قلعه نویی: فردوسی پور به من حسادت می ورزد
خبرآنلاین : امیر قلعه نویی یکی از چهره های فوتبالی ایران است که همواره در تیررس اهالی فوتبال قرار دارد تا جایی که تصمیمات،صحبت ها،رفتارها،نتایج و ... او به جذاب ترین سوژه روز فوتبال ایران تبدیل می شود.او که روزهای خوبی را در سپاهان پشت سر می گذارد باز هم یکی از کاندیداهای اصلی نشستن روی نیمکت تیم ملی قلمداد می شود و در این بین مخافت های او با حضور مربی خارجی هم مزید برعلت شده تا با انتقادات فراوانی روبرو شود.همین امر بهانه خوبی بود تا پای صحبت های او نشسته و تازه ترین حرفهای او را بشنویم که از دل این صحبت ها مصاحبه زیر به دست آمد که خواندن آن خالی از لطف نیست. *از این جا شروع کنیم که با همه موفقیت هایی که شما در مربیگری به دست آوردید اما شرایط به گونه ای شده که بر امیر قلعه نویی برچسب «مربی سنتی» خورده و اسم شما همه را یاد علی پروین دهه 60 می اندازد،این موضوع را چطور توصیف می کنید؟ جواب این سوال را من بارها دادم و الان هم دوست ندارم که زیاد راجع به آن صحبت کنم.معمولا" کسی که می خواهد برود دنبال تحصیلات عالیه اول از مقاطع ابتدایی ،راهنمایی و دبیرستان شروع می کند و بعد می رود در کنکور ،پیش دانشگاهی و.. شرکت می کند.ما هم در بحث مربیگری همین منوال را در پیش گرفتیم و با پشت سر گذاشتن تمامی مراحل کسب مدارگ مربیگری در آخرین مقطع در کلاس های حرفه ای هم شرکت کرده و آن را هم دریافت کردیم.علاوه بر اینها یک کلاس در یوفا،یک کلاس در فیفا،دو ماه زندگی در کنار یک تیم معتبر اروپایی و ... را هم پشت سر گذاشتم اتفاقی که شاید کمتر کسی برایش رخ داده باشد. حالا نمی دانم دیگر باید چه کار می کردم که سنتی نمی شدم.از آن مهمتر این که من جزومربیانی بودم که با برنامه وارد فوتبال ایران شدم و برنامه محور بودم.برنامه ام هم برخواسته از نظر همه اهالی فوتبال بود.البته من از این حرف ها ناراحت نمی شوم چرا که معتقدم سنت اصلا" چیز بدی نیست چرا که دین ما نشات گرفته از سنت است و اشکال هم ندارد اگر کسی به من بگوید سنتی هستم چون من از سنت هم استقبال می کنم. *خیلی ها اعتقاد دارند شما از اعتقادات خود خیلی خوب استفاده می کنید؟ من نمی خواهم با اعتقاداتی که دارم آوانسی یا پوئنی بگیرم چون به این چیزها نیازی ندارم.ما در این مملکت چه در فرهنگ، چه در هنر ،چه در سیاست و چه در ورزش اگر بخواهی پیشرفت کنی باید تاوان هایی را بپردازی ،مگر غیر از این است؟!حالا من یک سوال دارم. *چه سوالی؟ خیلی از مربی ها هستند که علم گرا هستند و خود را علمی می نامند ،چطور می شود این مربیان مدام به یک مربی سنتی می بازند؟ *حتما" شما چیزی بیشتر از آنها دارید. خب پس به این نتیجه می رسیم که سنت بهتر از علم است و باید بچسبیم به همان سنت دیگر!(می خندد)خیلی از آقایان می گویند ما مدرنیته مربیگری می کنیم اما در این سال ها چطور می شود یک مربی به اصطلاح سنتی می آید و بر آنها غلبه می کند؟پس اگر بگوییم علم را رها کرده و بچسبیم به سنت حرف بدی نزده ایم در حالی که اصلا" این حرفها نیست و ماجرا جور دیگری است. *خب ماجرا چیست؟ ببینید من اصلا" بزرگ نیستم و در ابن فوتبال کوچک همه هم هستم و این صحبتم هم برمی گرد به بزرگان فوتبال ایران که اتفاقا" کم هم نیستند.در مملکت ما اگر کسی یک مقدار بزرگ شود و در پستش پیشرفت کرده و به جایی برسد به جای این که از او حمایت شود در عین تعجب دشمنانش زیاد می شوند.به قول شهید مطهری به قطاری که در حال حرکت است سنگ می زنند اما قطاری که ایستاده باشد هیچ کس کاری به کارش ندارد. *این که می گویند شما مربی بین المللی نیستید به همین خاطر است؟ شک نکنید که به خاطر همین دشمنی هاست.بنده در زمان مربیگری تیم ملی به اذعان همین دشمنانم میانگین امتیازی 11/2 را برای تیم ملی کسب کردم.حالا این میانگین امتیازی را من با تیم ملی آمدم در بازی با تیم های خاکی،باشگاهی و .. کسب کردم یا با تیم های ملی خارجی به ثبت رساندم؟ *این میانگین از سه امتیاز بوده؟ من که میانگین نگرفتم این کار را خود عادل فردوسی پور در همین برنامه اش در آورده و نشان داد.بنده در بدترین شرایط فوتبال ایران بیشترین امتیاز را کسب کرده و به اذعان همین عادل پرامتیازترین مربی تاریخ تیم ملی بودم. *یعنی عادل فردوسی پور راهم باید جزو دشمنان شما بنامیم؟ من هرچه از این حرف ها بزنم دوستان می گویند قلعه نویی باز هم حرفهای تکراری زد اجازه بدهید جوابی ندهم تا نه شما اذیت شوید و نه دوستانتان به زحمت افتاده و بنویسند که من دوباره حرف های تکراری زدم.عادل هم بارها گفتم که بچه خوبی است اما... *در مربیگری مدرنیته امروز مد شده که مربیان لپ تاپ در دست گرفته و با برپایی ویدئو کنفرانس،دانستن چند زبان زنده دنیا و ... خودشان را نشان می دهند.شما با این مسائل را چطوربرخورد می کنید؟ قطعا" همه این چیزهایی که گفتید به موفقیت مربی کمک می کند اما ماهیت فوتبال برمی گردد به کوچینگ زمان بازی،در این کنفرانس های بین المللی فوتبال وقتی می روی می بینی که گوشی ها حرف ها را به 15 زبان دنیا ترجمه می کند. در همین کنفرانس برلین که من رفتم وقتی نوبت مارچلولیپی شد تا صحبت کند به همان زبان ایتالیایی صحبت کرد و آن گوشی ها ترجمه کرد و او نیامد که انگلیسی و ... صحبت کند.حالا این گوشی ها زبان فارسی ندارد که دیگر مشکل من نیست.کاپلو هم در انگلیس برای کنفرانس مطبوعاتی اش مترجم می برد . در رابطه با همین علمی که شما همه اش از آن صحبت می کنید من خوشحالم که بگویم جزو اولین مربیان ایرانی بودم که با برنامه وارد شدم،به کلاس های بین المللی رفتم و کار جمعی کردم.در کنفرانس تیم ملی زمان من یادم هست همه من را مسخره کردند که چه خبر است این همه آدم را در کادر فنی تیم ملی جمع کرده ام اما وقتی این نفرات از دستیار،آنالیزور،کادر پزشکی،روانشناس،روانپزشک و... برنامه هایشان را تصریح کردند همه فهمیدند که من چرا این کادر را جمع کردم.فوتبال یک کار تیمی است و از لپ تاپ و ویدئو کنفرانس مهم تر همین تیم هاست تا بتوانی موفقیت به دست آوری. *برنامه های سه ساله شما هم خیلی سوژه شده بود؟ همان موقع خود شما من را مسخره کردید و مدعی شدید چون قلعه نویی کار بلد نیست می خواهد با این برنامه ها همه را سرکار بگذارد در حالی که بعد از من مد شد چه از مربی و چه مدیر همه برنامه محور شده و صحبت از برنامه های پنج تا ده ساله برای موفقیت شدند.مثل این که همه چیز این فوتبال برای امیر قلعه نویی بد است و برای بقیه خوب.یک روز من گفتم بازی دو نیمه متفاوت داشت همه من را مسخره کردند اما این جمله را 6 ماه بعد خوزه مورینیو گفت و همه آن جمله مورینیو را چون خارجی است و چشم آبی با طلا نوشتند و قاب گرفتند(باخنده) *این که حرف های شما همواره سوژه می شود که غیر قابل کتمان است اما باید حق بدهید که برخی حرف های شما هم جالب توجه است درست مثل همان پازل تاکتیکی که گفتید؟ خب پازل را بچه ها می نشینند و کنار هم قرار می دهند تا تصویری که می خواهند درست شود.در تاکتیک هم باید نفرات را به گونه ای کنار هم قرار بدهی که به آن چه از نظر تاکتیکی می خواهی برسی. *در این که شما در این سال ها با بدشانسی های بزرگی در سطح بین المللی روبرو شدید هیچ شکی نیست اما انتقادی که از شما می شود این است که خودتان هم در حساس ترین برهه به جای آرامش دجار استرس می شوید؟ اصلا" این گونه نیست.باید ببینی حرف از دهن چه کسی در می آید و چقدر مهم است .شاید برخی دوستان از این حرف من خوش شان نیاید.کدام استرس ،کدام فشار به هر حال هر ناکامی ناراحتی دارد اما مثل این که برخی ها از ناراحتی من هم خوش شان می آید. *به هر حال برای مربی مثل شما همواره انتقاداتی وجود دارد و باید با آن کنار بیایید. اتفاقا" برای من هم انتقادات منطقی خوب است اما انصافا" برخی ها انتقاداتی مطرح می کنند که آدم خنده اش می گیرد.در همین تیم ملی که من سرمربی اش بودم مگر ما دو بار کره را نبردیم ،آیا مربی این تیم مربی یک تیم خاکی بود که به من باخت یا پیم وربیک هلندی بود که بعدها سرمربی استرالیا در جام جهانی هم شد؟یعنی این که ما مقابل تیم خاکی کره بازی کردیم یا متسو را دو بار با امارات بردم این مربی فرانسوی با تیم گل کوچکش آمده بود!به هر حال فوتبال است و برد و باخت هایش ،حرف من این است که با یک ناکامی نباید همه اعتبار و زحمات چند ساله یک مربی را زیر سوال برد آن هم با غرض ورزی واز روی حسادت.مگر لیپی با دومنک مربیان کوچکی بودند هر دو در جام جهانی 2006 به فینال رسیدند اما در این دوره جام جهانی از گروه خود صعود هم نکردند آیا آنها هم بین المللی نبودند. عده ای معتقدند که امیر قلعه نوعی چیزهایی دارد که مربیان دیگر ندارد و با همین خصوصیات می تواند در لیگ قهرمان بشود. به نظر شما هم همینطور است؟ نه. به نظر من اینطوری نیست. من با مربیان زیادی کلاس رفته ام و سطح دانش شان بالا هم هست. آقای مولر در کلاس هایی که برگزار کرده بود و ما مربیان ایرانی در آن شرکت داشتیم گفت کلاس هایی که من برگزار کردم جزء بهترین کلاس های دنیا بود. سطح مربیان ما بسیار بالاست. منتهی مشکل ما این است که اجنبی پرستیم. فوتبال ما همواره قرص مسکّن خورده و مشکلات اصلی اش به چشم نیامده است. شما اگر بهترین مربی دنیا را هم بیاورید وضع زیاد تغییری نمی کند. بلازویچ آدم کوچکی بود؟ برانکو کم زحمت کشید؟ ولی واقعا مشکل جایی دیگر است. واقعا با این زمین های فوتبال، فوتبال ما پیشرفت می کند؟ شما فقط یک بار بشینید بازی های امید عربستان را ببینید. لذت می برید از امکانات آنها.البته من می دانم چرا برخی ها دنبال این هستند که به هر نحوی شده مربی خارجی را به مربی ایرانی ترجیح بدهند چون از قدیم این گونه بوده که دلار بهتر از تومان است!من حرفم را با یک مثال بهتر برای شماتوضیح می دهم. چه مثالی؟ من دندانم درد می گیرد می روم پیش یک دندانپزشک و او یک آمپول مسکن به من تزریق می کند و به صورت موقتی دردم را کاهش می دهد و پولش را هم می گیرد.اما یک دندانپزشک دیگر هم هست که با حوصله دندانم را معاینه می کند و با عصب کشی و طی کردن تمامی مراحل درمانی به صورت ریشه ای درد دندانم را از بین می برد.بحثی که دوستان برای آمدن مربی خارجی راه انداخته اند درست برمی گردد به همان دندان پزشکی که آمپول مسکن تزریق می کند و پولش را در می آورد.این دوستان هم به فکر کار ریشه ای نیستند و تنها دنبال سود خودشان هستند و آن هم برمی گردد به دلارهایی که نصیب شان می شود.حرف من این است که ما فوتبال مان عقب افتاده و باید با ریشه یابی مشکلات از همین حالا دنبال آغاز یک انقلاب در این رشته پر طرفدار باشیم نه این که باز هم مقطعی کار کنیم و مردم را گول بزنیم. با این حرف هایی که شما می زنید خیلی ها فکر می کنند قلعه نویی به خاطر خودش دوست نداردمربی خارجی به ایران بیاید؟ خدا را گواه می گیرم که این گونه نیست.من اتفاقا" خودم یکی از آن مربیانی هستم که دنبال دانش روز فوتبال هستم و در این راه ارتباطات زیادی هم برقرار کرده ام و از آمدن مربیان بزرگ به فوتبال ایران هم استقبال می کنم اما حرف من این است که استفاده از این گونه مربیان وقت و جای مناسب دارد نه این که با وضعیت اسفناک سخت افزاری کنونی که ما داریم تنها برای دهان پرکنی برویم یک نام بزرگ بیاوریم و همه را برای مدتی کوتاه گول زده و بعد هم با یک ناکامی کاسه چه کنم دست مان بگیریم.البته من قبول دارم که ما سه مقطع است با مربیان داخلی خوب نتیجه نگرفتیم اما سوال من این است ما با مربیان خارجی که به ایران آمده اند مگر ناکامی نداشتیم. کدام ناکامی؟ مگر در همان زمان حضور عباس ترابیان به عنوان رئیس کمیته روابط بین الملل فدراسیون نبود که ما با بلاژویچ به بحرین باختیم و به جام جهانی نرفتیم.مگر با برانکو به اردن نباختیم و در آستانه حذف از مقدماتی جام ملت های آسیا قرار گرفتیم و ... به خدا قسم برخی ها دارند به فوتبال این مملکت خیانت می کنند و کسی هم نیست که جلوی آنها را بگیرد . در حال حاضر مردم به این نتیجه رسیدند که مربی خارجی بهتر است. ولی اگر به مردم تلقین کنیم که مربی ایرانی بهتر است و بعد همین مربی ایرانی نتیجه نگیرد. چه اتفاقی می افتد؟ وقتی آقای دایی برای تیم ملی انتخاب شد، مگر 80 درصد مردم او را بهترین گزینه ندانستند،قطبی آمد مگر همین وضعیت پیش نیامد اما بعدها نظرها را برگرداندند. ما اگر به چیزی اعتقاد داریم که درست است باید بر سرهمان اعتقاد بمانیم. همه می گفتند سیستم 3-5-2 سیستم منسوخ شده است. هنوز هم هیچ کس نفهمیده است که سیستم های ما سیستم چرخشی بود و تبدیلی های زیادی داشت . ما در آن سیستم روی اوت انداختن هم برنامه داشتیم. روی کاشته های دفاعی،هجومی برنامه داشتیم. برای من مهم نیست که یک سری نمی فهمیدند ومدام انتقاد می کردند اما همان سیستم چند قهرمانی نصیب من و تیمم کرد. یک سری فوتبال مملکت را دوست دارند ولی خوب یک سری هم به دنبال منافع خودشان هستند و فضا را فضای احساسی کردند و براشون مهم نیست که این وسط قلعه نویی، دایی و یا قطبی زده بشوند. البته یک سری از روی دلسوزی است که معتقدند مربی خارجی برای فوتبال مملکت بهتر است. این دلسوزی ها قابل احترام است اما کسانی که به دنبال منافع خودشان هستند به آب و خاک این مملکت خیانت می کنند. بعضی ها معتقدند که اگر مربی خارجی انتخاب بشود برای فوتبال ایران می تواند 80 درصد نتیجه بگیرد. به نظر شما اگر مربی ایرانی انتخاب بشود می تواند این 80 درصد را برگرداند؟ من به نتیجه کاری ندارم. منظور من این است که ما باید برنامه محور باشم. هر وقت برنامه محور بودیم و برنامه مان نیز برخاسته از نظر نخبگان و کارشناسان بودیم می توانیم پیشرفت کنیم. نتیجه مهم نیست. فوتبال ایران طوری شده است که دو نفر هم یکدیگر را قبول ندارند. دلیل این قضیه به نظر شما چیست؟ چه کسی این فضا را درست کرده است؟ د رمورد خود من باید بگویم که تمام این حملاتی که به من می شود همه از روی بخل و حسادت است. اگر جای من هم یکی دیگر بود همین فضا را برایش درست می کردند. متاسفانه ما ایرانی ها این اخلاق را داریم. هیچ کس دنبال منافع ملی نیست. همه دنبال تسویه حساب خودشان هستند. زمانی که آقای کرش برای سرمربی گری تیم ملی انتخاب شد، من جزء کمیته فنی بودم و یکسری خصوصیاتی را برای سرمربی ها تدوین کردم و اتفاقا" جزو اولین نفراتی بودم که در ایران فهمیدم که این مربی پرتغالی گزینه اصلی ما برای مذاکره است که با آن موافقت کردم و به آقای کفاشیان هم گفتم که این مربی بهدرد ما می خورد و چون پرتغال برزیل اروپا است و ایران برزیل آسیا عقاید و افکار او می تواند به کار ما بیاید. وقتی شما از آمدن مربی خارجی دفاع کردید، آیا باور عمومی بر این دفاع شما نقش داشت؟ نخیر. این داستان مربوط به 2 ماه پیش است در حالیکه باور عمومی برای الان است. ما گفتیم مربی خارجی بیاوریم تا ببینیم مردمی که اینقدر اصرار دارند مربی خارجی بیاید در نهایت به کجا می خواهند برسند. من هنوز هم اعتقاد دارم مربیان خارجی به درد تیم ملی بزرگسالان نمی خورند ولی چون مردم می خواهند با آمدن مربی خارجی در کمیته فنی موافقت کردیم . من گفتم مربی خارجی راباید برای مدیریت تیم امید بیاوریم تا ریشه ای روی فوتبال مان کار شود هنوز هم همین اعتقاد را دارم. در این شرایط اگر پیشنهاد دوباره مربی گری تیم ملی به شما داده شود با همین شانسی که وجود دارد چه کارمی کنید؟ من هیچ وقت فی البداهه دوست ندارم حرف بزنم. من اگر راغب بودم بازی با روسیه را می رفتم و یا دعوت آقای صفایی را قبول می کردم و تا همین الان مربی تیم ملی می ماندم. ولی وقتی شما تصمیم می گیری که یک کاری را انجام بدهی باید با مطالعه انجام بدهی و نه از روی احساس و غیر منطقی. اگر قسمت این شد که شما مربی تیم ملی شوید یک کاری که اشتباه بوده و دیگر انجام نمی دهید ،چه کاری است؟ من در دوران حضورم در تیم ملی هیچ اشتباهی نداشتم وبا شرایطی که حاکم بر فوتبال ما بود، همه وجود خود را گذاشتم. دل ما برای تیم ملی می سوخت. افتخار ما این بود که بعد از اینکه یکسال رتبه اول آسیا بودیم، به خاطر مردم بدون قرارداد رفتیم مالزی و در جام ملت ها روی نیمکت نشستیم. ما در این یک سال بهترین نتایج را گرفتیم ولی برای این آب و خاک بدون قرارداد رفتیم. یعنی این تصمیم که ستاره های بی انگیزه را به جای جوانان به مالزی بردید ،اشتباه نبود؟ اولا" که باید بگویم ستاره ها در مالزی همگی از جان مایه گذاشتند و من دست تک تک آنها را می بوسم.همین علی کریمی وقتی تمرین ساعت 10 صبح بود از ساعت 8:30 خودش را به زمین می رساند و با انگیزه بالا تمرین می کرد.ما زرنگ تر از آن چیزی هستیم که شما فکر می کنید .بلافاصله بعد از این که به این نتیجه رسیدیم که ستاره های ما در خال افول هستند تیم ملی «ب» را تشکیل دادیم و پشتوانه سازی کردیم. اما آنها را به جام ملت ها نبردید؟ چرا دروغ بگویم ما اگر ستاره هایمان را به مالزی نمی بردیم خود شما ها انتقادات شدیدی از ما می کردید و ما را محاکمه می کردید. تیم ملی «ب» به جام ملت ها نرسید؟ به این تیم ملی که رسید .بروید ببینید از تیم ملی «ب» که در اردن به میدان رفت چند نفر در قطر برای تیم ملی بازی کردند.ما دلمان برای فوتبال ایران سوخت.نامه دارم که من نمی خواستم بمانم اما افتخار می کنم با تمام خیانتی که بر علیه من شد تیم ملی کشورم را به عنوان تیم اول آسیا تحویل دادم،بهترین نتایج را گرفتیم و سربلند از جام ملت ها حذف شدیم.اشکال ندارد من را با آن وضعیت محاکمه کردند و شک ندارم که تنها روی حسادت دشمنانم آن اتفاقات برایم افتاد و سناریوی آن را هم عادل نوشت اما وجدانم آسوده است که تا زمانی که در تیم ملی بودم برای سربلندی تیم کشورم چیزی کم نگذاشتم.