سوار بر سونامی!

آرمان خورسند/شکست اخیر در وهله اول از آن جهت اهمیت می یابد که به صورت سنتی در فرهنگ سیاسی آلمان ، رنگ سیاسی جنوب این کشور سیاه است...

کد خبر : 142412

شانزده دولت شهر وایالتی که جمهوری فدرال آلمان را تشکیل می دهند در کنار هم متولی امور یکی از قدرتمند ترین کشورهای اروپایی ، با پیشینه خاص تاریخی ، فرهنگی و قدرت ویژه اقتصادی هستند . نظام سیاسی آلمان در دو سطح محلی و فدرال محمل نوع خاصی از حکومت داری فدرال است که می توان گفت در چارچوب آن ، فدرالیسم محلی شده آلمانی اعمال می شود . تاریخ معاصر پرفراز و نشیب این کشور ، از دو جنگ عالم گیر شعله کشیده از آن تا میزبانی ارتش های دول شرق و غرب در دو سوی دیوار برلین در جریان سال های جنگ سرد، تا فرو پاشی این دیوار که هر یک از این وقایع گشاینده فصول خاص در تاریخ معاصر بشری بوده ، موجب شده است تا نظام سیاسی حال و حاضر نیز بیش و کم متاثر از این تاثیرات باشد . ایالت ها در این کشور توسط دولت های محلی اداره می شود که به نوبه خود دارای وزارت خانه ها و پارلمان محلی قانونگذار می باشد . مجلس فدرال یا بوندستاگ نیز بر آمده از رای مستقیم مردم است که حزب پیروز یا ائتلافی از احزاب پیروز در آن ، صدر اعظم را بر می گزیند . اختیارات دولت های محلی و نحوه تعامل آن با دولت فدرال موضوعی است که از حوصله نوشتار حاضر خارج است اماآنچه که انگیزه نگارش این سطور گردیده نتایج آخرین انتخابات محلی در دو ایالت بادن ووتمبرگ به مرکزیت اشتوتگارت و راین لند فالتس به مرکزیت ماینز و صعود باورنکردنی سبزهای آلمان در دو ایالت است . حزب دمکرات مسیحی ( سی .د .او) به رهبری آنگلا مرکل و موتلف فعلی آن حزب دمکرات آزاد (اف.د.پ) به رهبری وزیر خارجه گیدو وستروله که از سال 2009 قدرت را در اختیار دارند بعد از شکست در انتخابات محلی در هامبورگ ، این بار در دو استان جنوبی به صورت فاجعه باری شکست خوردند . اتحاد سیاه و زرد ( سیاه رنگ معرف دمکرات مسیحی و زرد سمبل دمکرات آزاد ) بعد از بحران های افغانستان ، فضاحت مدرک تحصیلی کارل تئو گوتمبرگ وزیر دفاع و انتقادات فزاینده از سیاست های رفاهی - اجتماعی دولت ، این بار در برابر دومینوی سقوط دولت های محلی قرار دارند . شکست اخیر در وهله اول از آن جهت اهمیت می یابد که به صورت سنتی در فرهنگ سیاسی آلمان ، رنگ سیاسی جنوب این کشور سیاه است، بدان معنا که اکثریت رای دهندگان به صورت سنتی هوادار حزب دمکرات مسیحی هستند و این شکست نوعی شکست خانگی محسوب می شود . ذکر این نکته که سیاه ها برای اولین بار پس از پنجاه و هشت سال در بادن ووتمبرگ شکست خورده اند ، شاهدی بر این مدعاست هر چند که غلظت آن در ایالت دیگر به واسطه تسلط سنتی سوسیال دمکرات ها کمی کم رنگ تر است . از سوی دیگر از دست دادن یک به یک دولت شهرها مانند هامبورگ و استان ها ، پایه های لرزان ائتلاف را سست تر کرده و النهایه انتخابات اخیر، سبزهای آلمان را برای نخستین بار در آستانه تشکیل دولت و صاحب کارنامه حکومت داری شدن ، یک سال و اندی پیش از انتخابات سراسری بوندستاگ قرار داده و ائتلاف تقریباً قطعی آنها با سوسیال دمکرات ها شرایط را برای احزاب حاکم پیچیده تر می کند . اما این شکست خانگی زرد و سیاهها از چه نشأت گرفته است ؟ از سال 2005 و آغاز صدارت آنگلا مرکل تا سال 2009 و تشکیل ائتلاف کنونی و از آن روز تا کنون بر راست گرایان آلمان چه گذشته است که اینک فرمان سیاسی در این کشور از پس هر انتخابات به چپ میل می کند؟ شاید انتقادات به سیاست های اقتصادی و اجتماعی نخستین زمینه اصطکاک میان رأی دهندگان و احزاب حاکم بوده باشد . آلمان در شصت سال پس از جنگ ( درغالب آلمان غربی و سپس آلمان متحد ) همواره به عنوان بهترین نظام رفاه اجتماعی و ارایه خدماتی چون کمک هزینه های بیکاری و بالاترین پرداختی به بازنشست گان شناخته می شود . اقتصاد قدرتمند آلمان غربی حتی پس از ضربه سنگین فروپاشی دیوار و اضافه شدن بار اقتصاد بیمار و نابود شده بخش شرقی هم توان و تولید خود را در سطح قابل قبولی مبتنی بر استاندارهای این کشور حفظ نمود اما علاقه دولت برای حفظ جایگاه رهبری در اتحادیه اروپا و ارایه مشوق های مالی به اقتصادهای ضعیف اروپایی مانند یونان و متعاقب آن کاستن از برخی معیارهای حمایتی از بیکاران و سالخوردگان -هر چند به میزان بسیار کم - تاثیر منفی خود را بر میزان محبوبیت دولت گذارده است . از دیگر سو ، اردو کشی بسیار پر هزینه به افغانستان و در اختیار داشتن سومین گروه جمعیتی نظامی در این کشور نه تنها هزینه های سرسام آور اعم از پرداخت های کلان حق ماموریت به افسران و سربازان و هزینه های جاری نگهداری را بر جای گذاشته بلکه با کشته های فراوان ناشی از آن ، انتقادات به حضور نظامی در افغانستان را نیز روز از پس روز افزایش می دهد . دنباله روی سیاسی - نظامی از ایالات متحده آمریکا هر چند در صدر انتقادات قرار ندارد اما در لایه های زیرین اجتماع و سلایق رای دهندگان نمی توان منکر احساس نه چندان مثبت آلمانی ها به آمریکایی ها به ویژه در میان سالخوردگان که گروه بزرگی از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند بود . مانور سیاسی مرکل در موضوع لیبی ، خروج از عملیات ناتو و دادن رأی ممتنع به قطعنامه شورای امنیت نیز نه تنها به این کشور جلوه یک قدرت مستقل را نداد بلکه نوعی نعل وارونه زدن جلوه کرد. گویی ترس دولت ائتلافی مرکل از سقوط در دامن بحران جنگی جدید موجب شد تا از ترس مرگ خودکشی کند و هم چوب موضع منفی آمریکا و فرانسه را بخورد و هم پیاز احساسات منفی داخلی نسبت به کنار کشیدن از یک موضوع حقوق بشری و از دست رفتن بخت های محتمل برای عضویت دایم در شورای امنیت !! اما آنچه که در حال حاضر به مهم ترین بحران حزب حاکم تبدیل شده ، امواج بلند سونامی ژاپن است که از اقیانوس ها و سرزمین ها گذر کرده و خانه حکومت ائتلاف زرد و سیاه را به نفع سبزها تخریب می کند . سال گذشته و در میان موجی از اعتراضات ، دولت مرکل برای ده سال فعالیت تعدادی از راکتورهای اتمی این کشور،که عمری بیش از سی سال داشتند را تمدید نمود و نگون بختانه بحران اتمی ژاپن و آنچه که در راکتور فوکوشیما گذشت مانند بنزینی بر آتش اعتراضات فعالین صلح و محیط زیست عمل نمود . مرکل در موضع گیری شتابزده ای چند روز پس از فاجعه ژاپن اعلام نمود که فعالیت راکتورها پیش از احراز سطح خاصی از استانداردها و انجام آزمایشات جدید تمدید نخواهد شد و تمدید ده ساله فعلاً به حال تعلیق در می آید . این موضع گیری نه تنها از اعتراضات نکاست بلکه دولت را در برابر این پرسش قرار داد که چگونه بدون احراز این استانداردها در سال گذشته اقدام به تمدید فعالیت راکتورها نموده است ؟ سبزها می گویند : اگر سونامی ژاپن رخ نمی داد ، دولت هیچ تمهید جدیدی نمی اندیشید و این به معنای خطر کردن بر زندگی و سلامت شهروندان است . تظاهرات گسترده در سراسر کشور محملی بود تا حزب سبز آلمان بر موج آن انتخابات محلی را در بادن ووتمبرگ در کنار حزب سوسیال دمکرات ببرند و در راین لند فالتس نیزبا پانزده درصد آرا ، وزن ائتلاف و تشکیل دولت بیابند و دولت ائتلافی بسیار محتمل این دو حزب در این دو ایالت معنایی جز یک شکست بزرگ برای ائتلاف راست گرای حاکم ندارد . تأثیر یک واقعه طبیعی در شرق دور و نفس اثرگذاری شگرف یک موضوع زیست محیطی بر مسایل سیاسی در ذات خود یک تحول جدی در مسایل سیاسی بین المللی است اما مهارت سیاسی سبزهای آلمان در هدایت این موضوع در کنار مدیریت سوسیال دمکرات ها بر ضعف های اقتصادی دولت ، آینده سیاسی برلین را به رنگ سبز و قرمز بسیار محتمل تر از رنگ فعلی می نمایاند . از سال 2005 تا امروزحزب متبوع مرکل با مسایل عدیده ای دست به گریبان بوده است اما قدرت طبیعت و سونامی آن گویی این بار برای خانم صدراعظم قابل مدیریت نیست . سوال روز شاید این باشد که آیا ائتلاف نسخه ای برای شکست های دومینویی خود دارد یا آماده واگذاری قدرت می شود؟ سوالی که پاسخ آن نه تنها در آلمان بلکه بر معادلات اتحادیه اروپا و حتی خاور میانه نیز بسیار تاثیر گذار خواهد بود .

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: