یادداشت ده‌نمكي پیرامون آخرين ساخته‌اش

مسعود ده‌نمكي كارگردان «اخراجي‌ها» 3 يادداشت‌هاي را پيرامون آخرين ساخته‌اش نوشت.

کد خبر : 142493

ايسنا: در بخش‌هايي از اين يادداشت كه روز گذشته ـ 9 فروردين ماه ـ منتشر شده است،آمده:«امشب که روشنفکر نماها تنها يک هفته پس از اکران فيلم «اخراجي‌ها» نسخه قاچاق «اخراجي‌ها» را بر روي وب سايت‌ها گذاشتند همان حس زمان تعطيل شدن نشريه «شلمچه» را دارم. نشريه‌اي که مظلومانه و به حکم يک آقازاده در پشت پرده و براي دلخوشي عاليجناب.... تعطيل شد. آن هم به دست کساني که شعارشان ـ تحمل مخالف ـ و ـ زنده‌باد مخالف من- بود!!!گرچه زمانه انتقام اين ظلم‌ها را از اين آقا و آقازاده گرفت... در آن زمان بين آن همه مدعي روشنفکري و اصلاح طلبي فقط مرحوم بورقاني بود که به کار دولت اصلاحات در تعطيل کردن شلمچه اعتراض کرد و به فولي مردانگي از خود نشان داد و گفت اين کار با شعارهاي ما نمي‌خواند. خواستم به اين حضرات مثلا مخالف فيلم که از نقد به رنگ پاشي و از رنگ پاشي به تحريم و از تحريم به قاچاق فيلم رسيدند بگويم اگر دين نداريد لا اقل آزاد مرد باشيد اما با خود گفتم اينها اگر مرد بودند که مخنث‌وار به ميدان نمي‌آمدند. اينها که حاضرند براي حذف رقيب اقتصاد بيمار سينما را نابود کنند مگر مروت مي‌شناسند..يک مقدار سينمائي‌تر بنويسم.کار اين حضرات مرا به ياد فيلم گلادياتور انداخت. در سکانس فينال فيلم گلادياتور بايد با خود شاه مبارزه مي‌کرد. شاه که مبارزه مردانه را از قبل باخته مي‌ديد دشنه‌اي مسموم در پهلوي گلادياتور فرو برد و بعد براي مردم دست تکان داد!!! و حالا اين حضرات پس از قاچاق کردن فيلم دم از پيروزي خواهند زد....» ده‌نمكي در بخش ديگري از ياداشتش با نقل قولي از ماکياولي آورده است: «ماكياولي مي‌گويد: براي بقا در محيط سياسي يا بايد در اردوگاه شيران باشي يا اردوگاه روباهان .اگر اين وسط باشي خورده مي‌شوي. .. و چون شلمچه در اردوگاه چپ و راست نبود به راحتي خورده شد..» اين كارگردان در ادامه نوشته است:«و امروز همان مدعيان روشنفکري وقتي ديدند اخراجي‌ها در هر قسمتي که ساخته مي‌شود گفتماني جديد براي مردم به همراه مي آورد و قواعد سياست بازي حضرات را به هم مي‌زند و به جاي ايجاد تقابل بين مردم آنها را به هم دلي مي‌خواند و چون نان اين عقده‌اي‌ها در دعواي مردم و اخراجي بودن گروهي از آنهاست به تقابل جدي با سومين قسمت از اخراجي‌ها برخواستند. تمام توان رسانه‌اي خود را در اين چند ماه به ايجاد فضاي تحريم اخراجي‌ها 3 مصروف کردند و در کمال ناباوري و حيرت وقتي ديدند که مردم از هر قشر و گروه و عقيده و قومي در سالن‌هاي سينماهاي کشور به فريبکاري حاجي گرينف‌هاي امروزي و دغل کاري دباغ هاي مدرن مي‌خندند و در لحظات غمگين آن به مظلوميت جانبازانشان گريه مي‌کنند تاب نياورده و براي جلوگيري از يک تفاهم ملي و ثبت رکوردي تاريخي در حوزه فرهنگ ناجوانمردانه دست به قاچاق «اخراجي‌ها» زدند و با فيلم‌برداري از روي پرده سينما و مانند تروريست‌هاي القائده و طالبان با درج يک بيانيه به در اول فيلم آن را در اينترنت و سايت بالاترين قرار دادند...اين رفتار در پي اظهارات يک منتقد در مصاحبه با يك شبكه خارجي عليه «اخراجي‌ها» قابل پيش بيني بود.» ده‌نمكي در بخش ديگري از اين يادداشت نوشته است:«کساني که تحمل ورود موفق نيروهاي انقلاب به حوزه سينما را ندارند آنها شرافت يک رقابت سالم جوانمردانه را نداشتند وگرنه به فکر قاچاق فيلم و به صورت رايگان در اختيار عموم قرار دادن آن نمي‌افتادند..آنها وقتي ديدند شعار تحريم شان رنگ باخته و ادامه استقبال در سالن‌هاي سينما به بي آبروئي شان مي‌انجامد با ايجاد فضائي دوقطبي سعي کردند پشت اعتقادات سياسي مردم سنگر بگيرند و با بازي با عواطف مردم ...مانع از حضور مردم در سينماها شوند. اما ديدند مردم از طيف‌هاي مختلف سياسي وقتي وارد سينما مي شوند حتي اگر با ذهنيت القا شده آنها به تماشاي فيلم مي‌نشينند در پايان فيلم -سبز و قرمز و آبي يک دل شده و دروغ پردازي آنها برملا مي‌شود به وحشت افتادند.همانطور که در ساخت «اخراجي‌ها» هنرمنداني با گرايشات مختلف سياسي براي يک مضمون و هدف مشترک کنار هم ايستادند تا اخراجي‌ها ساخته شد. با اعلام آمار استقبال مردم عوامل اين جريان يک رقابت دو قطبي خود ساخته را باختند.آنها بيشتر از اينکه از افزايش صفرهاي فروش اخراجي ها ناراحت باشند از واقعيت‌هاي تاريخي ديگري وحشت دارند. از اينکه مجبور بودند هر سال در نقدها و مطالب و سخنراني هايشان بگويند اين فيلم خوب نيست و مردم آنها را به حساب نياورده و راه خود را بروند.آنها چهره زشت خود را که پشت گريم روشنفکري پنهان کرده بودند در آينه اخراجي‌ها و استقبال مردمي از آن فيلم مي‌ديدند و براي فرار از اين حقيقت که جايگاهي بين مردم ندارند آينه را شکستند...غافل از آنکه ننگ با رنگ پاک نمي‌شود.فکر کنيد با اين کار شما برديد و رکورد جذب مخاطب اخراجي‌ها راامسال زديد با وجدانتان چه مي کنيد؟به تعبير حضرت علي:وجدان تنها محکمه‌اي است که احتياج به قاضي ندارد. ما در زمان جنگ مي ‌فتيم :چه بکشيم و چه کشته شويم پيروزيم و حالا هم مردم اخراجي‌ها را چه در خانه ببينند و چه بر پرده سينما پيروزيم. اما يک سوال باقي مي‌ماند. اگر قرار باشدبراي حرف زدن ما امنيت نباشد آيا تضميني براي امنيت حرف زدن ديگران وجود خواهد داشت؟ من از اينکه شما اينقدر عصباني هستيد و حاضريد به خاطر نابود کردن مخالف خود اينقدر به زحمت بيافتيد و چهره واقعي خودتان را رو کنيد خوشحالم .گرچه من از اول هم معتقد بودم که شبه روشنفکران ما شناگران قابلي هستند که اگر آب گيرشان بيايد ديکتاتورهاي خوبي مي شوند. در اينجا ضمن تشکر از مردمي که هوشيارانه با استقبال خود خوار در چشم حسودان و کوته فکران فرهنگي بودند اميدوارم علي رغم اين اتفاق ترجيح بدهند فيلم را بر روي پرده سينما ببينند نه در سفره روشنفکران قاچاقچي! نشريه شلمچه بسته شد. نشريه جبهه بسته شد.فيلم فقر و فحشا آنگونه شدو با اخراجي‌ها اينگونه رفتار کردند.....قطار تا حرکت نکند سنگش نمي‌زنند و من خوشحالم که پرو بالم را مي شکنيد .اگر سنگم نمي‌زديد به کارم و زنده بودنم شک مي‌کردم.لازمه انقلابي بودن تحمل سختي هاست. ما زنده از آنيم که آرام نگيريم موجيم که آسودگي ما عدم ماست»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: