افشای راز قتل پدر به دست دخترش بعد از 15 سال

چندي پيش يكي از دختران مقتول به نام شيرين به كلانتري مراجعه كرد و گفت 15 سال پيش پدرش را به قتل رسانده و اكنون مي‌خواهد به قتل اعتراف كند.

کد خبر : 142301

جام جم:‌ نگاهي به پرونده زني كه بعد از 15 سال به قتل پدرش اعتراف كرد. عذاب وجدان باعث شد اعتراف‌كنم 15 سال پيش ماموران آگاهي، گزارش قتل پيرمردي را دريافت كردند كه در خانه خود به قتل رسيده بود. در همان روزها يكي از دختران مقتول به نام شهلا، برادرش شهاب را به عنوان قاتل احتمالي پدر معرفي كرد.شهاب بازداشت، اما بيگناه تشخيص داده شد و راز اين قتل همچنان سر به مهر ماند. تا اين‌كه چندي پيش يكي از دختران مقتول به نام شيرين به كلانتري مراجعه كرد و گفت 15 سال پيش پدرش را به قتل رسانده و اكنون مي‌خواهد به قتل اعتراف كند. مقتول 2 دختر و 3 پسر داشته كه براي مدت زيادي با خانواده خود زندگي نكرده‌اند. او سال 1351 همراه اعضاي خانواده‌اش به بيروت و از آنجا به پاريس مهاجرت كرده اما به خاطر اختلافات شديد با همسرش، از يكديگر جدا شده و از آن زمان به بعد نيز هركدام از اعضاي خانواده زندگي جداگانه‌اي براي خود انتخاب كرده‌ بودند. متهم در اعترافات خود به كارآگاهان مي‌گويد: در 6 سالگي همراه خانواده‌ام به بيروت و از آنجا به پاريس رفتيم. پدر و مادرم به خاطر اختلافات شديدشان بدون اين‌كه طلاق بگيرند از هم جدا زندگي مي‌كردند و من هم همراه شهاب و شهلا براي دورماندن از مزاحمت‌هاي پدر به لبنان رفتيم. اما پدرمان به دنبال ما به بيروت آمد و با توسل به زور من و خواهرم را پيش بستگانش در كشور بحرين برد. پس از گذشت مدتي همراه برادرم به تهران آمديم و پس از 2 سال زندگي با مادر و برادر ديگرم به نام شهرام به محل سكونت جديد رفتم و اطلاعي از پدرم نداشتم. پدرم هميشه افرادي را سراغم مي‌فرستاد تا برايم ايجاد مزاحمت كنند و با توجه به اين‌كه مصائب و مشكلات، پاياني نداشت تصميم به كشتن پدرم گرفتم و نهايتا 15 سال پيش با قرار دادن پارچه روي دهانش او را به قتل رساندم. دكتر امان‌الله قرايي‌مقدم، جامعه‌شناس زندگي سخت زن، پشت پرده جنايت پيچيدگي اين پرونده بدون شك به خاطر شرايط متهم آن است. زني كه كودكي سختي را پشت سر گذاشته، در جواني پدرش را به قتل رسانده و بعد از 15 سال سكوت لب به اعتراف گشوده است. دكتر امان‌الله قرايي‌مقدم، جامعه‌شناس درباره اين پرونده مي‌گويد: بدسرپرستي، تك‌سرپرستي، درماندگي و بي‌پناهي عواملي است كه باعث مي‌شود يك زن به فرار و بروز خشونت وادار بشود. مسلم است كه چنين دختراني از سابقه تربيتي درستي برخوردار نيستند.اين دختر هم زندگي بسيار سختي را پشت سر گذاشته است. او توضيح مي‌دهد: يكي از مشكلاتي كه اين زن در كودكي با آن رو به رو بوده، دوري از پدر و مادر و اختلاف بين آنها است. ارتباط ناپايدار و كم خانوادگي باعث شده آنها كم‌كم از هم دور شوند. از طرف ديگر، پديده مهاجرت را داريم كه خود مشكلات خاص خود را به همراه دارد. مهاجرت هم بحران عاطفي و رواني به دنبال دارد.پدر هم در قبال اين دختر رفتار درستي نداشته است. زماني كه اين دختر به حمايت نياز داشته پدر نبوده و براي او مزاحمت هم ايجاد مي‌كرده است. قطعا فشار اقتصادي بر اين دختر نيز مزيد بر علت شده و از طرفي سازمان و ارگاني هم نبوده كه از او حمايت كند. همه اينها باعث شده تا دست به چنين عمل خشونت باري بزند. به گفته اين جامعه‌شناس، مجموعه گسترده‌اي از بحران‌هاي اجتماعي در زندگي اين زن وجود دارد كه ساعت‌ها مي‌توان درباره آنها صحبت كرد: در چنين مواردي معمولا كم بودن باورهاي مذهبي هم باعث كشيده شدن انسان‌ها به راه‌هاي پر خطر مي‌شود. احتمالا اين دختر هم يا در آن زمان باورها و اعتقادات مذهبي نداشته يا بسيار كمرنگ بوده است. قرايي‌مقدم تاكيد مي‌كند: تجارب خشونت چه از سوي اعضاي خانواده و چه جامعه هرگز از ذهن يك زن بيرون نمي‌رود. اگر گفته‌هاي اين زن درست باشد، مقتول رفتار بسيار شنيعي در قبال دختر خود داشته است. تمامي اتفاقاتي كه در زندگي اين دختر افتاده، به نوعي نتيجه رفتار بد پدر بوده است.پدرها بايد در رفتار با دختران خود بسيار محتاط باشند و آنها را حمايت كنند. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه دختران فراري تحت خشونت‌هاي پدر قرار داشته‌اند. كم محبتي پدر از عوامل موثر در فرار دختران و ورود دختر به فحشا و روسپيگري و خشونت است. اين دختر نتايج كار پدر را به او برگردانده است. شهرام محمدي، جرم‌شناس اقرار سبب تخفيف مجازات نمي‌شود شهرام محمدي، جرم‌شناس از بعد حقوقي به تحليل اين پرونده پرداخته است. اين زن بعد از 15 سال اعتراف كرده كه پدر خود را به قتل رسانده است. مجازاتش چيست؟ ‌ مجازات قتل عمد قصاص است و در مجازات‌هاي قصاص مرور زمان تاثيري ندارد و هر چند سال كه بگذرد مجازات به قوت خود باقي است. متهم اقرار كرده و اگر قاضي هم تشخيص دهد، قتل ثابت است و مجازات اوليه آن قصاص است. ‌ در مورد قتل عمد هيچ استثنايي وجود ندارد؟ مثلا اين‌كه زن ادعا كرده قرباني خشونت و آزار پدرش بوده است. ‌قانون مجازات اسلامي حتي قتل از روي ترحم و قتل‌هاي شرافتمندانه را مجاز نمي‌داند. تنها در يك مورد مجازات قتل عمد ديه است و آن فرزند كشي توسط پدر است كه در ماده 220 تصريح شده است. اكنون با توجه به اين‌كه تنها يكي از اولياي دم غير از قاتل در قيد حيات است، تكليف اين متهم چه مي‌شود؟ ‌ تنها فرزند بازمانده و نوه‌هاي مقتول اولياي‌دم هستند. تنها فرزند مقتول اگر بخواهد قصاص كند سهم خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هاي صغار خود را مي‌دهد و قصاص مي‌كند. اگر تصميم به رضايت بگيرند 2 حالت وجود دارد: يكي اين‌كه متهم در زندان بماند تا صغار به سن قانوني برسند يا اين‌كه متهم با وثيقه آزاد شود و منتظر بماند تا صغار به سن قانوني برسند. در اين مورد قاضي تصميم مي‌گيرد كه معمولا در محاكم قضايي مورد اول انجام مي‌شود. البته اين مورد انتقاد بعضي از جرم‌شناسان است، چرا كه ممكن است يكي از صغار دو ساله باشد و تا به سن قانوني 15 سال برسد، متهم 13 سال را در زندان سپري كند. در اين صورت اگر كه بعد از 13 سال ولي دم رضايت بدهد، در مورد متهم اجحاف شده و اگر هم قصاص كند، 2 مجازات درباره او اجرا شده كه بعضي جرم‌شناسان معتقدند عدالت رعايت نمي‌شود. ‌يعني اگر هم تنها برادر قاتل رضايت بدهد باز هم متهم در زندان مي‌ماند؟ ‌ در اين پرونده چون شاهد خشونت پدر هستيم، قاضي مي‌تواند با استناد به نظر دوم فقها متهم را آزاد كند. ‌ با توجه به اين‌كه 15 سال از وقوع قتل گذشته، اقرار و همكاري متهم مي‌تواند براي او تخفيفي به همراه داشته باشد؟ ‌ اقرار و كمك به كشف جرم از علل مخففه مجازات است يعني قاعدتا بايد در مجازات تخفيف داده شود، اما اين شامل مجازات‌هاي تعزيري و بازدارنده است و نه حدي و قصاص. در اين مورد اقرار تاثيري در مجازات ندارد. ناصر قاسم‌زاد، دبير انجمن حمايت از سلامت نفس لوامه در اكثر انسان‌ها بيدار مي‌شود در بررسي اين پرونده 2 نكته را بايد مد نظر داشت. يكي صدق گفتار اين خانم و ديگري سلامت رواني او؛ اما به هر طريق آنچه مهم است اين است كه دوران كودكي، دوره بسيار مهم و تاثير‌گذاري در زندگي فرد است و در رشد افراد و شكل‌گيري شخصيت فرد نقش مستقيم دارد. هر چه اين دوران پر استرس، پرفشار، پرمخاطره و همراه با هيجانات منفي و مخرب در شخصيت باشد و الگوهاي تربيتي فرزندان(والدين) نتوانند به وظايف خود عمل بكنند، طبيعتا فرد در معرض بيماري‌هاي رواني قرار مي‌گيرد. خانواده‌هاي از هم گسسته يكي از ويژگي‌هاي مهمشان اين است كه والدين نمي‌توانند وظايف اصلي خود را كه همانا رسيدگي دقيق و شناسايي نيازهاي عاطفي و رواني فرزندان و پاسخگويي بهينه است، عمل كنند. فرزنداني كه در چنين خانواده‌هايي رشد مي‌كنند، با مشكلات عصبي بسياري روبه‌رو مي‌شوند و بدرستي هيچ‌كس نمي‌داند بر آنها واقعا چه مي‌گذرد. بزرگسالاني كه كتك مي‌زنند كودكان كتك خورده ديروز هستند. طيف بيماري‌هاي رواني كه ريشه در كودكي دارند بسيار گسترده هستند: يكي گوشه‌گير است، ديگري به اختلال هويت جنسي دچار است، يكي هم رفتارهاي ضد اجتماعي دارد. از سوي ديگر باورهاي مذهبي و اعتقادات كه از جامعه و خانواده به ما القا مي‌شوند در هويت و سبك و سياق زندگي ما تاثير بسزايي دارند.بعضي از افراد به جنگ وجدان خود مي‌روند و به دنبال هزار دليل مي‌گردند تا كار خلاف خود را توجيه كنند. مثلا دزدي مي‌كنند و مي‌گويند اين حق من بود. من حق ضايع شده خودم را پس گرفتم. شايد هر فرد در دوره و زمان خاصي بتواند به جنگ وجدان و اخلاق برود؛ اما بخشي از شخصيت انسان وجود دارد كه به نفس لوامه معروف است. نفس لوامه به انسان مي‌گويد اگر حق كسي را ضايع كرده كار اشتباهي انجام داده است. اين كه نفس لوامه كي بيدار مي‌شود به باورهاي مذهبي، معيارهاي فرهنگي و اجتماعي و نحوه تربيت بستگي دارد و بايد بر اين نكته تاكيد كنم كه آدم‌ها هميشه بيمار نيستند. يك دوره حالشان بد است و بعد خوب مي‌شوند. آن وقت است كه وجدان سراغشان مي‌آيد و اگر در حق عزيزشان كار بدي كرده باشند، بيشتر عذاب وجدان مي‌گيرند، چرا كه ترس از نفرين پدر و مادر نيز وجود دارد. از طرف ديگر زماني كه سن بالا مي‌رود، اگر هم پدر و مادر خطايي كرده باشند، فرزندان اين توانايي را پيدا مي‌كنند كه آنها را ببخشند. پخته‌تر و آرام‌تر مي‌شوند. البته اين در مورد آدم‌هاي حرفه‌اي صدق نمي‌كند،‌ چرا كه وضعيت رواني آنها بسيار پيچيده‌تر است. زماني كه آدم‌ها بيماري‌هاي شديدي دارند و هرگز بهبود پيدا نمي‌كنند، خبر از وجدان نيست. اما در مورد افراد ديگر، زماني مي‌رسد كه وجدان سراغشان مي‌آيد و لب به اعتراف مي‌گشايند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: