح و مطالباتي از جمله «اتخاذ اقدامات موثر برای پایان اشغال قرهباغ، توقف سیاست اسلامستیزی، پرهیز دولت از اعمال محدودیت و ممنوعیت علیه شعایر دینی از جمله حجاب و نیز آزادی فوری تمام زندانیان اسلامگرا و مدافعان حجاب» را عنوان كرده است. در هيچ يك از اين خواستههاي علييف و نظام سياسي هدف قرار نگرفتهاند. ديدگاه شما در اين خصوص و وزن سياسي حزب اسلامي جمهوري آذربايجان در معادلات سياسي فعلي و آتي اين كشور چيست؟ حزب اسلامي آذربايجان در جرگه احزاب ثبت شده نيست و دولت آذربايجان اين حزب را غيرقانوني ميداند. اين حزب نيز از نفوذ و امكانات لازم وكافي براي تاثيرگذاري در تحولات آذربايجان برخوردار نيست. بهرغم اينكه حزب اسلامي سازمان يافتگي كافي ندارد، اما مقامات و اعضاء آن در مقايسه با احزاب مساوات و جبهه خلق با مسائل سياسي آذربايجان واقعبينانهتر برخورد كردهاند. آنها نيك ميدانند كه درخواست استعفاي دولت الهام علييِف معطوف به نتيجه نخواهد بود و با چاشني قرار دادن موضوع قرهباغ، درخواستهاي خود را در زمينه مسائل اسلامي مطرح نموده است. در يك جمعبندي كلي تمركز اصلي اعتراضات در جمهوري آذربايجان را بر چه موضوعي ميدانيد. آيا معترضين به دنبال بركناري الهام علييف هستند، تغييرات اساسي در ساختار نظام سياسي را مطالبه ميكنند و يا تنها اصلاحات در روندهاي جاري را دنبال ميكنند؟ اگر بخواهيم از دريچه عموم مردم آذربايجان به موضوع بنگريم، بايد بگويم اكثريت مردم در پي اصلاحات از سوي الهام علييِف هستند و به دنبال استعفا و بركناري وي نيستند. بديهي است اصلاحات همه در زمينههاي مختلف مطمحنظر مردم است. قانونمند شدن كشور، حذف كامل رشوهخواري، حذف رابطهسالاري و رفاه نسبي از عمده مطالبات اكثريت مردم جمهوري آذربايجان است. مبارزه اخير دولت با رشوهخواري كه به دستور الهام علييِف شروع گرديده و داراي نتايجي هم بوده، در صورت استمرار و جديت همهجانبه سبب افزايش رضايتمندي قشرهاي مختلف مردم اين كشور خواهد شد. ديدگاه شما در خصوص مردمي بودن اين اعتراضات چيست. به عبارت ديگر آيا اين اعتراضات را بايد حزبي و صنفي دانست و يا مردمي؟ اعتراضات بيشتر جنبه حزبي دارد و از دريچه نيل به قدرت بايد آن را مورد بررسي قرارداد. برگزاري ميتينگهاي اخير نشان داد كه مردم به اين تظاهرات نپيوستند. اكثرا اعضاء و هوادران احزاب از قبيل مساوات و جبهه خلق بودند و افراد بازداشت شده نيز از ميان اعضاء و هوادارن همين احزاب بودند. به دنبال بازداشتها هم واكنشي از سوي مردم نشان داده نشد. آقاي دكتر، ارزيابي شما از نحوة برخورد دولت با تجمعات اعتراضي مخالفين چيست؟ آيا سياست سركوب فعلي باكو را واجد سرانجام مطلوب ميدانيد؟ من طرفدار هيچ نوع سركوب، بازداشت و زنداني كردن هيچ انسان سياسي كه صرفاً نظرات خود را بيان ميكند در هيچ كشوري نيستم. دولتها بايد با صعهصدر و آستانه تحمل بالا با معترضين وارد مذاكره شوند و با مطالبات آنها واقعبينانه برخورد كنند. دولت آذربايجان نيز بايد مخالفين را به مذاكره دعوت نمايد. بديهي است كه مخالفين نيز درخواستهايي مطرح ميكنند كه برخي از آنها واقعبينانه و منظقي نيست. به عنوان مثال بايد از طريق انتخابات آزاد و شفاف دولت تغيير كند، نه با درخواست استعفاي مخالفين. درخواست برگزاري انتخابات سالم مطالبهاي برحق است و اقبال و اقناع عمومي را در پي دارد. اما درخواست استعفاء اين گونه نيست. به اين معني كه از سوي آحاد ملت مورداستقبال واقع نميشود. يا مورد ديگر اينكه، دولت جمهوري آذربايجان مجوز برگزاري ميتينگ ازسوي احزاب مخالف را صادركرد و مكاني را براي آنها در نظر گرفت، اما معترضان در مكان ديگري مبادرت به برگزاري تظاهرات كردند و به همين دليل به تخلف از قانون متهم شدند. بايد دندان اسب پيشكشي را نشمرد، هر چند مورد پسند نباشد. بايد اضافه كنم كه سركوب اعتراضات مدني و سياسي و بدون خشونت براي هيچ دولتي من جمله آذربايجان ثمري ندارد. با عنايت به فضاي فعلي، دورنماي تحولات سياسي و سرانجام اعتراضات در جمهوري آذربايجان را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا آقاي علييف به انجام اصلاحات تن خواهد داد و اين اصلاحات به چه ميزان خواهد بود؟ با توجه به رضايت نسبي موجود در آذربايجان، انجام اصلاحات نسبي از سوي دولت، فراگير نشدن اعتراضات عليه دولت، ناكارآمدي احزاب قديمي و عدم ايجاد احزاب جديد موثر، جذب بخش قابل توجهي از جوانان به تشكلها و نهادي دولتي و خصوصيِ هوادار دولت، عدم انسجام ميان احزاب مخالف و حتي نبود دموكراسي درون حزبي، سابقه منفي عملكرد احزاب مساوات و جبهه خلق در دوره حاكميت و عدم اقبال مردمي و همچنين نبود امكانات مادي احزاب مخالف، بعيد به نظر ميرسد در آينده نزديك مخالفين موفقيتي كسب نمايند. ضمن اينكه دولت به روند اصلاحات نسبي سرعت بيشتري خواهد داد تا رضايت نسبي مردم افزايش يابد و با تداوم چنين روندي كماكان دولت فعلي تثبيت خواهد شد. سخن آخر اينكه اگر در دورهاي كه اوضاع اجتماعي، اقتصادي و سياسي آذربايجان مساعد و مناسب نبود و ناراضيان بيشتري در اين كشور وجود داشت، مخالفين نتوانستند كاري از پيش ببرند در شرايط فعلي كه اوضاع نسبت به گذشته به مراتب بهتر شده و از تعداد ناراضيان نيز كاسته شده و دولت از ثبات بيشتري برخوردار است، اين احتمال كه مخالفين به آرزوهاي خود دست يابند بسيار ضعيفتر شده است. براي بروز هرگونه تحول فراگير در اين كشور احزاب جديد با چهرههاي قابل قبولتر و توانمندتر بايد در صحنه سياسي آذربايجان حضور يابند. منبع: ايراس