مشکلات بیشمار پرستاران و وعدههای بی عمل
بر اساس بخشنامههاي جديد، پرستاران بعد از 25 سال خدمت ميتوانند به طور داوطلبانه تقاضاي بازنشستگي کنند ولي اين بخشنامه فقط در حد حرف باقي مانده است و تقاضاي بازنشستگي بسياري از همکاران من به علت کمبود کادر پرستاري مورد قبول واقع نشده است.
ایسنا: ممکن است يک روز بخواهي پرستار باشي؟ روزت را با ديدن رنج و درد آدمها آغاز کني و تلاش کني بيمار افسردهاي را بخنداني؟ لباسهايي بپوشي که هميشه بوي مخصوص بيمارستان را با خودشان دارند، فشار خون بگيري، مجبور باشي سوزني را به دستهاي نحيف کودک بيماري فرو کني؟ ميتواني شاهد به تدريج مردن يک پيرمرد روي تخت سفيد بيمارستان باشي؟ دلت ميخواهد حس کني همه زندگي يک آدم بستگي به مهارت دستهاي تو در دادن ماساژ قلبي دارد؟ پرستاران بخش اورژانس و بخش CCU بيمارستان قائم(عج) مشهد از رنجها، شيرينيها، سختيها و مشکلات کارشان ميگويند؛ ساعتها با هم حرف ميزنيم. از اين که مرخصي ندارند، عيد و تعطيلات برايشان معنايي ندارد، از اين که گاهي بيماري ناسزايي نثارشان ميکند، از 18 ساعت کار کردن مدوام، از خاطره خوش بيماراني که اميدي به زنده بودنشان نبوده است ولي زنده ماندهاند، از آدمهايي که بعد از حمله قلبي با تلاش پرستاران در امر احيا به زندگي بازگشتهاند و هنوز هر سال زنگ ميزنند و روز پرستار را تبريک ميگويند، از انگشتهايشان که به علت استفاده مداوم از بتادين پوسته پوسته شده و اثر انگشت ندارد، از آمدن به بيمارستان در روزهايي که همه شهر تعطيل است، از وعدههايي که هرگز عملي نميشوند، از حقوقي که با توجه به اين هزينههاي سرسامآور زندگي، اصلا متناسب نيست. ميپرسم اگر شانس انتخاب دوباره داشتيد باز هم اين شغل را - با تمام سختيها و مشکلاتش - انتخاب ميکرديد؟ و با چنان قطعيتي پاسخ ميدهند "بله" که من جا ميخورم و اين يعني، اينجا چيزي وراي مصلحت انديشيهاي مادي حکم ميکند... يکي از پرستاران بخش CCU بيمارستان قائم(عج) مشهد ميگويد: در کنار تمامي مشکلات و سختيها، اين کار هيچ سود و منفعت مادي به دنبال ندارد. شغل ما با عشق و شور و علاقه آغاز ميشود ولي بعد از چند سال فقط وجدانت هست که باعث ميشود کارت را ادامه دهي. در حقيقت اين زيباييهاي معنوي کار است که ما را ارضا ميکند. وي با اشاره به اين که بعد از 20 سال خدمت به عنوان پرستار، هم اکنون دچار عوارض جسمي ناشي از ايستادنهاي طولاني مدت شده است، ميافزايد: حقوقي که ميگيريم هيچ تناسبي با سختي کار ما ندارد. وي اضافه ميکند: با 20 سال سابقه کار، کل حقوقي که دريافت ميکنم تنها 680 هزار تومان است که بعد از کسر ماليات و بيمه عملا چيز زيادي از آن باقي نميماند. اين پرستار با سابقه اظهار ميكند: بسياري از پرستاران به خصوص آقايان دو شيفت کار ميکنند. يعني از شب تا ظهر روز بعد 18 ساعت به طور مداوم سر کار هستند. وي ميگويد: با انتخاب اين شغل مزاياي زيادي را از لحاظ رسيدگي به بچهها و از لحاظ مسائل مادي از دست دادهام. بچههاي من عاشق اين هستند که يک روز بيايند خانه و من قبل از آنها خانه باشم و در را برايشان باز کنم و با غذاي گرم از آنها پذيرايي کنم. با اين وجود اگر باز هم شانس انتخاب دوباره داشته باشم، هنوز همين شغل را انتخاب خواهم کرد. پرستار بخش اورژانس قلب نيز اضافه ميكند: حس خوبي را که بعد از بازگشت بيمار به زندگي داريم، نميتوان با هيچ واژهاي توصيف کرد. اين شغل خوبيها و زيباييهاي زيادي دارد ولي سختيهاي بسيار زياد آن، گاهي خوبيها ر ا کمرنگ ميکند. وي ميگويد: از يک بيمار دردمند نميشود انتظار چندان زيادي داشت و گلايههاي ما بيشتر از سيستم دولتي است. وي کمبود نيرو را يکي از مشکلات موجود ميداند و اضافه ميکند: براي رسيدگي به 18 بيمار اين بخش، پنج پرستار و در عمل تنها سه پرستار خدمت ميکنند بنابراين کمبود نيرو از مشكلات جدي و اساسي ماست. اين پرستار همچنين ميگويد: در خصوص حق مشارکتي که از سوي بيمارستان به ازاي هر بيمار به کادر درماني تعلق ميگيرد، بين پزشک و پرستار تفاوت فاحشي وجود دارد. پزشکان مبالغ ميليوني دريافت ميکنند و سهم پرستاران به 40 هزار تومان هم نميرسد. وي با بيان اين که وعدهها مبني بر تعرفهگذاري خدمات پرستاري بعد از سالها هنوز عملي نشده است، ميگويد: امسال قرار بود حقوق شيفت شب دو برابر شود ولي هنوز هيچ يک از اين وعدهها عملي نشده است. وي با بيان اين که پرستاران موظفند 42 ساعت در هفته خدمت کنند، ميافزايد: با توجه به شرايط خاص بيماران اورژانس قلب، اين بخش نسبت به بخشهايي مثل زنان و زايمان و نوزادان، شرايط افسرده کننده حادتري دارد. وي ميگويد: با تمام سختيها اگر حق انتخاب دوباره داشتم قطعا باز هم پرستاري را انتخاب ميکردم. پرستار بخش CCU نيز با اشاره به اين که فعاليت پرستاران در هيچ يک از روزهاي سال و در هيچ يک از ساعات روز متوقف نميشود، ميافزايد: از 40 سال قبل که درب بيمارستان قائم گشوده شده، تاکنون بسته نشده است و در تمام اين مدت تحت هر شرايطي پرستاران مشغول خدمت رساني به بيماران بودهاند و با اين حال در برابر تلاششان چه چيزي دريافت ميکنند؟ وي با بيان اين که حقوق و مزايا در شغل پرستاري از بسياري مشاغل ديگر پايينتر است، ادامه ميدهد: بر اساس بخشنامههاي جديد، پرستاران بعد از 25 سال خدمت ميتوانند به طور داوطلبانه تقاضاي بازنشستگي کنند ولي اين بخشنامه فقط در حد حرف باقي مانده است و تقاضاي بازنشستگي بسياري از همکاران من به علت کمبود کادر پرستاري مورد قبول واقع نشده است. وي حقوق پرستاران را بسيار ناچيز ميداند و ميگويد: هم رده من در شرکت نفت يک و نيم ميليون تومان در هر ماه حقوق ميگيرد و کل حقوق دريافتي يک پرستار با 27 سال سابقه تنها 600 هزار تومان است. اين پرستار با بيان اين که بسياري از پرستاران براي تامين هزينه زندگي ناچارند در سه شيفت کار کنند، ميافزايد: مسلما در چنين شرايطي پرستار کارايي لازم را ندارد و آسيب آن در نهايت به بيمار و خود پرستار ميرسد. وي ميگويد: روز اول که وارد اين حرفه شدم يک جوان شاداب و بشاش و سالم بودم و حالا در کنار همه سختيهاي کارم، کم شدن بينايي، آرتروز گردن، مفاصل پا و ديسک کمر را هم با خودم دارم. وي اضافه ميكند: وقتي ميبيني بيماري محتاج سه ميليون تومان پول براي تهيه هزينه درمان است يا وقتي مجبوري خبر فوت بيماري را به همراهيهايش بدهي، خود به خود دچار عوارض روحي رواني ميشوي که در کنار خستگي ناشي از کار، عدم برخورداري از مرخصي و تفريحات و اختلافات و ناراحتيهاي خانوادگي، فشار روحي شديدي را بر پرستار وارد ميکند ولي با اين حال کار ما زيباييهاي خودش را دارد. اين پرستار با سابقه ميگويد: برغم تمام سختيها و بيتوجهيها از جانب دولت که هيچ قدمي در جهت حل مشکلات پرستاران برنميدارد، باز هم اعتقاد دارم کارمان زيباست. وي توضيح ميدهد: بهترين بخش کار ما لذت بردن از کمک به بيماران است و ديدن لحظههايي که درک ميکني بيمارت براي تشکر کردن از تو هيچ چيز جز دعا ندارد. پرستار ديگر بخش CCU بيمارستان قائم نيز ميگويد: در کل عيد حتي يک روز تعطيل هم نداشتيم. براي يک پرستار جمعه و عيد و عاشورا و ... معنايي ندارد. پرستاران حتي براي استفاده از مرخصي عادي خود تا زماني که نتوانند شيفتهاي خود را تنظيم و فردي جايگزين کنند نميتوانند از مرخصي به حق خود استفاده كنند. وي اضافه کردن نيروهاي پرستاري را ضروري ميداند و اضافه ميکند: تا زماني که نيروهاي جديدي استخدام نکنند، قانون کاهش ساعات کاري پرستاران قابل اجرا نيست. وي با اشاره به رفتارهاي خشونت آميز برخي از بيماران با کادر پرستاري ميگويد: در بخش اورژانس با توجه به کمبودهايي که در خصوص تعداد پرستاران وجود دارد و همچنين شلوغتر بودن محيط بخش و بد حال بودن، احتمال مشاهده رفتار نامناسب بيمار يا همراهيان او با پرستار بيشتر است. 70 درصد بار خدمات بهداشتي - درماني بر دوش پرستاران است؛ بر اساس پژوهشي در ايران، 33 درصد از پرستاران تجريه خشونت از جانب بيمار يا همراهيان او را دارند. بسياري از پرستاران پس از 12 سال کار مداوم، سلامت خود را از دست ميدهند و به يکي از انواع بيمارهاي روحي، رواني، اسکلتي، ناراحتي معده، ستون فقرات، اختلالات خواب و يا هپاتيت دچار ميشوند؛ بازنشستگان اين سيستم، از جمله از کار افتادهترين بازنشستگان کشور هستند با اين حال از لحاظ حقوق و مزايا هيچ فرقي با ساير بازنشستگان ندارند و حتي در بسياري موارد دريافتي کمتري هم دارند.